در روزشمار وقایع حسینی به شام می رسیم و عمرو بن حجاج از ناسزاهایی که از شهرهای مختلف شنیده است به شمر می گوید و او خیال عمرو را راحت می کند که اهالی شام اسلام را از معاویه آموخته اند.

خبرگزاری مهر- گروه هنر: مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده و تا اربعین حسینی ادامه دارد، روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت می‌کند و امروز بیست و نهم محرم، پنجاه و سومین یادداشت وی را می‌خوانید:

بیست و نهم محرم

«خورشید انوار خود را بر تپه ماهورها گسترده بود،

و بازماندگان کاروان در حصار سپاه، راه شام را می پیمودند.

برج و باروهای شام از دور نمایان شد،

مردان سپاه به شادی هلهله سر دادند که پایان سفر نزدیک است.

عمرو بن حجاج اسب تاخت و خود را به شمر رساند.

گفت: از هر شهری که گذر کردیم جز ناسزا کلامی نشنیدیم، خدا داند که شامیان با ما چه ها کنند.

شمر به صدای بلند خندید و او را تمسخر کرد.

عمرو بن حجاج مُکدر شد.

گفت: مگر ندیدی؟ حتی اجازه نداند یک شب در شهرشان بمانیم.

شمر خندۀ خود را فرو خورد.

گفت: نگران نباش. شامیان با اسلام آل محمّد بیگانه اند، اسلام خود را از معاویه آموخته اند.

در سرزمین شام، اسلام معاویه و ابوسفیان در جان ها ریشه دوانده.

و سپس پلک برهم گذاشت و نفس عمیقی کشید.

گفت: از هم اکنون عطر شام را استشمام می کنم.»