در ادامه سوژه بررسی شرایط تحقق اکران عمومی فیلمهای مستند در سینماهای ایران با محمدسعید محصصی از مستندسازان کشورمان گفتگویی داشتهایم که وی درباره شرایط اکران فیلم مستند در سینماهای ایران به خبرنگار مهر گفت: در دهه اخیر مستندسازان از تکنیکهای جدید داستانگویی و شیوههای نوین روایت در آثار خود استفاده میکنند و همین مساله باعث شده تا دیگر نتوان تفاوتی میان این فیلمها با آثار سینمای داستانی قائل شد بنابراین فیلمهای مستند نیز قابلیت اکران گسترده در سینماها را دارند.
مخاطب را برای دیدن مستند در سینما تربیت نکردهایم
وی افزود: در دهههای گذشته نیز که هنوز امکانات گسترده فیلم مستند کشف نشده بود این گونه آثار در کشورهای غربی به طور گسترده اکران شده و مورد استقبال گسترده مخاطبان نیز قرار میگرفت ولی در کشور ما از همان دوران ابتدایی شکلگیری سالنهای سینما بهای چندانی به فیلم مستند داده نمیشد و همین مساله باعث شده تا تماشاگر ایرانی برای دیدن فیلم مستند در سینماها تربیت نشود.
محصصی درباره اکران فیلم مستند در گروه سینمایی «هنر و تجربه» که کمتر از ۲ سال است به طور جدی پیگیری میشود، عنوان کرد: دلیلی ندارد که فیلم مستند تنها در سالنهای خاصی که آن هم محدود به برخی شهرهاست، اکران شود. در دوران پیش از انقلاب فیلمهای مستندی چون «انسان وحشی ــ حیوان وحشی» و یا پس از انقلاب فیلم «زندگی بدون توازن» ساخته گادفری رجیو، امکان اکران وسیع پیدا کرده و بسیار هم پرفروش بودند.
این کارگردان اضافه کرد: همه سینماها میتوانند فیلمهای مستند را نشان دهند، اما متاسفانه مخاطب ایرانی عادت کرده تا فیلمهای خاص را در سینماهای خاص ببیند. هرچند که به نظر من مهم دیده شدن این فیلمهاست و اگر همین شرایط اکران محدود هم نبود، فیلمهایی چون «آتلان» دیده نمیشدند. با توجه به این شرایط خود فیلمسازها نیز باید با تهیه و تدارک برنامههای تبلیغی و انجام سخنرانیها و مصاحبههای خبری به تربیت مخاطبان برای دیدن فیلم مستند بپردازند.
داشتن شبکه مستند به معنای انجام همه وظایف تلویزیون در قبال سینمای مستند نیست
کارگردان فیلم مستند «زندهرود، یک روز بخصوص» همچنین به اکران موفق فیلم مستند «آتلان» اشاره کرد و گفت: تجربه اکران «آتلان» نشان داد که فیلم مستند قابلیت جذب تماشاگر عام را نیز دارد بنابراین باید قابلیتهای گسترده سینمای مستند به عامه مردم معرفی شود و این کار نیز تنها از رسانه ملی برمیآید که متاسفانه این رسانه از این وظیفه قصور کرده است. رسانه ملی نباید فکر کند که با تاسیس شبکه مستقلی به نام مستند تمام وظایف خود را انجام داده است، بلکه باید پخش و معرفی فیلم مستند را در تمام شبکههای خود تدارک ببیند و همچنین خود نیز در تولید فیلم مستند کوشا باشد.
محصصی ادامه داد: متاسفانه رسانه ملی فیلم مستند را به عنوان یک میانبرنامه و نه برنامه اصلی میبیند و اینگونه از فیلمها را در زمره برنامههای درجه دوم پخش میکند. معمولا برنامههای سطح الف در رسانه ملی، فیلمها و سریالهای داستانی است. اینکه امروزه مخاطب به این نتیجه رسیده که برود در سینما و با پرداخت هزینه بلیت فیلم «آتلان» را ببیند، ربطی به تبلیغ این فیلم در رسانه ملی و یا حتی معرفی سینمای مستند در این رسانه ندارد.
محصصی همچنین به پایمال شدن حقوق مستندسازان مستقل در رسانه ملی اشاره کرد: متاسفانه مسئولان رسانه ملی در زمینه خریدن حق پخش آثار مستندسازان مستقل بسیار اجحاف میکند. تمام تلاش مسئولان شبکههای تلویزیونی در این است که تهیهکننده مستقل از حق خود بگذرد و فیلم را به رسانه ملی واگذار کند. با توجه به این مشکل و همچنین اکران نشدن این فیلمها در سالنهای سینما، آنگاه میبینیم که برخی افراد فیلمهای خود را به شبکههایی چون bbc میفروشند.
نویسنده کتاب «سینمای مستند صنعتی ایران» در پایان گفت: در مواردی دیده شده که رسانه ملی با اعمال فشار باعث شده تا فیلمساز از فروش رایت فیلم خود به شبکههای خارج از کشور منصرف شده و فیلم را با حق پخش بسیار ناچیزی به آنها واگذار کند. با این اوصاف اگر فیلمسازی برای دیده شدن کارش و همچنین برگشت سرمایه به شبکههای تلویزیونی خارج از کشور رجوع کند، دیگر در ایران اجازه ادامه فعالیت نخواهد داشت و باید با فیلمسازی خداحافظی کند. آیا در این شرایط میتوان به اعتلای فیلم مستند در کشور امیدوار بود؟
نظر شما