به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، جاناتان فرانزن متولد ۱۹۵۹ در شیکاگو است که مدتی نیز در مونیخ و برلین زندگی کرده و اکنون به تناوب ساکن نیویورک و سانتا کروز کالیفرنیا است. رمانهای فرانزن از جمله «تصحیحات» و «آزادی» از آثار مهم ادبی معاصر است. وی را از مهمترین نویسندگان اجتماعی نسل خودش میدانند.
پاسخ وی به سوالهایی درباره کتاب جالب است:
کتابهایی که زندگی مرا تغییر دادند
کتابخواندن به معنی کسب تجربه است؛ هر کتابی که خواندم حداقل اندکی زندگی مرا تغییر داد. اولین بار میتوانم به خاطر بیاورم که وقتی ۱۰ سال داشتم با خواندن بیوگرافی توماس ادیسون بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.
کتابی که آرزو داشتم خودم نوشته باشم
شاید دوست داشتم کتابهایی مثل «سرگذشت پرنده کوکی» هاروکی موراکامی یا رمانهای ناپلی النا فرانته را نوشته باشم، اما چرا نباید بیشتر دلم بخواهد خود آنها کتابشان را نوشته باشند؟
آخرین کتابی که مرا به گریه انداخت
اگر کسی کتاب «مردم مستقل» هالدور لاکسنس را خواند و بدون گریه کردن آن را به پایان برد، خودم با او درمیافتم.
کتابی که بیشترین تاثیر را بر نویسندگی من گذاشت
شاید کتابهای «نارنیا» نوشته سیاس لوییس، چون دلم میخواست آنها را بارها وبارها بخوانم، زیرا نوشتن با این نوع کتاب خواندن شروع می شود.
کتابی که فکر میکنم خیلی در حقش کم لطفی شده
«مردی که عاشق بچهها بود» شاهکار کریستینا استید هنوز افسانهای ترین کتابی است که به سختی هر کسی که من میشناختم توانسته است آن را بخواند.
کتابی که نتوانستم تمامش کنم
«اولیس». لازم بود یک مشاور نوشتن تز فارغالتحصیلی بالای سرم باشد و به جانم شلاق بکشد تا بتوانم آن را تمام کنم؛ که چنین مشاوری نداشتم.
کتابی که خیلی شرمندهام که هنوز نخواندهامش
میتوانستم با دانش زیادی درباره پروست صحبت کنم، درصورتی که هفت جلد «در جستجوی زمان از دست رفته» را خوانده باشم. اما من به طرز وحشتناکی آرام کتاب میخوانم، مخصوصا کتابهای پروست را.
کتابی که حالا دارم میخوانم
به تازگی خواندن دست نوشته راشل کوشنر با عنوان «اتاق مریخ» را که به زودی منتشر میشود خواندهام. این بهترین کتابی است که تا به حال نوشته و یک قدم بزرگ دیگر به سمت جلوست. رمانی کالیفرنیایی که در جهان زندانیها و کلوپهای شبانه میگذرد.
کتابی که معمولا هدیه میدهم
اخیرا خاطرات تازه منتشر شده و بسیار درخشان مایکل فرانک را با عنوان «فرانکهای پرقدرت» هدیه دادهام. فکر میکنم عامل فروش ۵۰ درصد از این کتاب که در کتابخانه محلمان موجود بوده شده باشم.
کتابی که دوست دارم بیشتر از همه با آن به یاد آورده شوم
بیشتر دوست دارم زنده باشم تا این که به یاد آورده شوم...