به گزارش خبرنگار مهر، نشست نمایش و نقد و بررسی فیلم مستند «A157» با حضور سلیم غفوری مدیر موسسه فرهنگی میثاق، محسن یزدی مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری، بهروز نورانی پور کارگردان این اثر و با حضور محمدرضا مقدسیان به عنوان منتقد و کارشناس ظهر امروز سهشنبه ۱۵ دی در خبرگزاری مهر برگزار شد.
یزدی در ابتدای این نشست درباره فیلم «A157» که به روایت سه دختر سوری از تجاوز داعش به آنها می پردازد، توضیح داد: عنوان تکان دهنده را به جرات می توان به چنین اثری اطلاق کرد، فیلمی که حتی دو بار دیدنش را هم نمی توان تحمل کرد و نورانی پور هنوز وقتی به سکانس آخر می رسد دستش یخ می زند. به نظرم تماشای این فیلم مستند به خصوص برای کسی که دختر یا خواهری دارد بسیار سخت است.
وی ادامه داد: با این حال ما باید بدانیم چه اتفاقاتی در منطقه در حال رخ دادن است. مستندهایی که درباره حقوق بشر است باید به صورت عریان واقعیت را نشان دهد تا بتواند حس را به درستی انتقال دهد. فیلم «A157» کار درخشان بهروز نورانی پور است که می تواند این حس را منتقل کند و ما با دیدن این فیلم متوجه می شویم که داعش چه تفکری دارد. ما می توانیم اتفاقاتی که در سوریه رخ می دهد درک کنیم و بفهمیم که در افغانستان و عراق چه فضایی وجود دارد. نکته دیگری هم است و آن اینکه این اتفاقات در کشورهایی رخ می دهند که در نزدیکی ما قرار گرفته اند. این اتفاقات برای ما رخ نداد اما چندان هم رخ دادنشان دور از ذهن نیست همان طور که در فرانسه با آن همه تجهیزات و... اتفاق افتاد و داعش به آنجا حمله کرد.
مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری درباره همکاری با نورانی پور تصریح کرد: ساخت چنین اثری جز با صبر، تحمل و کوشش نورانی پور امکان نداشت. سوژه این مستند از خود او بود و حوزه هم این پیشنهاد را پذیرفت. این اثر برای حضور در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر هم پذیرفته شده است و ما خوشحالیم که با کارگردان خوش فکر و تلاشگری مثل نورانی پور کار کرده ایم.
در ادامه این نشست محمدرضا مقدسیان درباره این اثر مستند عنوان کرد: یکی از اتفاقاتی که معمولا برای ما منتقدان رخ میدهد این است که وقتی درگیر تحلیل یک اثر می شویم چندان از آن لذت نمی بریم اما در این فیلم من از نقطه ای به بعد دیگر نتوانستم کار را صرفا از لحاظ تکنیکی در ذهنم تحلیل کنم؛ چراکه جذب موضوع آن شدم. من برای دومین بار مستند «A157» را دیدم و تماشای آن برای بار دوم بسیار سخت تر بود چون یکی از شخصیت های فیلم را می شناختم و این بار بر اساس آن شناخت و نحوه مواجهه آن شخصیت با یک اتفاق فیلم را نگاه کردم.
وی با اشاره به تاثیر مستند «A157» بیان کرد: خوشحالم که در سال های آینده دنیا می تواند سینمای ایران را با مستندهایش بشناسد و نه صرفا آثار داستانی. امسال جشنواره «سینما حقیقت» چند فیلم از جنس این اثر داشت که این مستندها این قابلیت را دارند که مخاطبان را به سینما بیاورند و مخاطب برای چنین آثاری بلیت بخرد.
این منتقد سینما به یک ویژگی مستند «A157» اشاره و تصریح کرد: آنچه از ابتدا تا انتها در این فیلم مرا درگیر کرد این بود که کارگردان کارش را چگونه انجام می دهد. تدوین، انتخاب نماها، شکل روایت و... همه به گونه ای کنار هم چیده شده اند تا معنا به شکلی سلیس و عیان مطرح شود اگرچه که در کنار آن هیچ ردپایی از کارگردان دیده نمی شود.
مقدسیان اضافه کرد: در سینمای داستانی زمانی کارگردان حوصله ندارد و یا در توانش نیست از دوربین روی دست استفاده می کند و یا فیلمنامه نویس وقتی توانایی لازم را ندارد به پایان باز پناه می برد. در سینمای مستند نیز نگاه کارگردان است که مرز را مشخص می کند و مستند را مستند نگه می دارد.
این منتقد سینما با اشاره به خشونتی که در این اثر مستند نمایش داده می شود، عنوان کرد: در این اثر می توان مساله خشونت و تسری آن را به نسل های بعد دید. بسیاری در جشنواره سینماهای قبل که این مستند پیش از این در آنجا نمایش داده شد اعتراض کردند که چرا «A157» همه مسائل را به صورت عریان مطرح می کند و جواب من این بود که اگر ما این مسائل را به صورت عریان مطرح نکنیم واقعیت موجود فرقی نمی کند. مشخص نیست که کودکانی که در یک فیلم نمایش داده شده اند چه سرنوشتی در آینده داشته باشند. گویی خشونت مساله ای است که متوقف نمیشود بلکه از نسلی به نسلی دیگر و از جایی به جایی دیگر منتقل می شود و این مساله اهمیت این فیلم را نشان می دهد که باید به آن توجه کرد. ممکن است هزاران فیلم مثل این مستند ساخته شود و همه ما با دیدن آن تحت تاثیر قرار بگیریم اما اگر به این آثار توجه نکنیم نمی توانند چیزی را تغییر دهند.
سلیم غفوری مدیر موسسه فرهنگی میثاق درباره سختیهای ساخت مستندهایی همچون «A157» تصریح کرد: در مستندهایی مثل «A157» ارتباط برقرار کردن با سوژه ها بسیار سخت و پیچیده است. این بسیار سخت است که ۳ دختری که مورد ظلم داعش قرار گرفته اند به فیلمساز اعتماد کرده و به راحتی بخواهند ماجرا را برای او تعریف کنند و این سختی باعث می شود که چنین آثاری به سمت تشریح گزارشی از یک واقعیت سوق داده شود تا یک مستند داستان گو. نکته ای که در فیلم نورانی پور وجود دارد این است که او توانست به شخصیت دخترها در این فیلم نزدیک شود تا جایی که انگار این دخترها از نقطه ای به بعد حضور دوربین را کمتر احساس می کنند.
وی با اشاره به ویژگی فیلمبرداری این مستند بیان کرد: باید از مهدی آزادی و فیلمبرداری وی تشکر کرد. او با قاب های خوبی که بسته و فضاسازی درستی که ایجاد کرده است کمک کرد تا ما این فیلم را بهتر ببینیم و بتوانیم با آن همراه شویم.
غفوری درباره فضای اثر گفت: بار اولی که من این فیلم مستند را دیدم تا ۳ روز نوعی حالت گیجی داشتم که این چه اتفاقی است که در دنیای ما در حال رخ دادن است اگرچه که ما این اتفاقات را به صورت جسته و گریخته در اخبار می شنویم اما دیدن آنها از شنیدنش متفاوت است و آنطور که می دانم اکثر کسانی که این مستند را چه در جشنواره «سینما حقیقت» و چه در مراسم های رونمایی دیدند کاملا تحت تاثیر فضای آن قرار گرفتند.
مدیر موسسه فرهنگی میثاق با اشاره به آثاری که درباره داعش ساخته می شود، یادآور شد: من فیلم های بسیاری را از مستندسازان ایرانی و غیرایرانی درباره داعش دیده ام. بخشی از این آثار به جنبه های مقاومت می پردازند و بخشی از آثار به جنبه های انسانی مواجهه با داعش می پردازد که «A157» یکی از بهترین این آثار در حوزه مسائل انسانی است و به نظرم قابلیت جهانی شدن در دنیا را دارد. اصحاب رسانه باید تلاش کند که پیام این فیلم را به مردم دنیا برسانند.
در ادامه بهروز نورانی پور کارگردان مستند «A157» به چگونگی ساخت این مستند اشاره کرد و گفت: من از خبرگزاری مهر برای برگزاری این جلسه ممنونم و همچنین به خاطر اطلاع رسانی که قبل از نمایش فیلم در جشنواره «سینما حقیقت» داشتند تشکر می کنم. من بنایی برای ساخت این مستند نداشتم بلکه چند سال بود که به دنبال تولید یک کار سینمایی بلند بودم که در سفرم به عراق با یک عکاس جنگی به اسم زبیر آشنا شدم. زبیر عکاس آتلیه بود و بعد از شروع جنگ عکاس حوزه جنگ شده بود. ما از او برای یکی از شخصیت های فیلم خود کمک خواستیم. او در این راستا عکس هایی را به من نشان داد که در یکی از آنها دختری به نام هیلن کنار یک پسربچه ایستاده است. او از زندگی سخت این دختر گفت که پدر ندارد و برادر و مادرش مفقود شده اند. شنیدن این مشکلات در شرایط جنگی که همه وضعیتی مشابه دارند تا حدی طبیعی بود اما وقتی زبیر بیان کرد این دختر باردار است من بهت زده شدم و تا مدتی فقط سکوت کردم.
وی اضافه کرد: ما حدود ۲ هفته بعد هیلن را دیدیم و من تصمیم گرفتم ساخت فیلم بلند خود را کنار بگذارم و به ساخت فیلم «A157» رسیدم. ما حدود ۳ تا ۴ سفر به منطقه زندگی ۳ دختر فیلم داشتیم که در هیچ یک از این سفرها آنها تمایلی برای حاضر شدن در برابر دوربین ما نداشتند و در سفر چهارم پذیرفتند که به صورت محدود درباره شهر و مدرسه شان سخن بگویند.
نورانی پور درباره سولاف یکی از شخصیت های این مستند توضیح داد: یکی از این دخترها که سولاف نام داشت دختری منزوی، گوشه گیر و کم صحبت بود و من نتوانستم با او ارتباط برقرار کنم. او هر بار طی مصاحبه از من می پرسید که حرف زدنش به چه دردی خواهد خورد و آیا این مصاحبه می تواند او را از وضعیتش نجات دهد یا خیر. سولاف سوالاتی را مطرح می کرد که از توان من خارج بود. من برای جلب اعتماد او از شیوه های مختلفی بهره گرفتم به طور مثال یک روز کودکی را از یک چادر دیگر به او سپردیم تا مواظبش باشد و آنجا بود که او برخوردش عاطفی تر شد و جبهه گیری اش نسبت به من کاهش یافت.
کارگردان مستند «A157» با اشاره به استرس خود در طول ساخت این مستند اظهار کرد: با این حال من یک استرس دائمی داشتم و هر بار که به ایران سفر می کردم فکر می کردم که این دخترها ممکن است دیگر مقابل دوربین سخن نگویند. استرس من به حدی بود که راش های خود را به محسن یزدی نشان دادم و در آن زمان بسیاری به من گفتند که با همین مقدار راش میتوان یک فیلم مستند ساخت. یکی از انگیزه هایی که باعث شد در دفعات بعد تصمیم به فیلمبرداری بگیریم این بود که انگیزه پیدا کردیم تا مادر دو خواهر مستند را پیدا کنیم. این موضوع هیجانی را در ما ایجاد کرد و کمک کرد که ما در کار خود پیش برویم.
نورانی پور درباره پایان بندی مستند «A157» عنوان کرد: پایان این مستند را من نساختم بلکه متاسفانه سولاف یکی از شخصیت های کار این پایان بندی را رقم زد و ما تنها مصیبتی را که پیش آمده بود به تصویر کشیدیم.
وی همچنین درباره اصرار خود برای ساخت این اثر یادآور شد: زمانی که خواستیم این فیلم مستند را بسازیم ۲۴ ساعت تمام جلوی گیت ورودی اردوگاه ماندیم در حالی که آبی هم برای خوردن نداشتیم و آن طرف ما را به داخل اردوگاه راه نمی دادند با این حال من اصرار داشتم که این فیلم را بسازم و مهدی آزادی در این راه کمک بسیاری به من کرد.
مقدسیان در این نشست به پیروی مستند از نوعی رفتار روانشناسی یاد کرد و گفت: در روانشناسی مدرن مبنا را بر واقعیت می گذارند و در روانشناسی شرقی بر نوعی تطبیق پذیری با واقعیت توجه می شود. مبنای سینمای مستند بر این است که اگر بر واقعیت منطبق باشد می تواند راهگشا باشد و کارگردان باید واقعیت را بپذیرد. درباره اتفاقی که در پایان فیلم برای سولاف رخ می دهد باید گفت در این اتفاق هیچ کس جز واقعیت دخالت نمی کند و اگر این واقعیت دستکاری می شد شاید از تاثیر کنونی برخوردار نبود.
نورانی پور نیز با تاکید بر پیگیری رفتار روانشناسی در برقراری ارتباط با شخصیت های مستند خود توضیح داد: من سعی کردم از طریق شیوه های روانشناسی یا برخورد روانشناسانه به این سه دختر نزدیک شوم و از آنجایی که خودم هم کرد بودم سعی کردم به شیوه احوالپرسی های این دخترهای کرد سوری با آنها صحبت کنم. خواست آنها هم این بود که اگر غریبه ای می بینند احساس کنند که به نوعی هموطن آنها است و با درد و رنج آنها همراه است. برقراری این ارتباط بسیار سخت بود و من در ۵ روز اول تنها دو تا سه دقیقه توانستم فیلم ضبط کنم. خاطرم هست در این روزهای اول من یک سؤال طولانی مطرح می کردم و آنها تنها با یک بله یا خیر جواب می دادند و یا پاسخ سؤال را به یکدیگر پاس می دادند.
کارگردان مستند «A157» در پاسخ به پرسشی درباره عوامل این مستند که همه مرد بوده اند با توجه به سوژه حساس و زنانه این اثر عنوان کرد: در ابتدای ساخت این مستند، خانمی از کردستان عراق با ما همراه شد که همسرش هم جزو عوامل کار بود و این خانم هم در پشت صحنه به ما کمک می کرد اما در طول ساخت اثر من احساس کردم زمانی که او در صحنه است، به صورت ناخودآگاه روان این کودکان به هم می ریزد. با دیدن این خانم حسی از حسادت در کودکان ایجاد می شد و آنها فکر می کردند که این زن از زندگی بسیار خوبی برخوردار است و خود را با او مقایسه می کردند به همین دلیل من مجبور شدم آن خانم را از پروژه کنار بگذارم زیرا نمی خواستم کوچکترین عاملی باعث شود که به روحیه و روان این بچه ها خدشه وارد شود.
وی با اشاره به شیوه هایی که برای ارتباط برقرار کردن با این دختران به کار گرفته بود، گفت: یکی از روزهایی که توانستیم به این دخترها نزدیک شویم تست آشپزی بود و من آنجا برای اولین بار توانستم سئوال خود را از یکی از دخترها بپرسم. اینکه درباره وطن و مادر چگونه فکر می کنند. روکن منقلب و مثل یک کوه آتشفشان شعله ور شد و از آن زمان بود که فیلم جریان گرفت و مسیر ما مشخص شد. بعد از مدتی نیز دخترها من را برادر صدا می کردند. من یک هندی کم داشتم و یکی از صحبت هایی که این کودکان مطرح می کردند این بود که می خواهند آنها هم با من یک مصاحبه داشته باشند و من در آن نظرم را درباره بدبختی آنها بیان کنم.
نورانی پور در پاسخ به پرسش دیگری درباره به تصویر کشیدن خشونت میان کودکانی که در این اردوگاه ها زندگی می کردند اظهار کرد: من کمتر به خشونت موجود میان کودکان اردوگاه ها پرداختم. به طور مثال ما کودکی داشتیم که بدنش به طور کامل سوخته بود زیرا دوستش روی او بنزین ریخته بود اما من تصویر این کودک را نشان ندادم در حالی که بسیاری از این بچه ها نسل آینده خاورمیانه است و فردا یقه ما را خواهند گرفت. برای این کودک بریدن سر یک مرغ مثل یک تفریح بود چرا که او یاد گرفته بود که یک هفته تمام در کوه های شنگال بدون غذا زندگی کند این بچه ها یاد می گیرند برای نفس کشیدن مبارزه کنند. جنگ بسیار خشن تر از آن چیزی که ما در «A157» دیدیم و شاید اگر به سراغ همه مسائل می رفتیم فیلم بسیار دردناک تر از آن چیزی می شد که اکنون وجود دارد.
ارسال مستند «A157» به جشنواره برلین
محسن یزدی در پاسخ به این پرسش که برای عرضه بین المللی این فیلم چه تمهیدی داشته اید، بیان کرد: بخش بین الملل حوزه هنری مشغول رایزنی و بررسی جشنواره های مختلف است تا این فیلم بتواند عرضه جهانی گسترده ای داشته باشد. همچنین این فیلم به جشنواره برلین فرستاده شده است که جزئیات آن بعدا اعلام میشود.
کارگردان مستند «A157» درباره سولاف یکی از شخصیت های این مستند که علاقه ای به دیدن مادرش نداشت توضیح داد: این دخترها هیچ تصوری نسبت به اتفاقی که برایشان رخ داد، نداشتند. آنها در خانه هایشان و در کنار خانواده هایشان بودند که یکباره برق قطع می شود و همه چیز به هم می خورد. قضاوت سولاف نسبت به مادرش این بود که در زمانی که داعش به منزل آنها حمله می کند مادرش به جای کمک به سولاف در فکر نجات خود بوده است. ما در این فیلم دو تفکر داشتیم دو خواهری که عاشق مادرشان بودند و سولاف که هیچ علاقه ای نداشت مادرش را ببیند و ما تازه بعد از ذهنیت سولاف نسبت به مادرش فهمیدیم که این واقعیت چقدر عمیق است. اگر چه بارها با سولاف حرف زدیم تا به او بگوییم ممکن است برداشتش نسبت به مادرش اشتباه باشد.
در ادامه این نشست مقدسیان درباره تماشای بار دوم آن اظهار کرد: من ابتدا می ترسیدم که آیا می توانم این فیلم را دوباره ببینم یا خیر و آیا برای بار دوم هم من را درگیر خواهد کرد که متوجه شدم این مستند متریالی دارد که برای بار دوم هم مخاطب را درگیر می کند. حتی من احساس کردم این فیلم آنقدر پایان بندی قدرتمندی دارد که ممکن است باعث شود من خلع سلاح شوم و به نوعی با فیلم همراه شوم و نتوانم تحلیل خود را ارائه دهم.
وی اضافه کرد ما معمولا در سینمای مستند یا یک ایده جذاب داریم و مقهور ایده خود می شویم و یا اینکه بسیار فرمالیستی رفتار می کنیم اما در این مستند همه چیز به شکلی حساب شده و فکر شده پیش می رود. این فیلم از یک پایان بندی مناسب بهره برده است. گاهی ما می بینیم یک پایان بندی دستمایه ساخت یک فیلم ۱۲۰ دقیقه ای قرار می گیرد چرا که کارگردان مغلوب ایده خود در پایان بندی شده است در حالی که سینما از دقیقه اول شروع می شود و تا لحظه آخر یک فیلم ادامه دارد. به هر حال من باید به نورانی پور به خاطر زوایه نگاه او تبریک بگویم زیرا او در کنار سوژه هایش نشسته است و با آنها زندگی می کند. او در این مستند ریسکی را مرتکب شده است که هر فیلمسازی جرأت نمی کند به این حوزه وارد شود.
در ادامه نورانی پور درباره فاصله گذاری بین خود و سوژه هایش در مستند «A157» عنوان کرد: من مطلقا بدنبال اسم و رسم در سینما نیستم و در این راه گاهی زیان هم داده ام. چند سال پیش یکی از آثار من در جشنواره ای خارجی شرکت داده شد و آنجا از ما خواستند که یکی از سکانس های فیلم را برداریم چرا که درباره بازماندگان شیمیایی جنگ بود اما من نخواستم این کار را انجام دهم. در نظر من سینما یک شغل شریف است و من افتخار می کنم که سینماگرم و بدنبال اینکه فرمی را بکار بگیرم و بی رحمانه از سوژه خود استفاده کنم نیستم.
وی به یکی از خاطرات خود در روزهای ساخت این مستند اشاره کرد و گفت: واقعیت هایی در طول ساخت این مستند وجودداشت که ما اجازه نداشتیم آنها را نمایش دهیم. به طور مثال یک روز غذایی همچون استانبولی پلو برای بچه ها آوردند و بچه ها به نوبت ایستاده و هر کدام منتظر بودند تا لقمه ای در دهان آنها گذاشته شود. خاطرم هستم که یکی از این کودکان ۱۰ دقیقه به جویدن خود ادامه می داد و لذت می برد آن پلان برای من بسیار ویژه بود اما به ما اجازه ندادند که فیلمبرداری کنیم. آن روز برنج به هیلن یکی از شخصیت های فیلم نرسید و او به من گفت اگر چه که این فیلم را به خاطر من می سازید اما در اینجا من را فراموش کردید آنجا بود که من به این نتیجه رسیدم که در نقطه ای باید نوعی فاصله گذاری وجود داشته باشد.
کارگردان مستند «A157» در پاسخ به پرسشی درباره چگونگی خودکشی سولاف توضیح داد: دختران کوبانی قرصی را به نام قرص مرگ در گردن خود آویزان می کنند چرا که آنها همیشه در خط مبارزه قرار دارند و باید هر لحظه مواظب باشند و سولاف نیز با یکی از همین قرص ها خودکشی می کند.
نورانی پور همچنین درباره وضعیت درمان و حضور پزشک در اردوگاه پناهندگان سوری عنوان کرد: پزشک این اردوگاه یک پزشک عمومی بود و درمانگاه ها در این اردوها حالتی شبیه به دخمه داشتند. باید توجه داشت که این افراد در شراط جنگی زندگی می کردند و حتی غذای آنها یک پیاله آب بود که در آن نوعی چاشنی را می ریختند و می خوردند. در این شرایط تسلطی در اداره کردن اردوگاه وجود ندارد، در حالی که مسائل درمانی این دختران نیاز به پزشک متخصص داشت و آنجا چنین کسی وجود نداشت.
در این نشست همچنین یکی از حضار از نورانی پور خواست به جای واژه جنگجو که در زیرنویس فیلم برای داعشیان به کار برده از ترجمه دیگری استفاده کند زیرا این اصطلاح بار مثبت دارد.
غفوری در سخنان پایانی خود در این نشست درباره اتفاقاتی که فیلم به تصویر می کشد، تصریح کرد: آنچه را که ما در این فیلم می بینیم یک اتفاق از هزاران اتفاقی است که در سوریه و عراق رخ می دهد در حالی که اتفاقات بدتری در این کشورها رخ می دهد که کسی آنها را نمی شنود. دختران بسیاری وجود دارند که در اسارت داعش و گروه های تکفیری قرار دارند و این اتفاقات مشابه برای آنها هم وجود دارد. ما در ابتدا به عنوان یک انسان مسلمان و در وهله دوم به عنوان یک فعال رسانه ای و مدنی موظف هستیم که به این افراد کمک کنیم و پیام فیلم را به گوش دنیا برسانیم. با رساندن این پیام می توانیم به روکن ها و هیلن ها کمک کنیم.
نورانی پور نیز با اشاره به این اثر که در قالب مستند ساخته شد، عنوان کرد: سینمای مستند هنوز در کشور ما مغفول مانده است و در بسته فرهنگی ما قرار نگرفته است. ما باید به سینمای مستند کمک کنیم تا بتوانیم جلو برویم.
وی ضمن تشکر از همراهان خود در ساخت این مستند اظهار کرد: من از مهدی آزادی و کامران جاهدی ممنون هستم و امیدوارم دنیا واژه صلح را بفهمد و ما قدر امنیت را بدانیم.
مقدسیان اظهار کرد: عنوان این فیلم جنسی از جغرافیا را به ما نشان می دهد که این اردوگاه است و بعد خاطره های روکن جغرافیای دیگری همراه با خانواده و شهرش را نشان می دهد. به نظرم این تضاد بخش مهمی از مستند «A157» را بر عهده دارد که ضمن آن تعلیق و کشش را برای مخاطف به همراه دارد.
وی در پایان با اشاره به اخباری که هر روز درباره داعش در رسانه ها مطرح می شود، بیان کرد: اتفاقات رخ داده در حوزه داعش به گونه ای است که تنها رسانه ها نمی توانند ما را به حقیقت امر برسانند بلکه فیلم نیز بدور از کلیشه ما را با واقعیت ماجرا مواجه می کند. ما عادت کرده ایم که هر روز شبکه ها آماری از تجاوزها و کشته ها بدهند و مستندهایی از این دست ما را از ذهنیت عادتی خود خارج می کند. آثار سینمایی از این دست این قابلیت را دارند که سالن های سینمایی ما را پر کنند.