به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه بیست و سوم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِینَ
مطلب نهم، بحث ضوابط و قواعد راهها بود؛ در اینجا بحث کردیم که در فقه شیعه دربارۀ راهها قواعد و ضوابطی معین شده است که باید این قواعد و ضوابط را بررسی کنیم. پیش از اینکه ضوابط آن را دستهبندی کنیم، ابتدا باید روایات باب راهها را مطالعه کنیم و ببینیم که در زمینۀ راهها چند نوع و دسته روایت در این باب وارد شده است. دستۀ اول از روایات را ظاهراً جلسه پیش بحث کردیم، دستۀ اول روایاتی است که در ممنوعیت سد معبر و بستن راهها وارد شده است که روایات زیادی هم است.
دسته دوم روایات منع از سدّ طریق
بحث امروز در دستۀ دوم از روایات است؛ دستۀ دوم درباره نهی از اعمال و رفتارها و کارهایی است که موجب سد راه شود ولو سد جزئی. یعنی این دسته از روایات دربارۀ سد راه بهطور کامل نیست اما دربارۀ معبر مردم است؛ مثلاً کسی در راهی که معبر است نماز بخواند، ولو اینکه همۀ راه را نگیرد و اما همین که بخشی از راه را هم بگیرد ممنوع است، حالا نماز بخواند یا کار دیگری کند. در این زمینه روایات زیادی وارد شده است، منجمله این روایت است که هم مرحوم کلینی، هم مرحوم صدوق و هم مرحوم برقی آن را نقل کردهاند: «عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ ابْنِ الْبَرْقِیِّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: عَشَرَةُ مَوَاضِعَ لَایُصَلّی فِیهَا: الطِّینُ، وَ الْمَاءُ، وَ الْحَمَّامُ، وَ الْقُبُورُ، وَ مَسَانُّ الطَّرِیقِ، وَ قُرَی النَّمْلِ، وَ مَعَاطِنُ الْإِبِلِ، وَ مَجْرَی الْمَاءِ، وَ السَّبَخُ، وَ الثَّلْج». ده محل است که نباید در آنها نماز خواند زیرا محل نماز نیستند؛ گِل، آب، حمام، بین قبور، «وَ مَسَانُّ الطَّرِیقِ» این موضع شاهد ماست، یعنی وسط راهها، خانۀ مورچهها، جای نگهداری شتران، نمکزار و روی برف. اینها محلهایی است که جای نمازخواندن نیست. از جمله مواردی که در این روایت ذکر شده است «وَ مَسَانُّ الطَّرِیقِ» است. این روایت در وسایل الشیعه است، ابواب مکان المصلین، باب ۱۵، حدیث ۶ آمده است.
روایت دیگر هم مرحوم کلینی روایت میکند، امتیاز این روایت این است که یک قاعدۀ کلی به دست ما میدهد، «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ (الْفُضَیْلِ) قَالَ: قَالَ الرِّضَا علیه السلام کُلُّ طَرِیقٍ یُوطَأُ وَ یُتَطَرَّقُ کَانَتْ فِیهِ جَادَّةٌ أَمْ لَمْ تَکُنْ لَا یَنْبَغِی الصَّلَاةُ فِیهِ قُلْتُ فَأَیْنَ أُصَلِّی قَالَ یَمْنَةً وَ یَسْرَةً.» هر راهی که محل عبور مردم است و مردم گامشان را در آن راه میگذارند، -یوطئ، یعنی در آن گام میگذارد، یتطرق یعنی مردم از آن طریق عبور میکنند- چه اینکه در آن جاده زده باشد چه نزده باشد، راه مردم است و نمازخواندن در آن قبول نیست. پس اگر بخواهی در راه نماز بخوانی باید در حاشیه راه این کار را انجام دهی. وسایل الشیعه ابواب مکان المصلی، باب ۱۹، حدیث ۳.
روایت بعدی را مرحوم برقی در محاسن به سند صحیح روایت میکند: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیُّ فِی الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا (یعنی یا امام باقر یا امام صادق) علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ عَلَی ظَهْرِ الطَّرِیقِ فَقَالَ لَا تُصَلِّ عَلَی الْجَادَّةِ وَ صَلِّ عَلَی جَانِبَیْهَا.» از حضرت پرسیدم نمازخواندن بر پشت راه -ظهر یعنی پشت، منظور روی جایی که معبر مردم است- میتوانم نماز بخوانم یا نه؟ حضرت فرمود در راه نماز نخوانید بلکه در طرفین راه نماز بخوانید. سند روایت چنین است: وسائل الشیعه، باب مکان المصلی، باب ۱۹، حدیث ۸.
روایت دیگر را مرحوم صدوق در ذیل حدیث المناهی روایت میکند. حدیث المناهی یک حدیثی است که مرحوم صدوق از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت میکند که متضمن موارد زیادی از ممنوعات است و چیزهایی که در شرع ممنوع است، از جمله این موارد: «الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ: نَهَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ تُجَصَّصَ الْمَقَابِرُ وَ یُصَلَّی فِیهَا وَ نَهَی أَنْ یُصَلِّیَ الرَّجُلُ فِی الْمَقَابِرِ وَ الطُّرُقِ وَ الْأَرْحِیَةِ وَ الْأَوْدِیَةِ وَ مَرَابِطِ الْإِبِلِ وَ عَلَی ظَهْرِ الْکَعْبَةِ.» از نماز خواندن در راهها، (آسیابها، بر روی سنگ آسیاب) دشتها، (منظور از دشت، دشت بین دو رشتهکوه است به دلیل اینکه در معرض سیل و حادثه است)، جای نگهداری شتران، در پشت بام کعبه باید خود داری کرد. سند روایت این است؛ در وسایل الشیعه، ابواب مکان المصلی باب ۲۵، حدیث ۲.
روایت دیگر که باز به سند صحیح روایت شده است و هم مرحوم صدوق، هم برقی در محاسن به سند صحیح از امام صادق علیهالسلام روایت کردهاند این است: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ السَّکُونِیِّ بِإِسْنَادِهِ یَعْنِی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِیَّاکُمْ وَ التَّعْرِیسَ عَلَی ظَهْرِ الطَّرِیقِ وَ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ فَإِنَّهَا مَدَارِجُ السِّبَاعِ وَ مَأْوَی الْحَیَّاتِ.» بپرهیزید از تعریس. تعریس یه معنای شب اُتراق کردن است، در زبان عرب اگر بخواهند شب اُتراق کنند میگویند عرس، تعریس. حضرت میفرماید اگر شب با کاروان مسافرت میکنید و میخواهید شبی را یک جایی اُتراق کنید، مواظب باشید که محل اُتراقتان در این محلها نباشد؛ «التَّعْرِیسَ عَلَی ظَهْرِ الطَّرِیقِ» وسط راهها، «بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ» در وسط دره شبها و در «فَإِنَّهَا مَدَارِجُ السِّبَاعِ وَ مَأْوَی الْحَیَّاتِ» محل رفتوآمد درندگان اتراق کنید. حالا نسبت به این روایت بالخصوص ممکن است کسی بگوید که روایت در مقام ارشاد به اجتناب از این خطر است و نمیتوان از آن حکم مولوی فهمید. یعنی به دلیل اینکه تعلیل شده است یا نتیجه کار بیان شده است زیرا ممکن است آسیب ببینید، آسیب از طرف درندگان یا خزندگان. پس این روایت مثل این است که بگوید فلان غذا را نخور، زیرا اگر بخوری مریض میشوید؛ پس صرفاً یک حکم ارشادی است. اگر چنین باشد باید دانست که درست است که حکم ارشادی است اما حکم ارشادی به نتیجه است. اما در کل با توجه به روایات دیگر مبغوضیت این کار در نظر شارع فهمیده میشود.
سدّ طریق سبب ضمان میشود
دستۀ سوم از روایات مربوط به راهها، روایاتی است که دربارۀ تَرتُب ضمان بر سد طریق دلالت دارد. ضمان یعنی چه؟ روایاتی را که تاکنون خواندهایم دربارۀ حکم تکلیفی سد طریق بود؛ چه جزئی و چه کلی که بیان شد حکم تکلیفی آن ممنوع و حرام است. اما دستۀ سوم مطلب دیگری را بیان میکنند؛ سد طریق علاوه بر اینکه ممنوع و حرام است، موجب به عهده گرفتن ضرر مالی ناشی از این اشغال هم خواهد شد، یعنی اگر کسی راهی را اشغال کرد یا در راه کاری انجام داد که منشأ ضرر به کسی شود، باید این خسارت ناشی از سد طریق پرداخته شود و ضامن آن خسارت خواهید شد. این دستۀ سوم از روایات دستهای است که دربارۀ حکم وضعی سد طریق وارد شده است. مرحوم شیخ طوسی روایت میکند و روایت از نظر سندی صحیح است؛ «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ أَضَرَّ بِشَیْءٍ مِنْ طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ.» کسی که آسیبی به راه مسلمین وارد کند، -هر نوع آسیبی، چه آسیب به خود راه و چه آسیب به رونده راه وارد کند- ضامن خواهد بود «فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ». این روایت در وسایل الشیعه، کتاب الدیات، ابواب موجبات الضمان، باب ۸ حدیث ۲ آمده است.
روایت دیگری که در همین باب وارد شده است روایتی است که مرحوم کلینی روایت میکند و سند این روایت هم صحیح است بلکه از آن روایاتی است که سند بسیار قوی دارد: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّیْءِ یُوضَعُ عَلَی الطَّرِیقِ فَتَمُرُّ الدَّابَّةُ فَتَنْفِرُ بِصَاحِبِهَا فَتَعْقِرُهُ فَقَالَ کُلُّ شَیْءٍ یُضِرُّ بِطَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَصَاحِبُهُ ضَامِنٌ لِمَا یُصِیبُهُ.» سؤال کردم از امام صادق صلواتاللهعلیه که کسی بارش یا چیز دیگری را در وسط راه میگذارد، بعد چهارپایی از این وسط رد میشود، کسی هم سوار این چهارپاست، چهارپا به این شیء برخورد کرده و رم میکند و سوار خود را به زمین میاندازد و او آسیب میبیند، -تنفر یعنی رم میکند، فتعقره یعنی صاحبش را به زمین میاندازد-. حضرت فرمود: هر چیزی که به نحوی به راه مسلمین آسیب برساند صاحب آن ضامن است؛ صاحب این وسیلهای که این آسیب را به راه مسلمین وارد کرده نسبت به هر حادثهای که در این رابطه اتفاق بیفتد ضامن است. "ولو بعضاً" یعنی لازم نیست که همۀ راه را اشغال کرده باشد بلکه حتی اگر قسمتی از این راه را هم اشغال کرده است، ولی در نتیجه اشغال این راه مشکلی پیش بیاید او ضامن است.
لذا ما باید براساس این روایت و امثال آن بگوییم که حکام سعودی ضامن همۀ کشته شدههای منا هستند؛ زیرا آنها سد راه کردهاند. سد راه کردنشان مسلم است، راه هم راه مسلمین بوده است و او سد راه کرده است و هرکسی که در نتیجۀ سد راه کردن دچار حادثهای شود، ضامن هر حادثهای است که در آنجا اتفاق افتاده است. در این بحث منابع اهل سنت هم همین مضمون را دارند، یعنی مخصوص منابع ما نیست و این مضمون در روایات اهل سنت هم هست که اگر سد طریق منشأ حادثه و آسیبی شد، آن کسی که سد طریق کرده است، ضامن خواهد بود. این روایت در وسایل الشیعه، ابواب الدیات، ابواب موجبات الضمان، باب ۹ حدیث ۱ آمده است.
روایات دیگر هم از همین دسته روایات، روایتی است که مرحوم کلینی روایت میکند، سند این روایت هم صحیح است، میفرماید: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ أَخْرَجَ مِیزَاباً أَوْ کَنِیفاً أَوْ أَوْتَدَ وَتِداً أَوْ أَوْثَقَ دَابَّةً أَوْ حَفَرَ شَیْئاً فِی طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَأَصَابَ شَیْئاً فَعَطِبَ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ». این روایت خیلی جامع است؛ میفرماید کسی که ناودانی به راه مسلمین خارج کند، مثلاً خانه را ساخته است، اما این ناودان را بیرون از خانهاش بیاورد بهطوریکه وارد راه مردم شود، یا کنیفی (منظور از کنیف دستشویی یا توالت است) را در راه مردم بگذارد، یا میخی به ساختمان خودش بزند که این میخ در راه مردم باشد، یا دابةای را در راه مردم ببندد، یا در راه مردم جایی را کنده و حفر کند، یا موانعی بگذارد، اگر این مانعها منشأ ضرر شود، موجب ضمان او خواهد بود. پس مانع باید طوری باشد که موجب اضرار نباشد. البته این موضوع هم حکم تکلیفی دارد که کار حرامی کرده است و علاوه بر اینکه کار حرامی کرده است ضمان هم دارد؛ یعنی ضامن میشود و هر خسارتی که در نتیجه کار او ایجاد میشود، این شخص ضامن آن خسارت خواهد بود. این روایت هم در وسائل الشیعه، ابواب دیات، کتاب الدیات، ابواب موجبات الضمان، باب ۱۱ حدیث ۱ آمده است.
حرمت تعدی به راه مسلمین
دستۀ چهارم از روایات مربوط به راهها روایاتی است که دلالت بر حرمت تعدی و تجاوز به راه مسلمین و مردم دارد. اگر کسی از راهی که راه مردم است، قسمتی را بگیرد و آن را در خانه یا مغازه خود قرار دهد، این کار تجاوز به طریق محسوب میشود.
روایت اول روایتی است که مرحوم شیخ روایت میکند و روایت از نظر سند صحیح است و هیچ اشکالی بر آن وارد نیست: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنِ ابْنِ رِبَاطٍ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ الْبَقْبَاقِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ الطَّرِیقُ الْوَاسِعُ هَلْ یُؤْخَذُ مِنْهُ شَیْءٌ إِذَا لَمْ یُضِرَّ بِالطَّرِیقِ قَالَ لَا.» از حضرت میپرسد: طریقی واسع است، -یک وقت راه کم و تنگ است، اما نه یک راه، راه واسعی است و مزاحمتی هم برای رفتوآمد مردم در آن درست نمیشود- آیا میتوانم بخشی از این راه را بگیرم؛ ضرری هم به طریق نمیزند. حضرت میفرماید: «قال لا» یعنی نه. هرجا راه باشد حال چه راه واسع باشد یا ضیق، کسی حق ندارد از آن راه چیزی بگیرد. این روایت در وسائل الشیعه، ابواب عقد البیع بشروطه، باب ۲۷ حدیث ۱ آمده است.
روایت بعدی را مرحوم شیخ روایت میکند که آن هم صحیح است: «وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبَّاسٍ جَمِیعاً عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اشْتَرَی دَاراً فِیهَا زِیَادَةٌ مِنَ الطَّرِیقِ قَالَ إِنْ کَانَ ذَلِکَ فِیمَا اشْتَرَی فَلَا بَأْسَ.» میگوید کسی خانهای را خریده است، در این خانه بخشی از راه قرار داده است. حضرت میفرمایند اگر این بخش در ضمن آن ملکی است که خریده و جزئی از این ملک است، اشکال ندارد. یعنی اگر قبل از اینکه اینجا راه شود این قسمت جزء ملک این آقا بوده و بعد راه شده است، این اشکال ندارد و ملک او است. از ذیل روایت که جملۀ شرطیه است و مفهوم دارد، میفهمیم که «إِنْ کَانَ ذَلِکَ فِیمَا اشْتَرَی فَلَا بَأْسَ» یعنی اگر آن راهی که ضمیمۀ این خانه شده است جزء ملک او نبوده است، حق ندارد آن را به عنوان قسمتی از ملکش بفروشد. اما اگر اینطوری از قبل ملک او بود؛ لابأس، پس اگر اینطوری نبود، فیه بأس.
و السلام