بسیاری باور دارند ژانر علمی تخیلی رسالتی پیشگویانه دارد و آینه‌ای از توسعه و پیشرفت ‏در آینده جوامع است. در واقع آینده تنها چیزی است که افراد به صورت یکپارچه در مورد آن فکر می‌کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، مهرداد مراد و نوید فرخی در یادداشتی که تهیه اطلاعات و تنظیم و تدوینش را به صورت مشترک انجام داده و آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده‌اند، به نقد و بررسی رمان ایرانی «ملاقات با شانا» پرداخته اند که در ژانر علمی‌تخیلی قرار می‌گیرد.

بررسی این رمان به دلیل ژانر مطرح شده، مستلزم بررسی ادبیات علمی‌تخیلی در جهان و ایران می‌شود. به همین دلیل پیش از پرداختن به رمان مذکور، این مفهوم در نوشتار پیش رو مورد بررسی قرار گرفته است.

مشروح متن این یادداشت در ادامه می‌آید:

همان طور که از اسمش معنا می‌شود، ادبیات علمی‌تخیلی ژانری داستانی است که در باره علم و تکنولوژی ­های آینده و دور از ذهن قصه سرایی می‌کند و گوشه چشمی‌هم به فانتزی دارد. به واقع، توصیف آن بسی دشوار است. موضوعی که نه یک باور است و نه یک الگو، بلکه صرفا احساسی است که تجربه‌های نامتجانس را کنار هم می‌چیند و حتی قضاوت را در این باره، به تردید می‌اندازد.

در عین حال، ژانر علمی‌تخیلی می‌تواند مانند داستان‌های ژول ورن، تاریخ آینده را هم پیشگویی کند. این گونه ادبی زبانی شیوا برای تخمین ایده‌ها و حدسیات و همینطور پیش بینی وقایع و شرایطی دارد که در زمان حاضر موجود نیستند. اختراع تانک، بمباران هوایی، جنگ هسته‌ای، سلاح‌های شیمیایی و روبات‌های صنعتی نمونه‌ای از صدها پدیده‌ای هستند که امروزه در زندگی واقعی وجود دارند و اولین بار در داستانهای علمی‌و تخیلی مطرح شدند.

دانشمندان هم در این رابطه نظری مثبت دارند و داستان علمی‌تخیلی را نه تنها بازتاب دهنده علم، بلکه الهام بخش آن نیز می‌دانند و آن را به عنوان راهی برای آشنایی عموم مردم با موضوعات علمی‌برشمرده و ارزشمند می‌دانند. ارتباط تنگاتنگ داستان‌های علمی‌تخیلی با علوم نوین به‌این دلیل است که نویسندگان این گونه داستان‌ها سعی می‌کنند با توجه به جریان‌های غالب علمی‌روز، آینده پیشرفت این علوم را پیش بینی کنند.

تا مدت­‌ها پیش، سطح دانش عمومی‌حتی در پیشرفته‌ترین جوامع چنان اندک و سطح نفوذ خرافات و باورهای غیرواقعی چنان عمیق بود که عوام ـ لااقل در اعماق ذهنشان ـ می‌توانستند وجود چوب جادو و سیمرغ و گابلین و جاروی پرنده و نفرین سیاه را بپذیرند. اما پایه‌گذاران ادبیات علمی‌تخیلی مدرن، یعنی ورن و ولز، در جوامعی فن‌سالار رشد کرده بودند که علم را به چشم جادویی تحقق‌یافتنی می‌نگریستند و هر دو در سایه نظام نسبتاً نوظهور آموزش و پرورش عمومی‌تربیت شده بودند. آنها به‌این نکته کلیدی واقف بودند که دیگر ذهن طبقه تحصیل‌کرده به راحتی گذشته قادر به‌ایجاد ارتباط با مضامین ماوراءالطبیعه فانتزی نیست و باید عوامل قانع‌کننده‌تر و منطقی تری را در داستان بیابد.

به همین سبب است که در میان علمی‌تخیلی نویسان شاخص، به عده زیادی از بزرگان علم و فلسفه و سیاست بر می‌خوریم که از میانشان می‌توان تامس مور، فرانسیس بِیکِن، کپلر، ولتر، اچ. جی. ولز، آلدوس‌هاکسلی، برتراند راسل، آرتور کلارک، و کارل سِیگِن را برشمرد. همگی این افراد نوابغی صاحب‌نظر هستند و هر یک به نوعی مسیر تاریخ اندیشه و فرهنگ را دگرگون کرده‌اند. ولی برای بزرگ‌ترین نوابغ نیز زمانی می‌رسد که بر اثر گمانه‌زنی یا کشف و شهود ذهنی، نکاتی را با وضوح می‌بینند، اما هیچ راهی برای اثبات، یا حتی طرح آن در مجامع علمی‌ندارند. در نتیجه، برای نشر افکار بدیع خود، گاهی آنها را به عنوان مضامین علمی‌تخیلی در داستان‌هایشان می‌گنجانند. به بیان دیگر، همان گونه که کمپل دریافته بود، تخیل علمی‌نیز بخشی از فرایند «روش علمی» است که پیش از مرحله نظریه‌پردازی انجام می‌پذیرد.

بسیاری هم باور دارند ژانر علمی‌تخیلی رسالتی پیشگویانه دارد و آینه‌ای از توسعه و پیشرفت ‏در آینده جوامع است. در واقع آینده تنها چیزی است که افراد در جاهای مختلف به صورت یکپارچه در مورد آن فکر می‌کنند، گفتگو ‏می‌کنند، رؤیاپردازی می‌کنند، و نسبت به آن نگرانند. و نگرانی در مورد «آینده» پیشرفت‌های بشریت کاملاً به جاست.‏

رد پای اولین رمان‌های علمی‌تخیلی ایرانی به سال ۱۳۰۱ و پس از آن برمی‌گردد. افسانه‌های «طی زمان» اثر موسی نثری همدانی و «رستم در قرن بیست دوم» اثر صنعتی زاده کرمانی جزو متقدمان این عرصه ادبی به حساب می­ آیند.

رمان معاصر «ملاقات با شانا» اثر آقای نیما قلی زادگان، نویسنده و مستندساز سینما، که یکی دو سال پیش توسط انتشارات آرادمان به چاپ رسید بی‌تردید اثری در ژانر علمی‌تخیلی به شمار می‌آید که به سراغ آینده بشریت رفته و به موضوع شبیه سازی انسان پرداخته است. در فصل اول داستان، نقشه راه اثر مشخص شده است. هر چند نویسنده جلوتر به پیچ و خم‌ها می‌افزاید، اما با مطرح شدن تولید انسانی به طریقی غیر از حالت عادی خود، دغدغه نگرانی از آینده پیشرفت علم و آینده بشریت به سرعت خود را نشان می‌دهد؛ سوژه‌ای که علمی‌تخیلی نویسان از دهه‌ها پیش به سراغش رفتند و از حیث سوژه مشابه آن را در بین آثار خارجی مطرح کم ندیده‌ایم.

با این حال نویسنده تلاش می‌کند با ایجاد مضمونی منحصر به فرد خودش از کلیشه بودن فاصله بگیرد و نگرانی آیندگان را از آینده بشریت برجسته سازد. مضمون محور بودن در لابلای دیالوگ‌های مختلف اثر نیز خود را نشان می‌دهد و نویسنده تلاش دارد تا خواننده را به فکر فرو ببرد.

با وجود این تلاش، به دلیل حجم کم داستان، بسیاری مسائل در مورد شانا، سازمان و اطرافیان و اهدافشان از منظر شخصیت و فضا به حد کفایت پردازش نشده اند. و ظرفیت پیرنگ داستان چیزی بیش از ۱۲۲ صفحه بوده است. اغراق نیست حتی اگر این را اضافه کنم که شانا و دنیایی که در آن حضور دارد، ظرفیت رخ دادن حوادثی دیگری را نیز خواهند داشت که در جلدهای دیگری می‌تواند ادامه یابد.

نثر داستان ساده، کوتاه، مقطع و با کلمات مناسب بوده؛ که از ویژگی‌های ضروری برای یک داستان علمی‌تخیلی خوب است، واثر ازین جهت خوش خوان به حساب می‌آید.
از منظر علمی‌نیز، نیما قلی زادگان در این برهوت آثار داخلی علمی‌تخیلی کار قابل قبولی انجام داده و پیشرفت‌های علمی‌آینده را به خوبی در داستان تلفیق کرده است؛ به گونه‌ای که عناصر علمی‌نه به داستان ضمیمه شده به نظر می‌رسند و نه تعدادشان کم است.

انتخاب اسامی‌شانا، رامونا، لی لی، رادین و ... به داستان نشسته و نویسنده با تفکر اسامی‌را انتخاب کرده که قابل تقدیر است.

سخن آخر اینکه داستان‌های علمی‌تخیلی ممکن است باعث وعده‌های دروغین و ناامیدی شوند اما به قول برتون مایه شرمندگی خواهد بود اگر فرصت رویاپردازی را از خود مان دریغ کنیم.