به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب دربردارنده شعرهایی تازه و ترجمه نشده از این شاعر سرشناس و فقید کرد است که میتواند نمودی از تجربهها و فرمهای گوناگون شعری این شاعر باشد. مخاطب در این مجموعه با شعرهایی کوتاه و بلند از شیرکو مواجه میشود که دارای مضامین و درونمایههای متنوعی هستند.
شیرکو بیکس را میتوان پیشانی شعر معاصر کرد تلقی کرد. وطن، زن، آوارگی، جنگ، طبیعت و عشق مضامین عمده شعرهای او هستند. او پایه گذار شعر- رمان در شعر کردی است و مجموعههای متعدد اشعارش با عنوان دیوان شیرکو در ۸ جلد قطور منتشر شده است. منظومه بلند «دره پروانه» و «صلیب، مار و خاطرات شاعر» از کتابهای مطرح او هستند. شعرهای او به اکثر زبانهای مطرح دنیا ترجمه شده و جایزه جهانی توخولسکی سوئد و عنوان شهروند افتخاری شهر فلورانس ایتالیا را دریافت کرده بود.
شیرکو بیکس دوم ماه می ۱۹۴۰ در سلیمانیه کردستان عراق متولد شد و پدرش، فائق بیکس، هم از شاعران مطرح شعر کلاسیک کردی است. او در نتیجه کشمکشها و مبارزات سیاسی چند ساله با حکومت بعثی عراق، در زمان رژیم صدام به سوئد مهاجرت کرد و پس از آن به عراق بازگشت اما زندگی پربارش در ماه اوت ۲۰۱۳ در بیمارستانی در سوئد پایان یافت و پیکرش بنا به وصیت خودش در پارکی در سلیمانیه به خاک سپرده شد.
مختار شکری پور، مترجم این اشعار، در زمینه ترجمه شعر از زبان و ادبیات کردی فعالیت عمدهای داشته و تاکنون آثار متعددی از شاعران کرد را در نشریات مختلف ادبی از جمله روزنامههای شرق، همشهری و فرهیختگان و ماهنامه هنر و تجربه منتشر کرده است. او علاوه بر این مجموعه شعر، گزیدهای از آثار لطیف هلمت، از دیگر شاعران معروف کرد را درنشر ثالث زیر چاپ دارد و گزیدهای از شاعران معاصر کرد را آماده انتشار دارد. وی در زمینه ترجمه از فارسی به کردی هم گزیدهای از شعرهای ۶۰ شاعر معاصر ایرانی را زیر چاپ دارد.
شکریپور، متولد شهریور ۱۳۴۹، زاده نودشه (شهری، تابع شهرستان پاوه در استان کرمانشاه) و دانش آموخته رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه رازی کرمانشاه است. وی ازسال ۱۳۷۹ تاکنون در زمینههای مختلف روزنامهنگاری ادبی و هنری شامل نقد، یادداشت و انجام مصاحبههای مختلف تحلیلی در زمینههای مختلف فیلم، شعر، تئاتر، داستان و رمان و نقد شعر، فعال بوده است.
در زیر شعری از این کتاب را که عنوان کتاب هم برگرفته از این شعر است، میآید:
تو اینجا نیستى اما
تو اینجا نیستى و گم شدهاى
اما هنوز لبخندت اینجاست و
روى صندلى روبرویم نشسته است
تو اینجا نیستى
اما بعد از تو
رنگ گیسوانت
تْن صدایت و
بوى تنات را
براى تنهایى و اتاقم جا گذاشتهاى
تو اینجا نیستى
اما آنكه مدام
در این خانه و
روى پاشنه در و
در بستر و
در خواب با من است
مرا
صورت عشق تو
تنها نمىگذارد!