به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نظریه محاکات» نوشته ماتیو پوتولسکی به تازگی با ترجمه رامین فرهادی توسط انتشارات افراز منتشر و راهی بازار نشر شده است.
واژه محاکات یکی از کهن ترین اصطلاحات در نظریه ادبی و هنری است و بیگمان جایگاهش در میان دیگر اصطلاحات، بنیادی و کلیدی است. این واژه، Mimesis در بیشتر موارد، از زبان یونانی به «تقلید»، ترجمه شده و ارتباط میان انگارههای هنری و واقعیت را چنین توصیف میکند: هنر، رونوشت یا کپی از امر واقعی است.
محاکات، اشیا و اوضاع، کارهای هنری و کردارها را _ همچون تقلید از فردی دیگر _ توصیف میکند. در نظریه محاکات، این اصطلاح از مجموعهای از خاستگاههای سردرگم کنندهای تقلید می کند؛ مانند طبیعت، حقیقت، زیبایی، سبکها و اخلاقیات فردی، کردارها، موقعیتها، نمونهها و عقاید. معناها، دیدگاهها و استعارههایی که محاکات ترسیم می کند، نشانگر اهمیت ویژه و شگرف این اصطلاح در اندیشه غرب هستند. این نظریه، دغدغه همیشگی و همراه هنرمندان و فیلسوفان زیادی در طول سدهها بوده است.
محاکات از همان خاستگاههای اولیه اش در اندیشه یونانی، نگرههای مربوط به بازنمایی هنری را به خواستهها و ادعاهای کلی تر و بنیادی تر رفتار انسانی و شیوههایی پیوند میدهد که از طریق آنان میتوانیم دیگران را بشناسیم و با خود آنها و محیط پیرامون خودمان نیز ارتباط برقرار کنیم. در پژوهشهای تازه صورت گرفته، مشخص شده که نظریه محاکات در روان شناسی، انسانشناسی، نظریه آموزش، فمینیسم، مطالعات پسااستعماری، نظریه سیاست و حتی اندیشه زیست شناختی نوداروینی و نظریه هنر و ادبی نیز رخ نشان میدهد.
کتاب «نظریه محاکات» ۳ بخش اصلی دارد که به ترتیب عبارت اند از: بنیادها، سه نسخه دیگر محاکات، محاکات در نظریه ادبی امروز.
محاکات روان، میل محاکاتی: رنه ژرار، محاکات و هویت، رئالیسم و صمیمیت، انگورهای زوکسیس، بوطیقای ارسطو، تقلید کلامی، تئاتر و نمایش گونگی، آفرینش انگاره، ادبیات و دولت شهر، طبیعت ثانویه و ... از جمله عناوین زیرمجموعههای بخشهای اصلی این کتاب اند.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
ما در گفتارهای ادبی در ادبیات قرن نوزدهم، نسخه متفاوتی از تمایز بین نگرههای محاکات افلاتونی و ارسطویی را مشاهده می کنیم. رویارویی زبان با جهان مادی، آشکاری کمتری را نسبت به هنرهای تجسمی دارد. بدین سان، تمایزهای میان دو تفسیر بازتاب دهی و عرف گرای رئالیسم در ادبیات از صورت یگانه ای برخوردار می شوند. از همه مهم تر، این تمایزها، صمیمت و گرمی نویسنده را مورد توجه قرار می دهند. نویسندگان رئالیستی اغلب ادعای خود مبنی بر وفاداری محاکاتی خود را با اعلام صداقت و عینیت در اهداف و قصدهایشان، مستحکم می کنند تا این که با مطابقت دقیق کارکرد واقعیت چنین کنند.
در اینجا، رئالیسم یک آرمان اخلاقی است. تئودور دریسر، رمان نویس آمریکایی، در این باره می نویسد: «چکیده و جوهره امر ادبی و نیز اخلاقیات اجتماعی را شاید بتوان در سه واژه کوتاه نمود: حقیقت را گفتن». پیوند هنر با حقیقت گویی، در واقع انگاره هنر افلاتون، یعنی هنر چون آیینه را از نو تعبیر میکند. نویسندگان رئالیستی به جای این که ادبیات را به دلیل گرایش آن به بازتاب جهان سرزنش کنند، این آیینه را به استعارهای از گفتن حقیقت و صداقت آثار هنری شان بازتعبیر کردند. شاید معروفترین نمونه این بازتعبیر، اظهارنظر استاندال، رمان نویس فرانسوی است که در رمان سرخ و سیاه (۱۸۳۰) مینویسد:...
این کتاب با ۲۸۱ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۶۰ هزار ریال منتشر شده است.