خبرگزاری مهر، گروه جامعه_ سیامک صدیقی و ناصرجعفرزاده: ماجرا ۱۰ روز قبل شروع شد؛ ۲۷مردادماه که از ابتدای صبح، زنگ پنج خانه، درست در پشت دانشگاه الزهرا به صدا درآمد، و کوچ اجباری ساکنان پنج خانه قدیمی که آتش دلهره به جان ۹۰ مالک دیگر انداخت.
باز هم کمی عقب تر برویم، چند روزی می شد که یک تابلوی هشدار مهمان محله ده ونک شده بود؛ تابلویی که بر ادعای مالکیت زمین های دانشگاه تاکید می کرد، زمین هایی که درون آن ها ۸۰سال زندگی موروثی جریان داشت.
ساکنان این خانه های قدیمی که همگی کارمندان کارخانه های شماره ۵ ونک(واگذاری به وزارت راه در سال۵۳) بودند، چندین بار با این هشدارها رو به رو شده بودند اما دلایل خود را برای باقی ماندن داشتند.
صبح اول وقت، چند کامیون حمل بار، ماشین آلات تخریب، ماموران نیروی انتظامی با حکم تخلیه و برخی از مسئولان دانشگاه در ابتدای خیابان امامزاده حاضر شدند؛ نوار زرد رنگ خطر که دور تا دور پنج واحد مسکونی پیچیده شد، دیگر جای تردید باقی نگذاشت، قرار بود حکم اجرا شود... و شد.
وسایل ساکنان را درون کامیون ها بار زدند و به گفته اهالی به منطقه پردیس منتقل کردند و کار تخریب بلافاصله آغاز شد.
دیوارکشی دانشگاه اطراف پنج خانه تخریب شده
یک هفته پس از حادثه، دو تا از پنج ساختمان، کاملا صاف شده و دور تا دور ساختمان ها، دانشگاه دیوار کشیده و دانشگاه، تابلوی خودش را هم نصب کرده است.
خانه ها تخلیه، ۸۰سال خاطره صاف و یک تابلو جایگزین آن شد؛ این بار یک تابلویی در همسایگی تابلوی قبلی علم کرده اند که لحن تهدید آمیز آن بیشتر است: «این مکان در راستای اجرای دادنامه قطعی صادره از مجتمع قضایی صدر مبنی بر خلع ید و قلع و قمع بنا تخریب گردیده و متعلق به دولت جمهوری اسلامی به نمایندگی از دانشگاه الزهرا است. هر گونه تصرف در آن غیرقانونی و پیگرد قضایی دارد.»
اجرایی شدن یک تهدید چندین ساله، تکاپوی آشکار به دل محله انداخته است. خیلیها مقاومت میکنند، خیلی ها هم کارتن به دست، به سمت خانه ها می آیند تا آماده مهاجرت شوند.
خانه هایی که دلهره تخریب دارند
حکم تخلیه خانه؛ فرصت ۷ روز. برگه را دست پیرمردی می دهند که در این خانه به دنیا آمده، ۷۰ سال زندگی کرده و صدای بازی کودکانه نوه ها از توی حیاط تا خیابان رهاست.
بغض و درماندگی، ویژگی مشترک مالکان سالخورده ۷۰-۸۰ ملکی است که ظاهرا این بار تهدیدها فراتر از گفتار و در آستانه اجرایی شدن است.
یکی از مالکان، مرد سالخورده ای است که ده سال از بازنشستگی اش می گذرد، در توضیح حادثه ۸ روزه اخیر، ۸۰ سال عقب می رود: این خانه ها سال ۱۳۱۷ ساخته شد. پدران ما کارگر کارخانه های شماره ۵ ونک بودند؛ همان ها که سال ۵۳ رفتند زیر نظر وزارت راه.
بعد روایتش را باز هم عقب تر می برد، به زمانی که هنوز جای این ساختمان ها، چنار نفس می کشید: اینجا باغ مقبره بود، یک کوره دهات، برای اینکه اینجا رونق بگیرد، یک سری خانه ساخته شد و مستوفی الممالک زمینی را اهدا کرد که بعدها دانشگاه در سال ۴۳ به اسم مدرسه عالی دختران یعنی ۲۶ سال بعد از بنای این خانه ها افتتاح شد. حالا دانشگاه مدعی است این ۹۰ خانه متعلق به آن هاست.
ماجرای حکم تخلیه چیست؟
واقعیت این است که این ۹۰ ملک، سند ندارد. در سال ۸۲، رئیس وقت دانشگاه الزهرا(س) سندی ارائه داد که طی آن استفاده و بهره برداری از زمین های کارخانه به این دانشگاه واگذار شده است.
مسئولان وقت دانشگاه ابتدا بر اساس اسناد موجود، زمین های کارخانه را در تصرف دانشگاه درآورده و سپس با پیگیری های قانونی حکم تخلیه و تخریب املاک را گرفتند.
بر اساس بررسی های خبرنگار مهر، قرار است هر هفته ۵ ملک تخلیه و تخریب شود تا به مرور همه ۹۰ ملک به فضای دانشگاه پیوسته شود.
تردید میان رفتن و ماندن
دل کندن از خانه ای که توی آن دنیا آمده ای و ۷۰ سال خاطره داری، قطعا دشوار است. اما این بار موضوع جدی است. مروری بر پرونده سازی ها و دادگاه رفتن های اهالی و مسئولان دانشگاه نشان می دهد، این ماجرا سر دراز دارد و از دوران پهلوی تا همه شهرداران تهران، پرونده این خانه ها و کش مکش ها باز بوده است.
مشکل اصلی از آن جا شروع شده که بسیاری از مسئولان قول داده اند مشکل را حل کنند، به نامه اهالی پاسخ مساعدت داده اند اما در عمل کاری انجام نشده است.
مسکوت ماندن موضوع باعث شد تا سرانجام کار به جایی برسد که حکم تخلیه و تخریب یک هفته ای به دست ساکنان برسد. این روزها کار اهالی این شده که در حسینیه محل جمع شوند و برای برون رفت از این مشکل، شور کنند.
ما متصرف نیستیم/ادبیات تان را اصلاح کنید
پیرمرد به اصرار ما را به خانه اش می برد؛ ساخت و سازها را نشان می دهد، از هزینه هایی که کرده، می گوید. بعد ادامه می دهد: سال هاست دلهره گرفتن این خانه ها، خواب را برای ما تلخ کرده است. همه زورمان را هم زدیم، اما نشد که نشد.
بعد با این جمله که من توی ۷۰ سالگی فقط یک سقف معادل می خواهم، اضافه می کند: برخی را با ۱۰۰ میلیون راضی کرده اند. با این پول حتی نمی توانی یک خانه را رهن کامل کنی. برخی را هم بردند فاز ۱۱ پردیس. اما بدتر از همه این است که می گویند شما متصرف هستید، این جمله ما را آتش می زند.
مرد جوان تر اما انگار تسلیم شده است؛ ۵۳سال دارد و توی همین خانه به دنیا آمده، می گوید: روزی که ۵ خانه را تخریب کردند، خیلی ها اشک ریختند، مصیبتی که قرار بود سرشان بیاید را زودتر دیدند. خیلی ها هم روی خرابه ها، شمع روشن کردند.
وی اضافه می کند: ما می گوییم بعد از ۷۰ سال زندگی در این خانه ها، بیایید و با صحبت مشکل را حل و فصل کنید. نه اینکه حکم بگیرید و یک هفته ای ما را خانه خراب کنید.
حالا ۸۵ خانه دیگر در انتظار حکم تخریب هستند؛ همین روزها لودرها قرار است به جانشان بیفتند و... تمام.
اما واقعیت این است که کاش راهکاری اتخاذ می شد که هر دو سوی ماجرا این گونه احساس خسران نکنند و ماجرا به این سان داستانی پر آب چشم، نشود.