به گزارش خبرنگار مهر، سمینار بین المللی شریعتی و آینده علوم انسانی روز گذشته، دوشنبه ۲۳ آذرماه با حضور میهمانان داخلی و خارجی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این سمینار که شامل دو بخش و پنل اختصاصی بود، اساتید و کارشناسان سرشناسی به ارائه مقاله پرداختند. در این سمینار افرادی چون فرید العطاس، حسین مصباحیان، استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران، پوران شریعت رضوی (همسر دکتر شریعتی)، غلامعباس توسلی و اساتید برجسته دیگری حاضر بودند.
قاسم پورحسن، دانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در این سمینار درباره موضوع «نقدی بر رویکرد تقلیل گرایانه شریعتی در فهم سنن اسلامی» سخنرانی کرد. وی گفت: شریعتی هم درد دین داشت و هم متفکری در حوزه دین بود، اما جامعهشناسانه. شریعتی در رهیافت جامعهشناسانه دست به مطالعهای ایدئولوژیک زد که نه واقعگرایانه بود و نه عینیتگرایانه، به همین علت در فهم دین، سنت اسلامی، علل انحطاط و زوال و فراز و صعود تمدن اسلامی دچار اشتباهاتی اساسی شد. گرچه رویکرد جامعهشناسانه او در دین تازه و بدیع و مشتمل بر رویکرد پراقبالی بود، اما خردنگرانه و در نهایت تقلیلگرایانه بود. شاید بتوان گفت که شریعتی پایهگذار رویکرد مطالعه جامعهشناسانه در حوزه دینداری بود، اما نمیتوان رویکرد او را حتی جامعهشناسی دین نامید، چراکه در این منظر باید بی طرفانه دست به مطالعه زد، در حالیکه شریعتی جانبدارانه و گاه منکرانه دست به داوری میزند.
وی افزود: درک جامعهشناسانه شریعتی برخلاف بسیاری از تحقیقات انجام شده در ایران و حتی دیدگاه مسلط، درکی جامع نیست، بلکه از جزئینگری و ناتمامیت رنج میبرد. وی به سبب سیطره رویکرد خردنگرانه نتوانست نسبت آزاد با دین و سنت اسلامی داشته باشد. درک آزاد با تفکر عقلانی در پیوند است، در حالیکه درک جامعهشناسانه او به توجیهسازی نزدیک است، نه معقول ساختن مطالعه. (البته مرادم توجیه ایدئولوژیک است نه توجیه معرفتی). شریعتی تنها به مطالعه دین نهادی دست زد. رویکرد جامعهشناسانه به دلیل خصلت تقلیلگرایانه توجهی به مطالعه پدیدارشناسانه دین ندارد، از این رو ماهیت دین و حیث وجودی دین را نمیکاود. شریعتی خود تاکید دارد که رویکردش در دین جامعهشناسانه است، لذا مرادش از توحید، توحید در تاریخ و جامعه است.
نویسنده «هرمنوتیک تطبیقی: بررسی همانندی فلسفه تاویل در اسلام و غرب» ادامه داد: بنده رویکرد جامعهشناسانه شریعتی را تقلیلگرایانه میدانم که فهمی نحیف و لاغر و تکساحتی از دین و سنت اسلامی ارائه داده و صرفا به کارکرد انضمامی دین (آن هم اجتماعی محض) التفات نشان داده است. سنخ مطالعه شریعتی از دین، معرفتشناسانه نیست. هدف از این نوشتار بررسی رویکرد جامعهشناسانه شریعتی به دین و سنت اسلامی است که مهمترین نقد بر آن تقلیلگرایی در فهم است.
پورحسن گفت: به عقیده من دوران تفکر شریعتی تمام شده است البته نه به این معنا که او آدم بزرگی نبود اما دوران نگاه جامعه شناسانه دیندارانه دین تمام شده است. دیدگاهی که شریعتی عرضه کرد دیدگاه جامعه شناسی دین نیست و من معتقدم که شریعتی جامعه شناس نیست و بیشتر به تاریخ شناسی تمایل دارد. توجه داشته باشید که تلقی من از تمام شدن دوران تفکر شریعتی الزاما تلقی منفی نیست بلکه من فکر می کنم که برای شریعتی نظریه انحطاط از هرچیز دیگری مهم تر بوده است. او نگاه حداکثرگرایانه به دین دارد که به نظر من این دوران به سرآمده و تمام شده است. ما می توانیم برگردیم شریعتی را بخوانیم اما فکر نمی کنم دیدگاه او به عنوان یک رهیافت و نه یک سنت قابل استفاده باشد.
هادی خانیکی، کارشناس رسانه و استاد دانشگاه علامه از دیگر سخنرانان این مراسم بود که درباره «مبانی ومولفه های «گفتگو» و «ارتباط» در اندیشه و تجربه شریعتی» سخنرانی کرد. وی گفت: من بین گفتگو و ارتباط تمایز قائل می شوم به طوری که گفت و گو، معادل واژه Dialigue در زبان انگلیسی و برساختهای از واژه «دیالوگس» یونانی است. Dia به معنی از میان Through و مفهوم گفت و گویی بیشتر به معنای بین و میان است. «لوگوس» به معنای «کلمه» است که مفهوم کلی اندیشیدن و استدلال را افاده میکند و در قالب گفتار یا نوشتار ظاهر میشود. در حالی که ارتباط به معنای برقراری ارتباط عبارت است از «انتقال یا مشترک ساختن اطلاعات یا معرفت در میان اشخاص با حداکثر دقت و امانت ممکن».
وی افزود: به زعم من شریعتی در دیالوگ توانست از بقیه پیشی بگیرد. دیالوگ مکالمه ای است که به فهم و نقد سخن منجر می شود و در آن هرکدام از طرفین تلاش می کنند معنایی را با مشارکت خلق کنند. شریعتی زمانی که معلمی کرده بهتر از هرجای دیگری تواسته ارتباط برقرار کند. گفتگویی ترین متن شریعتی هم کتاب «کویر» اوست. اما مهم ترین عنصری که شریعتی بر روی آن تاکید دارد مخاطب است و اتفاقا در ارتباط با آن هم بسیار موفق بوده است.
کارشناس رسانه و استاد دانشگاه علامه طباطبائی در خصوص ویژگی های مخاطب شریعتی توضیح داد: فرازمانی بودن (مخاطب تاریخ مند)، فراگیر بودن (فراطبقاتی/ فرااجتماعی)، متنوع بودن، زبان غیر رسمی، استعاری، هنری و تاریخی، شیوه و شبکه در هم تنیده، به زبان آوردن و سرگردان نگذاشتن مخاطب در میدان از جمله ویژگی های مخاطب شریعتی است. اینکه شریعتی، مخاطب را تنها نمی گذارد به این معنی است که او در کنار هر تحلیل منفی یک تحلیل و تصویر مثبت هم ارائه می دهد. شریعتی مخاطبش را به زبان می آورد و ارتقاء می دهد چون او مخاطب فعال می خواهد نه منفعل و راکد.
خانیکی در پایان گفت: در کنار اندیشه شریعتی، تجربه شریعتی هم مهم است؛ تجربه شریعتی در مرزبودگی و تقاطع در میدان هاست. به عنوان مثال اگر شریعتی در دانشگاه فردوسی تحصیل می کرد خیلی فرق می کرد با اینکه به گروه های انقلابی بپیوندد. شریعتی همواره در تقاطع بین اینها زندگی می کرد. او هم در زندگی سیاسی است هم نیست. او مکان های بزرگ و کوچک را با هم تلاقی داده به همین دلیل هم کویریات، اجتماعیات و اسلامیات او خیلی از هم دور نیستند.