عضو انجمن فیلسوفان آمریکا می گوید «استیو بانون»- معلم عقیدتی ترامپ- بدون توجه به نقش اساسی مسلمانان در غرب، بر تهدید بودنِ شرقِ مسلمان برای کشورهای غربی تأکید دارد.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- پیمان یزدانی: چندی پیش «جِیسون هاروویتز» در مطلبی که در نیویورک تایمز منتشر گردید، به بررسی آراء و اندیشه های «استیو بانون» پرداخت؛ کسی که از وی به عنوان معلم عقیدتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا یاد می شود.

کسانی که سعی در ریشه‌یابی جهان‌بینی تاریک و گاه آخرالزمانی استیون بانون -معلّم عقیدتی ترامپ- دارند، بارها سخنرانی او را که در سال ۲۰۱۴ در همایشی در واتیکان ایراد شد بررسی کرده‌اند که در آن به تفسیر اسلام و پوپولیسم و کاپیتالیسم پرداخته بود.

اما با وجود همه بررسی‌هایی که درباره‌ آن اظهارات صورت گرفته است، کسی متوجه اشاره‌ گذرای بانون به «جولیوس ایولا»، فیلسوف مرموز ایتالیایی، نشد و شاید فقط پیروان این متفکرِ شدیداً تحریم‌شده و وابسته به نازیسم و نیز پژوهشگران بودند که توجهشان به این نکته جلب گردید.

در گفتگو با پروفسور «چارلز تالیافرو» استاد دانشگاه‌های آکسفورد، کلمبیا، پرینستون و نتردام آمریکا درباره افکار و عقاید معلّم عقیدتی ترامپ و آثار و تبعات حضور وی در کاخ سفید و در میان هیأت حاکمه آمریکا به ویژه تأثیر وی بر ۴۵مین رئیس جمهور این کشور به گفتگو پرداخته ایم که به شرح زیر است.

شایان ذکر است، «چارلز تالیافرو» استاد دانشگاه‌های آکسفورد، کلمبیا، پرینستون و نتردام آمریکا بوده و در حال حاضر استاد فلسفه کالج سنت اولاف در مینه‌سوتای آمریکاست. او از فیلسوفان برجسته در عصر حاضر به شمار می‌آید و در این حوزه صاحب آثار ارزشمندی است. وی دانش‌آموخته دانشگاه براون و هاروارد بوده و عضو انجمن فیلسوفان آمریکا به شمار می آید.

*برخی تحلیلگران «استیو بانون» را ایدئولوژیست کاخ سفید و «دونالد ترامپ» دانسته اند. نظر شما در این خصوص چیست؟

من موافق این نظرم. هم بانون و هم ترامپ دارای سوابقی در جوامع تجاری و غیرکاری هستند؛ اما به نظر می رسد بانون دیدگاه های فلسفی تری نسبت به دولت دارد تا ترامپ که دارای اصول و اهدافی است و عملگراتر از بانون به نظر می رسد. ایدئولوژی بانون برخوردار از ملی گرایی، سرمایه داری و اِعمال قدرت فدرال است تا از طریق آن آمریکا را در زمینه  محافظت از خود در برابر لیبرال ها و آنچه که وی اسلام رادیکال می خواند، در رده اول قرار دهد. وی خودش را یک سرمایه دار روشنفکر آمریکایی می داند که ارزش های مسیحی-یهودی را هم پذیرفته است.

توجه داشته باشید که وی توسط ادیانی که بسیاری آنها را ادیان ابراهیمی می نامند، شناسایی نمی شود از جمله اسلام. او معتقد است که غرب در حال تهدید شدن توسط شرق مسلمان است و از یاد برده است که آمریکا و اروپا چگونه خودشان بطور مشروع این جمعیت مناسب را پذیرا شده اند و این جمعیت چه نقشی اساسی در غرب دارد.

* در حال حاضر چه کسی پشت پرده تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های ترامپ است؟

به غیر از بانون به احتمال زیاد «مایک پنس» هم دارای تأثیرگذاری زیادی است. بعد از اینها هم «استفن میلر» قرار  دارد که مدیر سیاست های کاخ سفید است و بعد از آنها چهره های سرشناسی مثل «رکس تیلرسون» و «جف سشنز». بدون قرار داشتن در حلقه نزدیکانِ ترامپ، حتی برای خبره ترین خبرنگاران هم سخت است تا بفهمند نقش چهره های مختلف نزدیک به ترامپ چیست

بدون قرار داشتن در حلقه نزدیکان حتی برای خبره ترین خبرنگاران سخت است تا بفهمند نقش چهره های مختلف نزدیک به ترامپ چیست. بین ترامپ و بانون و متحدانشان انزجار زیادی نسبت به رسانه های عمده و اصلی صوتی، تصویری و چاپی آمریکا وجود دارد. ترامپ و دوستانش مورد حمایت ایستگاه های رادیویی وابسته به راستگراها هستند. این رسانه ها با برچسب «دشمنِ مردم آمریکا» زدن به منتقدین ترامپ و نزدیکان او به آنها کمک می کنند. ما در فضای سیاسی  بسیار خطرناکی به سر می بریم که در آن به اختلاف نظرها احترام گذاشته نمی شود.

* «استیو بانون» در سخنرانی معروف خود در سال ۲۰۱۴ از فیلسوف ایتالیایی مرموزی به نام «جولیوس ایولا» که از حامیان نازیسم است سخن به میان آورد. چرا وی به این فیلسوف علاقه مند است؟

«جولیوس ایولا» از خودش به عنوان یک اَبرنازی نام می برد. او یکی از عجیب ترین و غیرقابل پیش بینی ترین متفکران در غرب است که دیگاه هایی درباره نژاد، جنسیت و قدرت داشته و ارتباط زیادی با دیدگاه احزاب نازی در اروپا و گروه های راستگرای افراطی در آمریکا دارد.

آن دسته از دانشگاهیان و افرادی که در زمینه جریانات اصلی فلسفی و مؤسسات سیاسی کار می کنند ممکن است نگاه حاشیه ای به کارهای ایولا داشته باشند. اما وی فراتر از یک متفکر زیر زمینی است به نحوی که توانسته است با اینکه از سنت حمایت می کند، فرقه ای که تقریباً پیرو یک فرقه ضدفرهنگی است را جذب کند. در آثار او هیچ چیزی از سنت دیده نمی شود. نوشته های او درباره کیمیاگری، سحر و جادو و موضوعات عجیب است، موضوعاتی که می توان آنها را در عرفان «گریگوری راسپوسین» یافت که توصیه هایی برای رهبران کشورهای مختلف جهان از جمله «تزار دوم» روسیه نیز دارد.

* اخیرا گزارشی در نیویورک تایمز منتشر شد که ریشه  احساسات ضد مهاجرتی  را به متفکران سنت گرا از قبیل «رنه گنون» نسبت می دهد. نظر شما در این خصوص چیست؟

در نظر بسیاری، گنون بخاطر دیدگاه هایش درباره زندگی و نگاه برتری اروپایی های سفید و حقارت غیر اروپایی ها تقریبا هم سطح ایولا می باشددر نظر بسیاری، گنون بخاطر دیدگاه هایش درباره زندگی و نگاه برتری اروپایی های سفید و حقارت غیر اروپایی ها تقریبا هم سطح ایولا می باشد.

آنچه بیشتر مایه نگرانی است، ارزش گذاری «گنون» بر نخبگان برتری است که از سنت های خوب و مفیدی که به نظرش رو به زوال هستند؛ محافظت می کند. من خودم هیچ اطلاعات شخصی درباره آثار «گنون» (که مطالب خوبی درباره سیاست  های ضد مهاجرتی اخیر ارائه می کند) ندارم؛ اما چنانچه شما با مهاجرت مخالف بوده و تصور می کنید که سیاست  های مرزهای باز به مثابه ارتکاب اشتباهی بزرگ است، آنوقت مانند «گنون» می اندیشید.

لذا امیدوارم که شما مطالعه آثار «ایمانوئل کانت» فیلسوف بزرگ آلمانی و یا «مارتا نوسبام» استاد دانشگاه شیکاگو را درباره جهان وطن گرایی ترجیح دهید.