پژمان مظاهریپور در گفتگو با خبرنگار مهر با آسیب شناسی اکران عمومی فیلمهای مستند در ایران بیان کرد: ساخت فیلم مستند تابعی از حمایت دولت هاست و به جز تعدادی فیلم که در طول سال به طور آزاد ساخته می شوند باقی آثار در تلویزیون، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوانان و یا در سازمان ها و نهادهایی همچون حوزه هنری و ادارات ساخته می شوند.
وی ادامه داد: واحدهای صنفی طبق سیاست های خود فیلم مستند تولید می کنند و تلویزیون هم برای پخش خود مستند می سازد. با این حال هدف سینمای مستند ارتباط خارج از مدیوم تلویزیون با مردم است و این ارتباط زمانی شکل می گیرد که محیط هایی در فضاهای مختلف امکان نمایش آثار مستند را برای مردم بوجود بیاورد مثل گروه سینمایی «هنر و تجربه» که سالن هایی را برای این منظور در اختیار دارد که البته تعداد این سالن ها کم و سانس های نمایش پراکنده است. این درحالی است که تعداد فیلم ها بسیار زیاد است و منِ نوعی نمی توانم اطمینان داشته باشم که مستند مورد علاقه خود را هر زمان که می خواهم، ببینم و یا به طور مثال اگر خانه هنرمندان مستندی را ساعت ۴ عصر وسط هفته نمایش می دهد، بتوانم برای آن زمان برنامه ریزی کنم.
سینما در وضعیت عام هم مخاطب ندارد
این مستندساز با اشاره به وضعیت عمومی کشور در حوزه سینما و کمبود مخاطب عنوان کرد: البته قابل فهم است که محدودیت هایی در گروه «هنر و تجربه» وجود دارد اما با این نوع نمایش مستندها مخاطب سردرگم می شود. سینمای ما در وضعیت عام آن مخاطب ندارد و حتی مخاطب فیلم داستانی ترجیح می دهد کمتر سینما برود. در شهر تهران اولین مشکل مخاطب برای تماشای فیلم در سینما ترافیک و دومین معضل پارکینگ است. هزینه های جانبی غیر از بلیت هم باعث می شود که تماشای یک اثر تا ۴۰ یا ۵۰ هزار تومان برای هر نفر تمام شود. با این شرایط اگرچه فیلم دیدن در سینما کاملا متفاوت از منزل است اما بسیاری سال هاست که با تماشای فیلم در منازل خود همراه شده اند.
مظاهری پور شبکه نمایش خانگی را بهترین راه برای عرضه آثار مستند در شرایط فعلی دانست و اظهار کرد: در وضعیت فعلی غیر از نمایش مستند در سالن های سینمایی گروه «هنر و تجربه»، ما شبکه نمایش خانگی را داریم که می توان مستندها را در آنجا عرضه کرد. بخشی از مخاطبان علاقمند در حوزه های آموزشی و فرهنگی و افراد تحصیلکرده می توانند مستندهای مورد نیازشان در حوزه های مختلف را از این طریق تهیه کنند. همچنین این افراد از طریق سالن های نمایش در دانشگاه ها نیز می توانند مخاطب مستند باشند. اکثر دانشگاه ها آثار مورد نظر خود را نمایش می دهند و مستند گاهی در دانشگاه از فیلم های داستانی نیز ظرفیت بیشتری برای دیده شدن دارد و ما مستندسازان هم با تقاضاهای زیادی برای پخش مستند مواجه هستیم.
معضل اکران رایگان مستند در دانشگاه ها و دیگر مکان ها
کارگردان مستند «دستگرد یزد شاپوران» با اشاره به مشکل اکران مستند در دانشگاه ها و دیگر مکان ها یادآور شد: مشکل اینجاست که در این مکان ها اکران مستند به صورت رایگان انجام می گیرد. برای اکران و نمایش هر اثری در حوزه فیلم داستانی حق پخش گرفته می شود و میانگینی در این زمینه وجود دارد درحالیکه نمایش فیلم مستند در هیچ جا حق پخش ندارد و ما حتی نمی توانیم رقمی را در این حوزه به عنوان میانگین اعلام کنیم.
وی وضعیت شبکه نمایش خانگی را نیز چندان خوب ندانست و اظهار کرد: در این حوزه یک فیلم مستند حداقل ۵۰ هزار مخاطب دارد. جستجو و رساندن اثر هنری در شبکه نمایش خانگی بر عهده پخش کننده است ولی ما پخش کننده مستند نداریم. ما می توانیم مستندها را در کتاب سراها و کتابفروشی ها عرضه کنیم مخصوصا بعضی از مستندهای علمی و آموزشی که بیشترین خاستگاهشان در همین مکان هاست، منتها باید سرمایه ای برای توزیع و تکثیر در این مکان ها وجود داشته باشد. باید بتوان به راهکارهایی برای نمایش و توزیع خوب مستندها فکر کرد. همانطور که زمانی فیلم های داستانی سر چهارراه ها توزیع می شد ولی با این روند و قاچاق فیلم ها تا حد زیادی مقابله شد. فیلم های داستانی را در سوپرمارکت ها هم عرضه کردند و قیمت را پایین تر آوردند.
این مستندساز با اشاره به راهکارهایی برای توزیع مستند عنوان کرد: در حوزه توزیع و عرضه مستند با توجه به محتوا و مضمون آن می توان مخاطب شناسی کرد. مثلا فیلمی را درباره باستان شناسی می توان برای دانشجویان این حوزه عرضه کرد و در جاهایی که چنین مخاطبانی دارد، فروخته شود. مستند مرا با عنوان «دستگرد یزد شاپوران» یکی از سایت های این حوزه در یک مرتبه حدود ۵۰۰ عدد خرید و کپی هایی که داشتم طی ۳ تا ۵ ماه به فروش رفت.
در حوزه مستند نه تنها پخش کننده و بازار پخش نداریم بلکه مخاطب سنجی هم نداریم
مظاهریپور با اشاره به کم کاری هایی که در حوزه مستند وجود دارد، یادآور شد: ما در حوزه مستند نه تنها پخش کننده و بازار پخش نداریم بلکه مخاطب سنجی هم نداریم و عمده مشکلات هم به این نکته برمی گردد که مستندسازان با یک مرکز قرارداد می بندند و مثل یک کارمند برای آن مرکز مستند می سازند. در چنین شکلی فرد چه کار خوب بسازد و چه کار بی کیفیت بسازد هزینه اش را دریافت می کند و دیده شدن یا فروش فیلم برایش مهم نیست.
وی تلویزیون ایران را رقیبی برای مستندسازان دانست و گفت: رسانه ملی در کشور باید به جای اینکه خودش دست به تولید مستند بزند تولیدات مستند را خریداری کند. در سطح جهان هم به همین صورت است جشنواره های فیلم آثار را معرفی می کنند و شبکه های تلویزیونی در حق پخش آنها با یکدیگر رقابت می کنند اما تلویزیون در ایران خودش یک رقیب است و برعکس عمل می کند.
این مستندساز در واکنش به تفاوت های میان مستندهای سینمایی و تلویزیونی اظهار کرد: مسلما مستندهای سینمایی و تلویزیونی تفاوت دارند اما وقتی من به عنوان مستندساز بدانم که بازاری برای پخش وجود دارد اثرم را با مدیوم تلویزیون می سازم.
کارگردان مستند «دریاچه ای که بود» با اشاره به وضعیت پخش در شبکه نمایش خانگی توضیح داد: آنقدر برای یک مستندساز موانع وجود دارد که دیگر هیچ انگیزه ای ندارد که به سراغ پخش برود. هیچ پخش کننده ای در حوزه مستند وجود ندارد درحالیکه بازار تشنه است و پخش در بعضی مکان ها به خوبی جواب می دهد. پخش کننده ها در وضعیت فعلی سراغ سینمای داستانی می روند که درآمد پخش آن در ۲۰ یا ۳۰ ضرب می شود. سال گذشته حدود یک صد میلیارد گردش نقدینگی در بازار نمایش خانگی وجود داشته است که حتی قابل مقایسه با سینما نیست. با این حال شرکت های پخش کننده ترجیح می دهند سراغ انیمیشن های «باب اسفنجی» بروند تا مستند.
بخشی از بودجه سینمایی کشور را به مستند بدهیم
این مستندساز با تاکید بر اینکه باید بودجه هایی در اختیار سینمای مستند قرار بگیرد، اظهار کرد: ما سال گذشته ۱۱ فیلم مستند در جشنواره فجر دیدیم که اگرچه سالن برج میلاد به ظرفیت کامل نمی رسید اما قابل قبول بود. هر یک از این آثار با بودجه هایی بین ۳۰ تا ۷۰ میلیون تومان ساخته شده بودند. ما همیشه از «سینمای مستند» حرف می زنیم پس باید بخشی از بودجه سینمایی کشور را به این حوزه اختصاص دهیم.
وی در پایان با اشاره به اینکه می توان یک سالن کوچک را به طور دایمی در اختیار مستندسازان قرار داد، اعلام کرد: البته این اقدام نوعی تست است مثل گروه سینمایی «هنر و تجربه» که ابتدا زمینه های فعالیت خود را تست کرد و اگر به نتیجه نمی رسید، ادامه نمی داد. غیر از این سالن ها هم باید به سمت پخشکننده رفت، مستندی مثل «من می خوام شاه بشم» از طرف دانشکده علوم اجتماعی بهتر از یک فیلم داستانی خریداری می شود. بنابراین باید دست تولید خصوصی باز باشد و دولت به عنوان رقیب تهیه کننده های خصوصی دخالت نکند تا امکان کار در این حوزه وجود داشته باشد.