به گزارش خبرنگار مهر، غلامحسین حسنتاش، کارشناس انرژی در همین ارتباط یادداشتی در کانال تلگرامی خود منتشر کرد که متن کامل آن را می خوانیم:
صاحب این قلم در بهمن ماه ۱۳۹۴ یعنی حدود یک سال و نیم پیش یادداشتی را تحت عنوان «فاجعه در لایه نفتی پارس جنوبی» نوشتم که بر روی وبلاگ من موجود است مطالب آن را تکرار نمی کنم و فقط می توانم از خوانندگان این مطلب خواهش کنم که آن را مطالعه فرمایند. در آنجا توضیح داده بودم که طرف قطری تا آن زمان یک و نیم میلیارد بشکه از این میدان مشترک استخراج کرده بود و سهم ما صفر بشکه بود و نوشته بودم که قطری ها بیش از ۵۰۰ هزار بشکه در این میدان ظرفیت تولید ایجاد کرده بوده اند و در هنگام نوشتن آن یادداشت میزان تولید نفتشان از آن میدان حداقل به ۲۷۰ هزار بشکه در روز می رسید. بعد از آن یادداشت قطری ها حدود یک سال پیش با شرکت توتال قراردادی را برای افزایش تولید میدان الشاهین (نام قطری لایه مشترک نفتی پارس جنوبی) به امضاء رساندند که به موجب آن توتال ۲ میلیارد دلار هزینه خواهد کرد و تولید این میدان را بازهم افزایش خواهد داد.
اما در ایران اخبار و گزارشات نشان می دهد که احتمالا از اواخر فروردین ماه سال جاری با بیش از بیست سال تاخیر نسبت به قطر، بهره برداری از لایه نفتی پارس جنوبی با حدود ۲۰ تا ۲۵ هزار بشکه در روز آغاز شده است و به گفته مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران (فوق الذکر)، در آینده به تدریج به ۳۵ هزار بشکه خواهد رسید.
شرکت دانمارکی«مرسک» که از آن یاد شد شرکتی است که توسعه اولیه میدان الشاهین را در قطر بر عهده داشته است این شرکت در سال گذشته در مناقصه ای که توسط قطری ها برگزار شد در رقابت با توتال برای توسعه بیشتر میدان شکست خورد و تقریبا بلافاصله برای کار در طرف ایرانی میدان اعلام آمادگی نمود. نقل قول نسبتا موثق، قابل تامل و البته قابل تحقیقی وجود دارد که شرکت مرسک بعد از مطالعات اولیه این میدان (در سمت قطر) و قبل از آن که قرارداد توسعه گسترده میدان را با قطر منعقد کند، بواسطه عرق ملی یکی از مدیران رده بالای ایرانی خود اعلام آمادگی کرده بوده است که کار را در این سمت دنبال کند و در آن زمان (در دولت هفتم یا هشتم) از طرف ایرانی پاسخ شنیده است که این میدان ساده است و خودمان توسعه می دهیم !! در صورتی که در همان زمان میادین نفتی غیرمشترکی به شرکت های خارجی واگذار شد که نه چندان اولویتی داشتند و نه به هیچ وجه از پیچیدگی و اولویت لایه نفتی پارس جنوبی برخوردار بودند. به هر حال امیدوارم این نقل قول معتبر نباشد.
بنده قبلا در مصاحبه ها و نوشته های خود توضیح داده ام که اگر نقشه راهی برای توسعه میادین هیدروکربنی کشور وجود داشت قطعا لایه نفتی پارس جنوبی خصوصا در اولویت اول عقد قرارداد توسعه از طریق شرکت های خارجی قرار می گرفت و مطمئن هستم که حتی سرسخت ترین مخالفین قراردادهای بیع متقابل و IPC راضی بوده و هستند که هرنوع قراردادی که لازم و به اندازه کافی جذاب است برای توسعه این میدان منعقد شود که قبل از این که میدان بطور کلی توسط قطری ها تخلیه شود، بخشی از حق ما در این میدان احقاق شود.
اگر یک بررسی دقیق تاریخی انجام شود، نحوه برخورد صنعت نفت با این میدان چنان خونسردانه و تعجب انگیز است که باور آن دشوار است. گاهی در ذهن خود اینگونه توجیه می کنم که شاید میان دو کشور داد و ستدی شده باشد و سهم ایران از این میدان با یک امتیاز سیاسی تاخت زده شده باشد و مشتاق می شوم که به دانم این امتیاز با کشوری که پایگاه نظامی ایالات متحده در خلیج فارس است، چه ممکن است باشد که ده ها میلیارد دلار ارزش داشته باشد؟!! از مدیرعامل دلسوز شرکت ملی نفت ایران انتظار می رود برخورد بسیار فعال تری را با این مهمترین اولویت بخش بالادستی صنعت نفت داشته باشند.