به گزارش خبرنگار مهر، نشست «جامعه شناسی و عدالت اجتماعی» با حضور پرویز امینی و ابراهیم فیاض در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
ابراهیم فیاض در این نشست گفت: بحث مهم انقلاب ما عدالت بود و برای متفکرین انقلاب مانند شریعتی و دیگران بحث عدالت خواهی خیلی بااهمیت بود. وقتی بی عدالتی باشد دیگر ارزش های اخلاقی هم از بین می رود. در مبانی ما عدالت محور بوده و قبل از هر چیز حتی دین است.
وی ادامه داد: اولین بحث در موضوع فقه اسلامی بحث طهارت است. تمیزی، خوشبویی و زیبایی در اسلام خیلی مورد تاکید است. بعد از طهارت باب دیگر فقهی ما نماز است. مرحله بعدی زکات و بعد از آن امر به معروف و نهی از منکر است.
وی افزود: طهارت مسبوق به نوع عقیده است و اگر آن نباشد دیگر موارد بعدی مثل نماز و زکات نخواهد بود. بدون این موارد هم امر به معروف و نهی از منکر بی معنا می شود.
این استاد دانشگاه گفت: بحث این است که امر به معروف و نهی از منکر حکومتی است یا مردمی؟ الان در جامعه جای معروف و منکر عوض شده است و دزدی به نوعی زرنگی تلقی می شود. وقتی ساختار اقتصادی درستی وجود نداشته باشد جای معروف و منکر عوض می شود.
وی ادامه داد: در مبنای اسلامی امت باید امر به معروف و نهی از منکر کند. خلیفه دوم امر به معروف و نهی از منکر را حکومتی کرد و این انحراف را به وجود آورد. امر به معروف و نهی از منکر ساختار به شدت اجتماعی دارد. دولت خیلی هنر کند معروف و منکر را به مردم بشناساند.
وی افزود: حدیث می فرماید تمام دین غیر از امر به معروف و نهی از منکر به اندازه قطهره ای آب است ولی امر به معروف و نهی از منکر به اندازه یک اقیانوس است. یعنی اصل امر به معروف و نهی از منکر است. این بحث هم که مردمی است پس اینجا جمهوریت معنی می یابد. معنای جمهوریت همان امر به معروف و نهی از منکر است.
ابراهیم فیاض گفت: طهارت، نماز، زکات و امر به معروف و نهی از منکر اساس حکمت در اسلام اند چون مبنای حکومت اینها هستند. بر اساس این چهار عنصر است که امامت بنا می شود. یعنی مبنا بر دعوت است.
وی ادامه داد: امام در نظریه ولایت فقیه بحث جمهوریت را مد نظر داشت. اما تفکری مانند علامه طباطبایی با تفکر امام در تضاد بود. وی در کتاب روابط اجتماعی در اسلام نظریه استخدام را مطرح می کند که به شدت از بالا به پایین است. وی عدالت را تبعی می داند و می گوید نظم اجتماعی و عدالت تبعی توحید است. این در حالی است که توحید بدون عدالت معنا ندارد.
وی افزود: ظلم و عدل را مردم تشخیص می دهند که بر اساس فطرت آنها است. مبنای تمام اخلاقیات هم عدالت است. عدالت فقط در جمهوریت معنا دارد. در حکومت از بالا به پایین مثل اشاعره عدالت وجود ندارد.
این استاد دانشگاه گفت: سروش و علامه طباطبایی و بعدها آقای جوادی آملی بحث حکومت اسلامی را پیش کشیدند نه جمهوری اسلامی، که مبنای آنها هم فلسفه ملاصدرا بود. ملاصدرا عرفانی است و رابطه امام و امت را مراد و مریدی می بیند و جمهوریت در آن جایگاهی ندارد. جمهوریت رفت و اشرافیت در ایران به وجود آمد و خانواده های قدرت و ثروت به وجود آمد که شعار آزادی می دهند. اینکه در جامعه به طور سیستماتیک فساد ایجاد می شود به این خاطر است که ساختار به این وضعیت در آمده است.
وی ادامه داد: امام ۱۳۲۳ فلسفه را رها کرد و وارد فقه و عدل شد. بعد از ۴۳ و ۴۸ بحث ولایت فقیه و امر به معروف و نهی از منکر را مطرح می کند.
وی افزود: نظام امت و امامت بر اساس ارتباطات میان فرهنگی است و نه جنگ و جهاد. بحث ما دعوت است. جنگ هایی که ما داشته ایم بر مبنای دفاع است نه جهاد ابتدایی. امام علی(ع) روز اول با معاویه نجنگید. اول او را دعوت کرد و وقتی معاویه اعلام جنگ کرد با او جنگید.
این جامعه شناس گفت: حاکمیت به امام اقتدار و ولایت می دهد نه قدرت. فردی که جهالت دارد دچار وهم می شود و اگر وهم داشته باشد دچار وحشت می شود.
فیاض ادامه داد: فقه سنتی نتوانست جمهوری اسلامی و مصلحت را بفهمدد. فقه سنتی که عقب مانده است و دچار تحجر شده است و طیف دیگری هم که ملاصدرایی است و عرفانی است. لذا حوزه علمیه ما عقیم است. رهبری هم چند سال پیش چارچوب سیاسی تئوریک انقلاب اسلامی را از حوزه قم مطالبه کرد و آنها نتوانستند چیزی ارائه کنند. آقای مصباح و آقای جوادی آملی طرفدار حکومت اسلامی هستند و از طرف دیگر خود مقام معظم رهبری طرفدار جمهوری اسلامی است. نهاد قم بر اساس فلسفه ملاصدرا قائل به حکومت اسلامی و پادشاهی است. خود علامه طباطبایی ضد انقلاب بود و طرفدار پادشاهی بود. هانری کربن را آوردند تا مبنای اسلامی برای پهلوی درست کند و علامه طباطبایی در این پروژه بود. مطهری هم تا اواسط انقلاب وارد انقلاب نشد. مطهری مادامی که به پاریس نرفت معتقد به انقلاب نبود.
وی در پاسخ به سوالی در باب نسبت آزادی و عدالت گفت: ما بر اساس عدالت آزادی را بنا می نهیم و اعتقاد ما هم همین است. آیا زیربنا عدالت است و روبنا آزادی است یا بالعکس؟ وقتی آزادی را اساس قرار دهیم و عدالت را بر آن پی ریزی کنیم نتیجه فساد و شرایط کنونی می شود. چیزی که امثال هاشمی رفسنجانی دنبال کردند.