به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «بوطیقای گسست» شامل بررسی سینمای اصغر فرهادی نوشته مازیار اسلامی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب در قالب یکی از عناوین مجموعه «مطالعات سینمایی» این ناشر به چاپ رسیده است.
اهمیت سینمای اصغر فرهادی از فیلم «چهارشنبه سوری» به بعد، به زعم نویسنده این کتاب، تلاش برای درونی کردن خود بحران گسست است. نامگذاری کتاب نیز به همین دلیل است. به تعبیر مازیار اسلامی این تلاش برای درونی کردن، تجربه ناکام ایده گسست و جدایی در روایت تاریخی سال ۱۳۷۶ درون روایت های از هم گسیخته است.
سینمای فرهادی نام خاص این پروسه گسست و جدایی تاریخی است که از سال ۱۳۷۶ شروع میشود، ادامه پیدا میکند، دچار لختی و رخوت میشود و سپس به وقفه و سکته میرسد اما بالقوگی آن جامعه را از درون دچار گسست و جدایی میکند. این کتاب میکوشد تصویری از حرکت بطئی این گسست و جدایی در سینمای فرهادی باشد و این کار را با نقشه برداری از موقعیت دقیق آن در هر فیلم این فیلمساز و تحولی که خود این حرکت در ماهیت مطالبه ایجاد می کند، انجام داده است.
نویسنده در این کتاب از فیلم رقص در غبار شروع کرده و سپس به شهر زیبا و چهارشنبه سوری می رسد. این روند با درباره الی و جدایی نادر از سیمین ادامه پیدا میکند و در نهایت به فیلم گذشته می رسد.
«رقص در غبار: عشق یعنی رقصیدن روی خرده شیشه»، «شهر زیبا: رئالیسم نارس؛ تقابل فیلیا و اروس»، «چهارشنبه سوری: بیماری اتوس»، «درباره الی...: تئاتر قضاوت»، «جدایی نادر از سیمین: خانواده مقدس» و «گذشته: منتظر پارالاکس» عناوین بخش های مختلف این کتاب هستند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
وابستگی مرتضا به سیگار، هنگام مواجه شدن با بحران، همچون وقفهای برای خلاص شدن از تنش و اضطراب، چه در محیط خانه و چه در محیط کار، در فیلم در حکم یک موتیف بصری چندین بار تکرار میشود. اما جالب است که خود این تلاش برای وقفه انداختن در تنش و اضطراب، همواره به خاطر فقدان کبریت و فندکی که بتواند با آن سیگارش را روشن کند دچار وقفه میشود. او به عنوان یک فرد سیگاری از کبریت یا فندکی شخصی برای روشن کردن بی دردسر سیگارش محروم است. این محرومیت و در نتیجه ناتوانیاش برای روشن کردن بی دردسر سیگارش، حاکی از بحران ادیپی _ اخلاقی او نیز هست؛ کلافگی فردی و روانیاش برای غلبه بر بحران زندگی زناشوییاش.
نخستین بار که مرتضا را در خانه به هم ریختهاش میبینیم، محروم از فندک شخصی است و به روشی نامتعارف و نامعمول برای روشن کردن سیگارش متوسل میشود: فندک الکتریکی اجاق گاز آشپزخانه. آن هم در حالی که تلفنی در حال سر و کله زدن با فردی در محیط کارش است.
در سکانس بعدی که مرتضا را میبینیم، در محیط کارش است؛ کلافه و ناتوان از حل کردن مشکل شرعیای که نظارت پخش برنامههای تلویزیون بر سر راه تصویر دختر هفت ساله ایجاد کرده است. در اوج کلافگی سیگاری در میآورد برای کشیدن. خطاب به همکارش میگوید «کبریت داری؟» پاسخ منفی میشنود، پس از جست و جوی بی نتیجه برای یافتن فندک و کبریت سراغ آبدارچی شرکت میرود...
این کتاب با ۱۲۵ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار ریال منتشر شده است.