گروه بین الملل ـ مهدی ذوالفقاری: ۱۹ آبان ماه سال جاری اخبار سفر «فنگ فنگویی» رئیس ستاد مشترک ارتش چین به کشور«جیبوتی» که نقطه راهبردی شاخ آفریقا قلمداد می شود، تعجب محافل بین المللی را در پی داشت. منشأ این تعجب بیش از هر نکته دیگر، بر اساس دو نکته زیر بود:
اولاً اینکه سفر فنگ فنگویی با حدود ۵ روز تأخیر مخابره شد که قطعاً تلاش پکن برای تنش زدایی را به منصه ظهور می رساند؛ چرا که پکن همواره در سیاستهای اتخاذی خود خیزش آرام و بی صدایی را به کار برده تا ضمن تعقیب منافع مد نظرش در برابر محور مخالفانِ این کشور به سرکردگی آمریکا مجبور نشود بهایی را بابت نگرانیهای تصنعی غرب بپردازد.
لذا پایگاه اینترنتی ارتش آزادی بخش چین نیز بدون اشاره به علت تأخیر در اعلام این خبر، تنها به جزئیات غیر حساس و کلی آن پرداخت. همین امر موجب شد تا در خصوص مسائلی از قبیل علل و اهداف دیدارهای رئیس ستاد مشترک ارتش چین با رئیس جمهور و سایر مقامات کشور جیبوتی گمانه زنی های متعدد اما تردید آمیزی به وجود آید.
ثانیاً گمانه زنی های مبهم درباره راهبرد چین در این نقطه سوق الجیشی، کمتر به صورت جامع عمومیت اهداف و راهبردهای پکن در حضور فعال در شاخ آفریقا را به تصویر کشانده است.
لذا برآنیم تا به صورت جزء به جزء آن ها را مورد مداقه قرار دهیم.
*موقعیت ژئوپلتیک جیبوتی
این کشور به منزله دروازه ورودی دریای سرخ وباالطبع کانال سوئز محسوب می شود. قرار گرفتن آن در ساحل تنگه استراتژیک «باب المندب» به آن اهمیت مضاعفی بخشیده است. باب المندب آبراهی پرتردد است که دریای سرخ را به اقیانوس هند و در نتیجه آبهای آزاد متصل می کند. این تنگه به نوعی شاه راه مواصلاتی شرق با غرب جهان نیز به شمار می آید.
به همین دلیل است که بسیاری از کشورها برای تأمین منافع راهبردی خود به ساخت پایگاه نظامی در آن تمایل دارند. آمریکا، فرانسه و ژاپن نیز پیشتر به این اقدام مبادرت نموده اند.
کشور مذکور، از سمت شمال فاصله کمی با یمن و شبه جزیره عربستان داشته و از جنوب با کشورهای سومالی و اتیوپی همسایه و در نتیجه برای مبارزه با دزدان دریایی نیز مهم تلقی می شود.
«جاده ی ابریشم دریایی» طرحی با ابعاد اقتصادی و امنیتی
شاید مارس۲۰۱۳ یعنی زمانی که «شی جینپینگ» رئیس جمهور چین اداره پرجمعیت ترین کشور دنیا را بر عهده گرفت و ایده «جاده ابریشم دریایی» را مطرح کرد، برخی رسانه های غربی آن را بلوف سیاسی و برخی نیز با عینک خوش بینی، آن را در راستای طرحی صرفاً با هدف گسترش مناسبات اقتصادی اعلام کردند. حال آنکه در این برهه زمانی و به استناد دلایل مشروح زیر معلوم می شود که جنبه های امنیتی جاده ابریشم دریایی کم اهمیت تر از ابعاد اقتصادی آن نبوده و نخواهد بود.
اگر پکن صرفاً تحقق جاده ابریشم دریاپایه را بر مبنای راهبردهای اقتصادی دنبال می کرد، یکی از مقامات اقتصادی خود را روانه جیبوتی کرده بود. همچنین لزومی به انتشار همراه با تأخیر اخبار مربوط به آن هم نبود.
برای روشن شدن ابعاد و زوایای دیگر این موضوع، می توان به شواهد دیگری نیز در این مسیر اشاره کرد. در این راستا، باید به مرزهای چین و اقدامات مداخله جویانه و توسعه طلبانه آمریکا بازگردیم.
دریای چین جنوبی به دلایلی از قبیل بهره مندی از منابع طبیعی غنی، حوزه دریایی گسترده ایی معادل ۳.۵ کیلومتر مربع و بالاخره عبور قریب به ثلث تجارت دریایی برای پکن که مدعی دیرین مالکیت بخش هایی از آن است، یک دریای راهبردی به شمار می آید. تلاش اژدهای زرد برای ساخت جزایر مصنوعی در این دریا به دلیل ایجاد رد پایی مطمئن در چنین قلمرو وسیعی بوده تا علاوه بر اینکه قادر باشد روند استحصال منابع طبیعی آن را به «رویه معمول» مبدل سازد، شروع جاده ابریشم دریایی را نیز دقیقاً از نقطه ایی که زیر نظر و در تیر رس مستقیم خود است آغاز نماید.
ادامه مسیر «جاده ابریشم دریایی»
پکن نقشه دریا محور فوق را از طریق عبور از تنگه ای به نام «مالاکا» میان چین و همسایگان اش یعنی مالزی و اندونزی ترسیم کرده است به گونه ایی که مقصد آن را به اقیانوس هند خواهد رساند. چند نکته در این خصوص را نباید از ذهن دور نگه داشت:
۱- تنگه مالاکا به قولی یک چهارم و به روایتی قریب به یک سوم از محموله های نفت جهان را از خود عبور داده و توجه به نیاز فزاینده انرژی در جهان، بر اهمیت ژئوپلتیک آن می افزاید. «مالاکا» نام آبراهی در میان «سوماترا» و شبه جزیره «مالایا» است. این تنگه اقیانوس هند را به دریای چین جنوبی متصل می کند. کشور سنگاپور در جنوبی ترین نقطه آن و مالزی نیز در شرق آن واقع شده است.
۲- کشورهای سنگاپور و مالزی جزو ۵ کشوری هستند که در سال ۱۹۶۷ اتحادیه جنوب شرق آسیا موسوم به «آ .سه .آن» را پس از ۶ سال وقفه دوباره به حرکت درآورده و اکنون نیز جزء ۱۰ کشور فعال در این اتحادیه محسوب می شوند. همچنین، در شرق آسیا دارای نفوذ و قدرت خوبی تلقی می شوند. لذا می توانند در زمره کشورهایی قرار گیرند که چین با آن ها از دروازه های گسترش مناسبات وارد تعامل شود.
۳- اقدامات تحریک آمیز آمریکا در دریای چین جنوبی و ترغیب کشورهای حوزه ساحلی این دریا به نقض حاکمیت پکن را می توان در رقابت با فعالیتهای اقتصادی–امنیتی چین و در راستای تلاش برای ایجاد اخلال در شروع نظام مند جاده ابریشم دریایی محسوب نمود.
۴- اول آذر ماه سال جاری و در پایان نشست آ سه آن، «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه ای با خبرنگاران از میزبانی سال آینده این اجلاس سخن گفت تا از این طریق آشکارا رقابت های موازنه گرایانه واشنگتن در برابر پکن را به کشور اژدهای زرد نشان دهد.
تمامی این موارد فوق الذکر، دلایل برجسته ای دال بر اهمیت لزوم عبور چین از حصار دریای چین جنوبی و راه یافتن به اقیانوس هند و دریای مدیترانه قلمداد می شود.
در قسمت دوم این گزارش، به بررسی ابعاد و زوایای مختلفی درباره اهداف و راهبردهای چین از اقدامات مذکور پرداخته، به تشریح برخی از آن ها خواهیم پرداخت.
ادامه دارد ...