خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: مساله ترجمه و شغل بودنش از جمله مسائلی است که سالها توسط اهالی نشر و خبرنگارانی که با این صنف در ارتباط بوده اند، مورد بررسی قرار گرفته است. چندی است که موضوع نقد در قالبهای مختلف از جمله نقد ترجمه در کشورمان مطرح شده است.
یکی از موضوعاتی که می توان درباره اش با یک مترجم گفتگو کرد، همین مساله نقد ترجمه است و بدیهی است که با شروع این بحث، به دلیل جامع الاطراف بودن مساله کلی، مسائل دیگر نیز به طور طبیعی در این بحث دخیل می شوند.
در مصاحبهای که با شقایق قندهاری یکی از مترجمان کشور داشتیم، موضوع نقد ترجمه و مسائل حول و اطراف این محور کلی، مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. قندهاری در این گفتگو برای نقد، تعریف و چارچوب مشخصی قائل است و به تبع آن، برای نقد ترجمه نیز چنین کاری را انجام میدهد.
قندهاری در ابتدای گفتگو درباره تعریف خود از نقد گفت: از نظر من نقد به معنی ارزیابی آکادمیک و تخصصی یک اثر است؛ بر مبنای دانش پایه مربوط به آن حوزه مورد نظر، ضمن این که برخلاف تصور اشتباه رایج نقد لزوما صرفا به معنی تخطئه و بیرون کشیدن اشکالات آن اثر نیست و به طور جامع وجوه مثبت و منفی را توامان دربرمی گیرد. دقیقا به همین علت هم هست که نقد یک کار کاملا علمی است و قرار است به صورت منصفانه و بی طرف اثر را از جنبه های مختلف تحلیل کند و زوایای متفاوتی را دربر بگیرد که این بخش نیز برپایه نظریه های مرتبط صورت می گیرد.
وی در پاسخ به ای نسوال که آیا نقد را می توان با مفهوم ارزشیابی یکی دانست، گفت: نقد و ارزیابی با هم تفاوت اساسی دارند. نقد همان طور که پیش تر هم اشاره کردم، یک مقوله علمی است و بر مبنای نظریه های مرتبط به آن زمینه اتفاق می افتد و شالوده آن را دانش پایه ای تشکیل می دهد که طی روندی شکل گرفته است؛ نظریه هایی که در طول تاریخ تدوین و تعریف شده است و رویکردهای آکادمیکی که به نوعی به آن زمینه خاص مربوط می شود. ارزیابی تا حد زیادی به یک بررسی کلی از آن اثر برمی گردد که لزوما پایه ساختاری علمی هم ندارد و حتی آن طور که می بینیم، فرد به صورت صرفا تجربی بدان می پردازد، بی آن که در ان حیطه صاحب نظر و کارشناس باشد و نظریه های ادبی و رویکردهای علمی آن را بشناسد و به آن ها اشاره کند. آن چه که در ارزیابی رخ می دهد، بررسی جنبه های کلی اثر است که بعضا سلیقه ای هم هست و خیلی وقت ها قابل استناد و قابل اتکاء هم نیست.
عده زیادی نقد را با انتقاد کردن اشتباه کرده اند
مترجم کتاب «جاناتان مرغ دریایی» ادامه داد: آشنایی با نظریه های نقد ترجمه از ارکان اصلی این حیطه کاملا تخصصی است. نکته مهمی که در نقد باید در نظر داشت این است که جامع باشد و وجوه مختلف را دربربگیرد و صرفا به یک جنبه از اثر نپردازد، مگر این که مشخص کند. به عبارتی معمولا نقد تک بعدی نیست. متاسفانه عده کثیری نقد را با مبحث انتقاد اشتباه گرفته اند و تصور می کنند نقد زمانی اتفاق می افتد که روی نقاط ضعف ترجمه و بیرون کشیدن برخی خطاهای ترجمه اشاره کنند. یکی از مسائل مهمی که باید به خاطر سپرد این است که هر مترجم در زمان و مکان دیگری احتمالا همان متن را با زبان و ادبیات دیگری ترجمه می کند و این امر همیشه به نوعی درباره هر اثر و ر ترجمه و مترجمی صادق است و به این ترتیب ترجمه قطعی و غایی از یک اثر وجود دارد و درنهایت ترجمه همیشه نسبی است و سلیقه ای و اگر با درنظر گرفتن این اصول، به بررسی نقد ترجمه بپردازیم، می بینیم که مبحثی است کاملا تخصصی و حرفه ای که نیازمند کارشناسی دقیق است.
این مترجم درباره سابقه نقد ترجمه در دیگر کشورها و ایران گفت: تصور می کنم در این جا مجالی نیست برای بررسی سابقه نقد در جهان و ایران و مقایسه این دو با هم. فقط به این اشاره می کنم که نقد ترجمه در برخی از کشورهای جهان سابقه بسیار زیادی دارد و این امر با دید بسیار حرفه ای و کارشناسی اتفاق می افتد، که ما در ایران در این زمینه نیازمند کار جدی تر هستیم. هر زمان که نقد ترجمه در نشریه ای دانشگاهی و تخصصی نوشته شده است، قابل اعتمادتر است و می توان به آن استناد کرد و با دیدی جدی به آن نگریست، ولی واقعیت این است که بسیاری از متونی که در برخی از نشریات به اسم به اصطلاح «نقد ترجمه» نوشته می شود، فاصله زیادی با نقد دارد و در بهترین و خوش بینانه ترین حالت ممکن، یک ارزیابی از کار است که باز هم واقعا جای بحت و تردید دارد چون بعضا توسط افرادی نوشته می شود که نه تنها دانشی در زمینه ترجمه ندارند، بلکه در زمینه نقد هم فاقد دانش هستند و صرفا یک مطلبی می نویسند که به سادگی می شود تشخیص داد فاقد هرگونه وجاهتی است. نقد هم مانند هر مبحثی اصول و ساختار پایه ای دارد و دانش پایه ای که لازمه ورود به این حوزه است.
قندهاری در بخش دیگری از این گفتگو درباره سازوکارهای لازم برای جا افتادن نقد ترجمه در کشور گفت: تسلط به نظریه های ترجمه و نقد ادبی به منتقد ترجمه کمک می کند با تسلط و اشراف به حوزه ای که وارد آن شده، بپردازد و به دور از سلیقه های فردی و غیر حرفه ای کارش را انجام بدهد. به علاوه مطالعه داشتن در خصوص زبان مبدا و زبان مقصد، شناخت مناسبات روز زبان، تغییرات آن و آشنایی با متن مورد نظر نقد ترجمه را عملی تر می کند و آن را به استاندارهای اصلی اش نزدیک تر.
وی درباره آسیب شناسی نقد ترجمه در کشور گفت: لازم است در ابتدا به واژه هایی که به کار می بریم، توجه کنیم. یعنی اگر کسی از سر تفنن یا به هر دلیلی یک یادداشتی روی یک اثر می نویسد، اسمش نقد نیست چون نقد اصول و ساختار خاص خود را دارد و دانش تحلیلی ادبی می طلبد. در برخی از نشریات ستون هایی به اسم نقدکتاب و ... مشاهده می کنیم که صرفا یک معرفی اثر است و نه چیزی بیش تر. بدانیم هر واژه ای کارکرد معنایی خاص خودش را دارد و نقد هم صرفا با رعایت اسلوب تخصصی اش عملی می شود و صرفا با به کار بردن واژه نقد، متن نوشته شده اسم نقد به خودش نمی گیرد. عده ای هم اصرار دارند حتما در این به اصطلاح نقد خود مترجم و اثری را به زیر سوال ببرند که باز هم این کار به دور از شأن و جایگاه تخصصی و حرفه ای نقد است چون نقد همه جنبه ها را با هم دربرمی گیرد و با ذکر مثال های عینی و نمونه هایی از متن و ترجمه و ارکان کار به نقد اثر می پردازد.
موضوع نقد و نقد ترجمه را از دانشگاه ها شروع کنیم
مترجم کتاب «خانه خودمان» ادامه داد: به نظرم در زمینه نقد، به فرهنگ سازی جدی نیاز داریم که این امر را به خوبی می توان از دانشگاه و دانشجویانی آغاز کرد که با مباحث نقد و ترجمه سروکار دارند؛ هرچه قدر که آگاهی فرد بیش تر باشد و بهتر بداند دارد چه کاری انجام می دهد، به حساسیت و اهمیت کار خود هم بیش تر پی می برد و این جاست که با احساس مسئولیت بیش تری وارد این حوزه می شود. نکته دیگری که مایلم اضافه کنم این است که همان قدر که خود نقد همواره جای نقد شدن دارد، هر ترجمه ای هم جای نقد شدن دارد؛ ولی با رعایت انصاف و کل نگری و بررسی وجوه مختلف کار، نه این که به صورت تک بعدی و یا صرفا با مشخص کردن برخی از ایرادهای کار. همیشه به راحتی می توان بیرون یک ورطه نشست و از بیرون درباره اثر اظهارنظر کرد؛ کاری که امروزه متاسفانه بین برخی از دانشجویان خیلی رواج پیدا کرده این روزها.
قندهاری گفت: لازم است بدانیم با یک حوزه کاملا تخصصی سرو کار داریم و حتی شاید با دو حوزه حرفه ای و تخصصی؛ یکی نقد و دیگری ترجمه و بنابراین آگاهی داشتن از این امر در میان روزنامه نگاران باعث می شود هر یادداشت و مطلبی را با عنوان نقد منتشر نکنند. اگر افرادی که در این دو زمینه تحصیلات دانشگاهی دارند به صورت جدی تر وارد این عرصه شوند، پس از گذشت مدت زمانی جایگاه و اهمیت نقد ترجمه مشخص می شود و به تدریج نوشته های ضعیف و سطحی که به اسم نقد ترجمه منتشر می شود، به حاشیه می رود. فرهنگ سازی در خصوص نقد ترجمه را علاوه بر فضای دانشگاه که نهاد علمی این حیطه است، در میان خود مترجم ها و نویسنده های نقد هم می توان پرورش داد و با پرورش ذهن نسبت به این زمینه، می توانیم شاهد تغییرات مثبتی در این خصوص باشیم. تصور می کنم خود مترجمانی که در زمینه ترجمه نظریه های نقد و تئوری های ادبی فعال هستند هم می توانند حضور موثرتری در فرهنگ سازی و تغییر رویه موجود داشته باشند.
وی درباره مساله شغل بودن کار ترجمه گفت: زمانی منتقد ترجمه می تواند یک شغل باشد که اهمیت این کار دیده شود و دست اندرکاران مرتبط با این حرفه نگاهی جدی و تخصصی به این امر داشته باشند. گسترش صنعت ترجمه می تواند زمینه این امر را فراهم کند، گرچه لازم است ضرورت حرفه ای شدن این تخصص از سایر جبنه ها نیز بررسی شود و این قشر مورد حمایت قرار بگیرند و با دل گرمی بیش تری برای حفظ و تقویت این حوزه تلاش کنند و وقت بگذارند. بدون شک یکی از این وجوه پشتوانه مالی قضیه است که نیاز به برنامه ریزی دارد.
این مترجم در پایان گفت: به نظرم انجمن صنفی مترجمان شهر تهران که چندی است تاسیس شده، می تواند بخشی را به این حیطه اختصاص بدهد و به کسانی که علاقه مند هستند به صورت جدی و حرفه ای وارد حوزه نقد ترجمه شوند، کمک کند به صورت اصولی، با مطالعه برخی از کتاب های مرجع، نظریه های ادبی و نظریه های ترجمه و شناخت بهتر از میزان ارتباط ترجمه و نقد در کنار هم، کار خود را پی بگیرند و در ادامه همین روند، برای چاپ نقدهایشان مورد حمایت قرار بگیرند و به سوی نشریات کاملا حرفه ای و تخصصی این حوزه هدایت شوند.