زروان روحبخشان عکاس، کیوریتور و مدرس هنر که این روزها عکس هایش در دو نمایشگاه گروهی حضور دارد درباره مجموعه ای که برای نمایشگاه «سرامیک بنیان- مرز» کیوریت کرده است، سخن گفت.

به گزارش خبرنگار مهر، زروان روحبخشان عکاس، کیوریتور و مدرس هنر این روزها عکس هایش در دو نمایشگاه گروهی عکس «فراجهش» و «من عکاس» روی دیوار است. در عین حال در نمایشگاه «سرامیک بنیان- مرز» که در خانه هنرمندان ایران برپاست، یک مجموعه را در گالری پاییز کیوریت کرده است.

وی درباره نمایشگاهی که برای رویداد «سرامیک بنیان- مرز» کیوریت کرده است به خبرنگار مهر گفت: خانم حسینی دبیر این نمایشگاه از من خواست که به مجموعه بپیوندم و در کنار کیوریتورهای دیگر این مجموعه، یک مجموعه ای را کیوریت کنم. از سال گذشته که اولین دوره این رویداد برپا شده بود موضوع این رویداد را دنبال کرده بودم و برایم ایده دوستان جالب بود. بعدتر در چند جلسه صحبت هایی جدی تر با بانیان آن داشتم و اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کردم. از یک طرف به موضوع سرامیک علاقمند شدم و از سوی دیگر ایده «مرز» که در این دوره مورد توجه قرار گرفته بود برایم مورد جذاب بود.

برگزار کنندگان نمایشگاه «سرامیک بنیان - مرز» قصدشان این بود که مرز بین هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی را کم کنند و این یکی از ایده هایی است که پست مدرنیست ها دنبالش هستنداین کیوریتور ادامه داد: برگزار کنندگان این نمایشگاه قصدشان این بود که مرز بین هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی را کم کنند و این یکی از ایده هایی است که پست مدرنیست ها دنبالش هستند. فارغ از اینکه مخالف یا موافق ایده پست مدرنیست ها هستم یا نه، از این ایده استقبال کردم. سعی خودم این بود که مجموعه ای که کار می کنم و متشکل از کار ۵ هنرمند است به نوعی یک اینستالیشن را نشان دهد. در حال حاضر در گالری پاییز این مجموعه گرد هم آمده و فکر می کنم تا حد زیادی در این مسیر موفق است.

روحبخشان درباره کلیت چیدمان و محتوای آن بیان کرد: ورودی نگارخانه پاییز را با دیواری که تا نصفه بالا آمده و اثری از رضا بهزادنیا و بهار وفایی است بستیم. لای این آجرها کاغذهایی است که مطالبی درباره مرز را مطرح می کند. در واقع مخاطب حس می کند از پشت یک کوره سفال قرار دارد و به داخل نگاه می کند و راهی هم به داخل سالن نیست. در داخل فضای گالری سه کاسه سفال می بینید که سفال های خام است و این روزها کمی هم ترک خورده اند. البته ایده الهام ابراهیمیان هنرمند این آثار این بود که تا پایان نمایشگاه این کوزه ها به طول کامل خراب شود اما این اتفاق به یک پروسه یک ماهه نیاز دارد. روی این سفال ها هم طرح های شماتیکی از دریاچه های هامون و ارومیه دیده می شود که از دغدغه هنرمند برای هشدار به خشک شدن این دو دریاچه خبر می دهد.

وی ادامه داد: کار محمود محرومی هم سه مخروط است شبیه مخروط های نارنجی رنگی که برای هشدارها کنار خیابان می گذارند. در واقع فرم آن شبیه همان وسیله ای است که در کوره می گذارند تا درجه کوره را با آن چک کنند. وقتی این وسیله به شکل کامل خم شود باید کوره را خراب یا خاموش کرد چون حرارت کوره به حدی می رسد که هر چه در آن باشد را ذوب می کند. این سه مخروط را هم محرومی به همین شکل درست کرده است. یکی از آنها ایستاده است، یکی خم شده و دیگری کاملا له شده است.

این عکاس اظهار کرد: مسئله مرز هم در این میان برای من مطرح بود و من همان اولین ایده هایی که با شنیدن کلمه مرز به ذهن می رسد را مدنظر قرار دادم. یعنی مرز بین خصوصی و عمومی، مرز بین کشورها، مرز بین خرد و تخیل، مرز بین زنانگی و مردانی و مرزهای قراردادی. یک ویدئویی را محمد رضا کلانتری ساخت که در این ویدئو مخاطب تنها پاهایی را که روی چرخ سفالگری است، می بیند. به طور کلی دوست داشتم این مجموعه آثار در کنار هم یک اثر واحد را تشکیل بدهند.

این هنرمند در ادامه درباره عکسی که در نمایشگاه «فراجهش» ارایه داده و مفهوم فرگشت که در این نمایشگاه مطرح است نیز گفت: من خیلی قائل نبودم بتوان با زبان هنر مفهمومی که در استیتمنت نمایشگاه نوشته را بازنمایی کرد. البته کار برخی از دوستان از جمله آقای مقیم نژاد بسیار موفق بود. فرگشت در واقع هر نوع جهشی است که در مسیر تکامل رخ می دهد. حتی وقتی سرطانی رخ می دهد یک جهشی رخ داده و این را هم می توان نوعی فرگشت محسوب کرد. من نگاتیوهایی داشتم که خیلی سال پیش عکاسی شده بود و در اثر حادثه ای خراب شد و در این میان یک سری از عکس ها مربوط به ۱۰ سالگی من و برادرم است که دیگر قابلیت چاپ به صورت کلاسیک را نداشت چون خراب شده بود.من فضای عکاسی کشور را به طور کلی مثبت می بینم و فکر می کنم از شروع عکاسی در ایران به طرز عجیبی این هنر رو به جلو حرکت کرده است. حتی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس باعث شد عکاسی ایران در سطح دنیا مطرح شود. من یک کار پژوهشی در این زمینه کرده ام و به این نتیجه رسیدم که این هنر از باقی هنرها در ایران جلوتر است

روحبخشان ادامه داد: در واقع دیگر آنچه مد نظر عکاس یا مادرم بود دیگر امکان ظهور نداشت. من این نگاتیوها را روی شیشه ای با منبع نور چسباندم و از آن عکاسی کردم. برخی محو شدگی ها اصلاح شده اما باز هم قابل بازیابی دقیق نیست. در واقع اتفاقی که برای این نگاتیوها رخ داده اتفاقی غیر قابل پیش بینی است. نکته در فرگشت هم این است که اتفاقاتی در مسیر تکامل رخ می دهد که گروهی می توانند با آن کنار بیایند و زنده می مانند و عده ای نمی توانند با آن کنار بیایند و منقرض می شوند. 

این مدرس دانشگاه و کیوریتور درباره فضای کلی نمایشگاه هایی که این روزها کیوریت می شود، بیان کرد: من بر مبنای چیزی که خوانده ام می دانم کیوریتوری شیوه های متنوعی دارد. معمولا کیوریتورها یک یا دو شیوه را در عمر هنری خود به کار می گیرند. در این میان گردآوری صرف آثار برای نمایشگاه گروهی هم نوعی کیوریتوری محسوب می شود اما شخصا این شیوه را دوست ندارم. حتی در دنیا برای برپایی نمایشگاه های انفرادی هم کیوریتوری رخ می دهد و کیوریتور از میان آثار یک هنرمند دست به انتخاب می زند. 

روحبخشان ادامه داد: اما یک زمانی فرد می آید و پروپوزالی تهیه می کند و به هنرمندانی که می تواند با آنها کار کند ارایه می دهد و در طول پروسه تولید اثر هنری نیز شبیه یک معلم رفتار می کند و تاثیر زیادی در شکل گیری اثر نهایی دارد. من این شیوه را دوست دارم. البته خیلی از هنرمندان هستند که دوست ندارند حرف کس دیگری را قبول کنند و برای همین نمی شود در این شیوه با همه هنرمندها کار کرد. اما من ترجیح می دهم تاثیر خودم را در مجموعه ای که جمع می شود ببینم و برای همین مجموعه هایی که گردآوری صرف است برایم جذاب نیست.

این عکاس همچنین درباره فضای عکاسی این روزها و خصوصا رونق عکاسی مفهومی گفت: من فضای عکاسی کشور را به طور کلی مثبت می بینم و فکر می کنم از شروع عکاسی در ایران به طرز عجیبی این هنر رو به جلو حرکت کرده است. حتی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس باعث شد عکاسی ایران در سطح دنیا مطرح شود. من یک کار پژوهشی در این زمینه کرده ام و به این نتیجه رسیدم که این هنر از باقی هنرها در ایران جلوتر است.

وی در پایان متذکر شد: این روزها گرایش های زیادی در عکاسی هست و برخوردهای تکنیکال و محتوایی در این زمینه رخ می دهد. من به جز عکس های استیج یا همان صحنه آرایی که به گمانم رشد زیادی در ایران نداشته است در باقی زمینه ها خصوصا عکس های اجتماعی این مسیر را رو به رشد می بینم. هر چند به طور مثال هنوز عکاسی کانسپچوال در ایران جا نیفتاده است. منظورم عکسی است که همراه با یک متن ارایه می شود. بیشتر آن دسته عکس هایی که به جنسی از تکنیک وابسته نیستند و با تم های اجتماعی کار شده اند روند رو به رشدتری در ایران داشته اند.