تکیه بر حقایق استراتژیک جهان، توسل به حربه امنیتی در تامین منافع انتخاباتی، بحران هویت، گسست سیاسی و تمسک به لیبرالیسم در پیشبرد برنامه های اقتصادی از محورهای نشست «انتخابات فرانسه» است.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل ـ مریم خرمائی: احزاب سیاسی فرانسه عملا از شِش ماه دیگر وارد چرخه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۷ می شوند حال آنکه از هم اکنون زمزمه گرم شدن تدریجی بازار رقابت نامزدهای احتمالی از میان بحبوحه اعتراضات مردمی که گریبان دولت پاریس را گرفته به گوش می رسد.

بیکاری، ضعف اقتصادی، رخوت جامعه برای پذیرش هر گونه راهکاری که به نوآوری و ساختارشکنی منجر شود و در نهایت اجبار فرانسه به خروج از حصار سبز امنیت اروپا که واکنشی ناخواسته به تغییرات ژئوپولیتیک جهان است، بحران هویت در این کشور را در قالب یک نبرد ایدئولوژیک تا عیان شدن مرزهای تفاوت و گسست سیاسی پیش می برد.

در قلب سیستمی که در آن آموزه های دست چپی سوسیالیست در گذشته ای نه چندان دور راستگرایی را در معرض نوعی طرد و سرکوب روشنفکرانه قرار می داد، انباشتِ مشکلات اجتماعی نیروهای ناراضی از سیاستمداران چپگرا را به دامن جریان های افراطی سوق می دهد که زمانی هم مسیر شدن با آنها قبیح و شرم آور تلقی می شد.

از همین رو پیش بینی تحولاتی که از هم اکنون تا کمتر از یک سال آینده در بستر انتخاباتی فرانسه رخ می دهد نه تنها کار آسانی نخواهد بود بلکه در این میان وزنه حوادث ناگهانی از چنان سنگینی تاثیرگذاری بر خوردار می شود که قابلیت تحت الشعاع قرار دادن تمامی محاسبات سیاسی را خواهد داشت.

اینکه بحران تبلور یافته در جای جای طیف سیاسی فرانسه تا کجا پیش می رود و گستردگی دامنه تبعات آن در داخل و خارج از مرزهای این کشور اروپایی تا چه حد خواهد بود در این مرحله نامعلوم است. اما آنچه که از شواهد بر می آید انتخابات ۲۰۱۷ فرانسه شگفتی ساز خواهد بود و نتیجه آن هر چه باشد غافلگیر کننده است.   

از همین رو خبرگزاری مهر از فرصت کوتاهی که حضور کارشناسانی چون «امانوئل دوپویی» رئیس موسسه فرانسوی «امنیت و چشم انداز اروپا» و «محمود دلفانی» رئیس «آموزشکده عالی روش شناسی علوم انسانی پاریس» در ایران فراهم کرد، برای مرور تحولاتی که در فضای سیاسی فرانسه جریان دارد استفاده کرد تا در میان همه اما و اگرهای برخاسته از غیرقابل پیش بینی بودن شرایط موجود به بررسی احتمالات پیش رو بپردازد- احتمالاتی که دایره آنها از وقوع یک حادثه تروریستی دیگر به نفع «فرانسوا اولاند» رئیس جمهور فعلی فرانسه تا توفیق «مارین لوپن» رهبر افراط گرای حزب «جبهه ملی» پیش می رود و در این میان مسائل جانبی نظیر واکنش فرانسه به جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا و در نهایت چشم انداز رابطه پنج سال آینده پاریس –تهران را نیز در خود جای می دهد.  

*بزرگترین چالش مشترکی که در انتخابات ۲۰۱۷ فرانسه پیش روی نامزدهای انتخاباتی اعم از راست یا چپ وجود دارد چه خواهد بود و راه برون رفت از آن چیست؟

دوپویی: در واقع، مشکلی که در این انتخابات فرانسه با آن روبروست به نوعی اروپایی است - یعنی اجبار بودجه که مختص فرانسه نیست و همه کشورهای اروپایی به نوعی گرفتار آن هستند. با این حساب، یکی از مسائل مهم در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، بحث قروض ملی این کشور است که حتما بین نامزدهای انتخاباتی به مناظره گذاشته می شود. بحث بر سر کاندیداها و شعارهای فردی آنها نیست چرا که برون رفت از این بحران مشترک نیازمند تلاش یکپارچه همه کشورهای اروپایی است. آنچه که مهم است توانایی یک نامزد انتخاباتی در تعیین ظرفیت فرانسه برای عمل به مسئولیت ها در این زمینه است.

باید بدانیم آنچه که در این انتخابات بیش از تمایلات حزبی نامزدهای انتخاباتی اعم از چپ گرا یا راست گرا اهمیت دارد، زندگی کردن در واقعیت های استراتژیک جهان پیرامون است. فرانسه تنها نیست، این کشور مرزهایی دارد و این مرزها در برابر ایده ها و همچنین دغدغه کشورهای پیرامون خود نفوذ پذیر هستند.

*ظاهرا علیرغم تمایل حزب سوسیالیست به احیاء جایگاه خود برای یک دوره پنج ساله دیگر،همچنان دورنمای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۷ فرانسه در هاله ابهام قرار دارد و هیچکس به درستی قادر به پیش بینی روند حوادث و نتیجه احتمالی آن نیست. به عقیده شما، چه ویژگی هایی بستر انتخاباتی فرانسه را در مقایسه با دوره های قبل تا به این حد متشنج و غیر قابل پیش بینی می کند؟

دلفانی: انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷ فرانسه یک سری ویژگی هایی دارد که حتی اگر بگوییم پیشتر هم وجود داشته به این شدت نبوده است. اولین ویژگی آن است که امکان اینکه جهت گیری افکار عمومی در اثر یک حادثه مثل حملات تروریستی پاریس به نفع اولاند تغییر پیدا کند خیلی زیاد است. یعنی فاکتوری غیر قابل پیش بینی که به قول خود اولاند می تواند فردا و یا هر زمان دیگری در آینده نزدیک اتفاق بیافتد و جهت گیری افکار عمومی و رای مردمی را تغییر دهد. فرض کنید اگر فردا یک حادثه تروریستی مشابه در فرانسه اتفاق بیافتد، تمامی تلاش های انتخاباتی رقبا تحت الشعاع قرار می گیرد چرا که به این ترتیب راه برای حضور دائم اولاند در برابر دوربین رسانه ها باز شده و وی خواهد بود که ابتکار عمل را به دست می گیرد. وی می تواند برای نشان دادن حساسیت خود به امنیت مردم مجددا از حربه حالت فوق العاده استفاده کند و خلاصه تا این وضعیت به حال نرمال برگردد، شرایط به حد چشمگیری در جهت تامین منافع انتخاباتی اولاند پیش خواهد رفت.

این اولین وجه تمایز انتخابات ۲۰۱۷ با دوره های قبل است. تاکید می کنم که خطر تروریسم همیشه وجود داشته اما پاریس هیچگاه به این شدت و گستردگی مورد تهدید واقع نشده است.

نکته دوم اینکه هیچگاه انتخابات فرانسه تا این حد تابع تحولات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خارج از مرزهای خود نبوده است. البته این صرفا از عدم علاقه مردم فرانسه به مسائل سیاست خارجی ناشی نمی شود ولی در حال حاضر حدفاصل مرزهای جغرافیایی و فاصله های زمانی کانون های بحران با مناطقی که امن تلقی می شوند، خیلی کم شده و این به لحاظ تحلیلی بسیار مهم است. باید بگویم که این مسئله در مورد همه کشورها صدق می کند و فقط مختص فرانسه نیست. به لحاظ متدولوژیک، این پدیده یکی از عناصر تحلیلی هر انتخاباتی خواهد بود که از این پس برگزار می شود، خواه فرانسه باشد یا اسپانیا و حتی روسیه.

بحث سوم به حزب حاکم فرانسه (سوسیالیست) باز می گردد. اولاند چند اشتباه راهبردی مرتکب شد که موجب شکاف و پراکندگی بسیار عمیق در داخل این حزب شده است. این مسئله شانس پیروزی اولاند را کم می کند حال آنکه به نظر من تمام کسانی که برای نامزدی در انتخابات ابراز تمایل کرده اند جزئی از بازی هستند که اولاند به راه انداخته است تا در واقع تنور انتخابات را به نوعی گرم کند. خیلی ها فقط با انگیزه سردرگم کردن حریف به میدان می آیند.

*آیا مسئله قدرت گرفتن جریان های راست افراطی در فرانسه تا این حد زیاد است؟ رویارویی احزاب در انتخابات ۲۰۱۷ را چگونه پیش بینی می کنید؟

دوپویی: من میانه رو هستم و به هر دو طرف گرایش دارم اما می دانم آنچه که در فضای انتخاباتی ۲۰۱۷ فرانسه جریان دارد، بحرانی است به نام بحران هویت که همه کشور را از هر طیف سیاسی که باشند، متاثر خواهد کرد. وقتی فردی طرفدار حزبی می شود به اندازه زیادی رغبت و قدرشناسی نسبت به چهره شاخص حزب نشان می دهد. این مسئله در همه حزب ها حتی جبهه ملی هم نمود خواهد یافت حال آنکه مطمئن نیستم همه اعضا تحت تاثیر ماهیت توتالیتر «مارین لوپن» رهبر حزب قرار بگیرند. اما بالاخره کسانی هستند که از این مسئله متاثر شوند. به عبارتی عده ای هستند که خود را در شخصیت مارین لوپن و یا خواهرزاده اش «ماریون لوپن» تجسم می کنند. به عبارتی بعضی ها ترجیح می دهند خود را بیشتر در چهره شخص اول ببینند یا بالعکس. این مسئله به شکل بسیار مشهودی در قلب هر دو خانواده سوسیالیستی و جمهوریخواه و حتی احزاب میانه رو هم  دیده می شود. در آخر، کلام خود را به این مطلب خلاصه می کنم که در سال ۲۰۱۷ شاهد یک گسست و جدایی واقعی در فرانسه خواهیم بود و این موضوع نبرد بین چپ و راست نخواهد بود؛ بلکه نبردی است میان ایدئولوژی هایی که در قلب سیستم فرانسه وجود دارند. آزادی خواهی، مسئله حاکمیت مطلق، اقتصاد بازار، همه اینها مسائلی هستند که به واکنش های سیاسی و در نهایت تمایز منجر خواهند شد. در چپ، ماکرون – والس (به ترتیب وزیر اقتصاد و نخست وزیر) است و در راست کاندیداهایی هستند که بیشتر لیبرال هستند تا جمهوریخواه مثل «آلن ژوپه» و «برونو لومر». این گونه است که در ۲۰۱۷ شاهد عیان شدن مرزهای جدایی و تفاوت خواهیم بود.

*اخبار فرانسه را که دنبال می کنیم برای ما اینگونه عنوان می شود که خانم لوپن آنقدرها هم شانسی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه ندارد؛ حال آنکه از صحبت های شما برداشت متفاوتی می شود. تضاد بین جریان خبری که در رسانه هاست و اظهارات خود را چگونه توجیه می کنید؟

دوپویی: زیرا رسانه های ساده انگار هستند حال آنکه ما به عنوان تحلیلگر پیچیدگی های مسئله را در نظر می گیریم.

سیستم سیاسی فرانسه بر مبنای عدم انتخاب افرادی مثل لوپن بنا شده است و بر خلاف دوره های قبلی حزب های انتخاباتی موفق به برقراری اتحاد با یکدیگر شده اند (منظور اتحاد انتخاباتی بین دو گروه کاندیدا است که برای کسب حمایت مردم، آرا و نظراتشان را با یکدیگر تجمیع می کنند).

در عین حال افکار عمومی نیز به نوبه خود نقشی بازدارنده را ایفا می کنند. فرانسوی ها خیلی در عقاید خود ثابت قدم نیستند و نوع نگاه و تفکر آنها نسبت به مسایل خیلی متضاد و متفاوت است. حملات پاریس و ۱۳۰ کشته ای که بر جا گذاشت آن هم در کشور قانونمندی مثل فرانسه واقعا در روح و روان مردم تاثیر گذاشته است. با این وجود جای خوشحالی دارد که طبق آخرین نظرسنجی ها فرانسوی ها اصلا نژاد پرست نیستند.

*برخی گمانه زنی ها به این سمت پیش می رود که در صورت عدم توانایی اولاند به تحقق وعده کاهش بیکاری، دیگر نزدیکان وی از حزب سوسیالیست نظیر «امانوئل ماکرون» وزیر اقتصاد به میدان می آیند. آیا این اقدام نیز در راستای گرم کردن میدان رقابت انجام می شود؟

دلفانی: سوال اصلی این است که آیا آنهایی که وارد گود انتخاباتی فرانسه شده اند، واقعا مشغول گرم کردن بازار رقابت هستند یا اینکه در جهت عکس، مسائل مطرح شده از سوی آنها به صورت جدی و پایه ای با تفکر و برنامه های اولاند مخالف است. «امانوئل ماکرون» وزیر اقتصاد فرانسه در واقع به لحاظ برنامه ای با اولاند تفاوت دارد. می توان گفت که نظریه «ژاک اَتلی» آینده پژوه و اقتصاددان فرانسوی مبنی بر اینکه «کارزار انتخاباتی آینده کارزار برنامه ها خواهد بود» صحت پیدا می کند. این نکته مهمی است که بدانیم انتخابات ۲۰۱۷ فرانسه نه کارزار آدمها که کارزار برنامه هاست.

انتخابات پیش رو در واقع انتخاب گزینه ها و راهکارها خواهد بود و خطر واقعی از این ناحیه اولاند را تهدید می کند. شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم فرانسه به گونه ای است که دیگر قبح اینکه راست افراطی سر کار بیاید را ندارند. بنابراین اگر برنامه «مارین لوپن» رهبر حزب افراطی جبهه ملی از برنامه «آلن ژوپه» نامزد احتمالی راست میانه و اولاند بهتر باشد، مردم به وی رای خواهند داد و این خطر بسیار مهلکی است.

همه این عوامل باعث شده که اینبار انتخابات ریاست جمهوری فرانسه یک شگفتی بزرگ باشد. حتی انتخاب مجدد اولاند هم با توجه به این عدم محبوبیتی که دارد یک شگفتی بزرگ خواهد بود.

انتخابات پیش رو نه تنها پر از شگفتی است بلکه به سمتی غیر قابل پیش بینی حرکت می کند حتی تداوم اعتراض که در حال حاضر در مخالفت با اصلاح قانون کار انجام می شود در زیرمجموعه عوامل تاثیرگذار بر روند غیر قابل پیش بینی انتخابات فرانسه است.

یکی از مشکلات اصلی اولاند این است که برنامه اقتصادیش خیلی لیبرال است و این در تناقض با ماهیت سوسیالیسم قرار می گیرد. اصلا یکی از دغدغه های اصلی وی فرونشاندن اختلافات داخلیش با احزاب چپ اعم از افراطی، کمونیست و حتی آنهایی است که در ابتدا با وی همنوا بودند.

اما حقیقت لیبرالیسم از جمله اقتصاد لیبرال مثل جنگ است یعنی آغاز با شماست اما ادامه و پایانِ مسیر نامعلوم است.

*سنگینی وزنه لیبرالیسم در اصلاحات اقتصادی اولاند یکی از دلایل سقوط اعتبار وی در نزد حزب متبوع خود – سوسیالیست- عنوان می شود. از سوی دیگر، «لیبرال» صفتی است که ژوپه نیز به آن شناخته می شود. دلایل نامزدهای انتخاباتی فرانسه اعم از چپ گرا و راست گرا برای توسل به اصول لیبرالیسم چیست و قرار است آنها با این سلاح به جنگ چه مشکلاتی بروند؟

دلفانی: سوال بر سر این است که در تفکر و خط مشی لیبرال باشیم یا تنها وقتی پای مسائل اقتصادی در میان است به لیبرالیسم گرایش پیدا کنیم. ژوپه هم در تفکر، هم در مسائل سیاسی و هم در اقتصاد لیبرال است حال آنکه اولاند فقط در مسیر اقتصادی از اصول لیبرالیسم پیروی می کند. دلیل توسل وی به این سبک و سیاق هم از اینجا ناشی می شود که شرایط امروز فرانسه به گونه ای نیست که فرضا بخواهد به سبک «فرانسوا میتران» برنامه های چپ را ارائه دهد. راه نجات فرانسه یک برنامه بینابینی است که بخش هایی را از هر دو حزب راست و چپ وام گرفته باشد. یکی از مشکلات فرانسه آن است که برای سالیان متمادی رنگ هیچگونه اصلاحاتی را به خود ندیده است. مشکل کنونی کشوری به اسم فرانسه عدم اجرای اصلاحات اساسی در ۳۰ الی ۴۰ سال گذشته است؛ چون هر اصلاحاتی ریخت و ساختار خدمات اجتماعی خاص فرانسه را به هم میریزد (اعم از کمک مالی به اتباع خارجی، خدمات درمانی رایگان، کمک هزینه بیکاری و غیره) و حتی فکر تغییر مردم را به خیابان ها می کشاند. واقعیت این است که تا مردم فرانسه نخواهند هیچ دولتی موفق به اجرای اصلاحات اساسی نخواهد بود. به بیان ساده برای جا افتادن اصلاحات، یک نسل باید خود را قربانی نسل آینده بکند و واقعیت این است که مردم فرانسه هنوز آمادگی انجام چنین از خود گذشتگی را ندارند.

فرانسه برای اجرای اصلاحات با سه عامل بازدارنده مواجهه است که اول مردم، دوم تقابل احزاب سیاسی و سوم هم قید و بندهای اتحادیه اروپا است.

ادامه دارد ...