رضا میرچی مترجم ایرانی مقیم شهر پراگ در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: چندی پیش برای سفری پژوهشی تاریخی به ایران و شهر تهران آمدم و متوجه شدم که نمایشی با استفاده از کتاب «شووِیک» نوشته یاروسلاو هاشِک در تهران اجرا میشود. متاسفانه متوجه شدم که این نمایش را با نامیاشتباه تبلیغ میکنند اما آنچه موجب حیرت و ناراحتیام شد فقط نام اشتباه نمایش نبود.
وی افزود: با دیدن تصاویر و تحلیلهایی که در رسانهها درباره این نمایش و اجرا دیدم، متوجه شدم که متاسفانه دوستان درک و تلقی درستی از این اثر نداشتهاند و با خود گفتم اگر مردم چک و شهر پراگ این نمایش را ببینند، چه خواهند گفت؟ از «شووِیک» تا به حال چندین نسخه به فارسی ترجمه شده و من اصلا دلمشغولی و دغدغهای برای ترجمهاش نداشتم اما گفتگو و درد دلم با یک مترجم پیشکسوت باعث شد که به ترجمه دوباره این اثر فکر کنم.
این پژوهشگر ادبیات چک در ادامه گفت: «شووِیک» شخصیتی مانند ملانصرالدین ماست. در یکی از فرازهای کتاب «شووِیک» داریم که او مشغول صرف ناهار است و پشت سرش یک جنگ و درگیری شدید و خونین برپاست. بعد او با رفتاری معمولی و بدون هیچ گونه اضطرابی برمیگردد و خطاب به جنگجویان میگوید: های! آرام تر! مگر نمیبینید دارم غذا میخورم! شوویک یک چنین شخصیتی دارد و کتابی هم که هاشک با محوریت این شخصیت نوشته، یک کتاب حکایات است. یعنی مثلا دستهبندی و جدا کردن بخش هایش با عناوینی مثل «شوویک به جنگ میرود» یا مثلا «شوویک غذا میخورد» است. بنابراین، این شخصیت مثل ملانصرالدین یک آگاهی و در عین حال یک روحیه شوخ طبعی و حماقت دارد.
مترجم آثار واسلاو هاول ادامه داد: وقتی این وضعیت را دیدم، با وجود برنامههایی که برای ترجمه آثار دیگر ادبیات چک داشتم، دست به کار شدم و شب همان روزی که به این وضعیت پی بردم، ترجمه «شوویک» را شروع کردم. البته بازگردانی این اثر بسیار سنگین است؛ هم از حیث محتوا و هم حجم. از نظر حجم که دو جلد بسیار بزرگ و حجیم و یا ۵ جلد کوچک است. از نظر محتوا هم بسیاری از مسائل و موضوعات عامیانه و ضرب المثل گونه مردمان چک را در خود جا داده است. به هر حال، ترجمه این اثر را با وجود برنامههای زیاد و بیم این که عمرم کفاف بازگردانی تمام آن را ندهد شروع کردم و فعلا این کار ادامه دارد.