نشر چشمه ۳ مجموعه‌شعر ایرانی و خارجی «پیاده، از تجریش...»، «علیه تو اعلانِ عشق می‌دهم» و «و تو چه می‌دانی درد یعنی چه؟» را منتشر و راهی بازار نشر کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشر چشمه به‌تازگی ۳ مجموعه‌شعر از شاعران ایرانی و خارجی «پیاده، از تجریش...»، «علیه تو اعلانِ عشق می‌دهم» و «و تو چه می‌دانی درد یعنی چه؟» را منتشر و راهی بازار نشر کرده است.

«علیه تو اعلانِ عشق می‌دهم» مجموعه‌ای از سروده‌های غادة السّمان شاعر سوریه‌ای است که توسط عبدالحسین فرزاد ترجمه شده است. این کتاب یکی از عناوین مجموعه «شعر جهان» و شصت و نهمین کتاب شعر غیر فارسی است که این ناشر چاپ می‌کند.

مترجم این کتاب می‌گوید این مجموعه را ترجمه کردم زیرا در ایران دیگر از آن عشق پاک و بی‌آلایش گذشته خبری نیست و در حال حاضر، عاشق‌شدن‌ها با توجه به نوع سوییچ اتومبیل طرف و محله زندگی او و ثروت خود یا پدرش و نیز بر مبنای مارک‌ها و برندهای خارجی صورت می‌گیرد. فرزاد می‌نویسد «اما من عشق را تنها با برند ایرانیْ، عشق می‌دانم.»

غادة السمان در مجموعه‌شعر پیش رو، عشق جوانی را در سطور آورده که به بوی باغستان‌ها و زیتون‌زارهای غوطه دمشق آغشته است. او در این شعرها به دنبال همان عشقی است که امید را در دل آدم زنده می‌کند و به زندگی او معنایی نامتناهی می‌دهد. ابدیت، یک لحظه این عشق است زیرا با این عشق،‌ هر لحظه زیستن، به حجم هزاران سال زیستن گسترش پیدا می‌کند و عاشقْ جاودانه می‌شود.

عبدالحسین فرزاد، پیش از این هم مجموعه‌هایی از غادةالسمان را ترجمه و منتشر کرده و در مقدمه‌ای که برای «علیه تو اعلان عشق می‌کنم» نوشته، درباره حال و روز سال‌های سرایش شعرهای این کتاب و ترجمه‌شان، آورده است: اکنون که این سطور را می‌نویسم، در جبهه مقاومت فلسطین از عرب‌ها کسی نمانده است و تنها ایران و کره شمالی و بخشی از مردم کشورهای عربی به‌طور جدی در این رویارویی قرار دارند. دولت‌های عرب، حتا عربستان سعودی، دوستی پنهان‌شان را که در گذشته با اسراییل داشتند آشکار کرده‌اند؛ عربستان برای فرار از قدرت ایران در منطقه، به دامن اسراییل پناه برده است و هم‌پیمانی‌اش را با آن‌ها آشکار کرده است. به بیان دیگر رهبران این کشورها به آرمان مردمان خود خیانت می‌کنند تا بر سریر قدرت بمانند. اکنون انسان در فلسطین تنها مانده است. اکنون خاورمیانه به فلسطینی بزرگ‌تر و دردناک‌تر تبدیل شده است. همه آواره‌اند، همه مجروح‌اند و نومیدی میدان‌دار خاورمیانه است. نظام سرمایه‌داری، با مکیدن خون مردمان خاورمیانه ثروتمند، می‌خواهد مرگش را به تاخیر اندازد.

مقدمه‌ای که فرزاد برای ترجمه‌اش از مجموعه‌شعر پیش رو نوشته، فروردین‌ماه امسال نوشته شده؛ زمانی‌که به تعبیر او از شهر زیبا و دلنواز غوطه در سوریه که یکی از زیباترین نقاط جهان و یکی از بهشت‌های چهارگانه زمین بود، چیزی جز تلی خاک و ویرانه باقی نمانده است.

«علیه تو اعلان عشق می‌دهم» ۱۴ شعر را شامل می‌شود که عناوین‌شان به ترتیب زیر است:

تماس شبانه، عشق به‌خیر!، علیه تو اعلان عشق می‌دهم، چونان صاعقه در من رخنه کردی، شکوفه‌های شبانه جنون، فریاد، وقتی که قلبت پروانه می‌شود، با تو دانستم که زمین مسطح است، روزگاران میان اخگر و خاکستر، عشق مردان همچون آب در غربال است، سفر می‌کنم با خاطرات‌مان که در چمدان من است، نغمه‌ای غیرانفرادی با بربط اشتیاق، شهادت می‌دهم علیه تو در برابر دادگاه شب، غریبه... گویا من مُرده‌ام!

این کتاب با ۷۷ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

مجموعه‌شعر بعدی، هفتادمین عنوان مجموعه «شعر غیرفارسی» چشمه است و مجموعه‌ای از اشعار سلیم باب‌اله‌اوغلو شاعر آذربایجانی است. این کتاب با عنوان «و تو چه می‌دانی درد یعنی چه؟» و ترجمه صالح سجادی منتشر شده است.

سراینده شعرهای این کتاب، یکی از مهم‌ترین شاعران موج‌نوی شعر آذربایجان است که جوایز ملی و بین‌المللی مختلفی را به خود اختصاص داده است. سلیم باب‌اله‌اوغلو شعر غمگین و حزن‌آلودی دارد. او در شعرهایش چه آن‌هایی که به‌طور مستقیم به حزن می‌پردازند و چه حتی شعرهایی که مفاهیم زیبا و امیدوارانه دارند، رگه‌هایی از اندوه گنگ و عمیق دارد.

انتخاب شعرهای این مجموعه برای ترجمه به فارسی، توسط شاعر انجام شده و مترجم در گزینش آن‌ها دخالت نداشته است. صالح سجادی ترجمه اشعاری از این شاعر ترک را با پیشنهاد مصطفی مستور در دستور کار خود قرار داده است. البته او پیش از این کتاب، چند شعر از این شاعر را به فارسی برگردانده بوده است.

عناوین شعرهای چاپ‌شده در این کتاب به این ترتیب است:

۱. تو چه می‌دانی درد یعنی چه؟...، ۲. هیچ به کودکان دقت کرده‌ای؟، ۳. تو کمی از من شیک‌پوش‌تر...، ۴. البته البته البته یک روز، ۵. راستش را بگو نازنین!، گفت‌وگوهای من و پسرم، ۶. حافظه زمان، ۷. اگر سکوت طولانی شد، ۸. تا حالا هیچ‌وقت به...، تصاویر، دیوارنوشته، حرف‌هایی که قرار است دخترکی با آغوش پر از سیب خیلی وقت بعد بزند، سنگ‌تراش مسجد آدانا به نوشتن این سخنان در یکی از کتیبه‌هایش می‌اندیشد، مصاحبه خصوصی دختر خانه‌دار با فروشگاه لباس‌ فشن، سرود آدم‌های ماسک‌دار، آبسورد، کلوب شبانه، پاسخ به نامه یک دوست، ۹. روزی می‌رسد که خورشید خواهد خندید...، چیزهایی که «هلال» دختر کرولال به ما فهماند، در جاهای آشنا باید زندگی کرد، ۱۰. بیست سال از چهل و پنج سال را...، ۱۱. آن روز، کلمه، ۱۲. صدایی در من بزرگ می‌شود، کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد، آخرین شعر برای هوا، مصاحبه، ویزیت، درس ادبیات به بچه‌های یک ماهی‌گیر در جورات، نامه‌ای به آن زن، پدر و بچه‌ها، حساب‌های دردناک، باد، گرسنگی‌ام را به کدام غذا سیر کنم؟، اگر جرئت داشتم تاریخچه حقیقی خود را بینگارم، دعا، آخرین شب ماه مه، مرثیه‌ای برای اکتبر، سوگ‌نامه نوروز.

این مجموعه‌شعر هم با ۱۲۳ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان به چاپ رسیده است.

سومین مجموعه‌شعر تازه منتشرشده هم «پیاده، از تجریش...» سروده رسول رخشا است که به عنوان صد و بیست و یکمین عنوان مجموعه «جهان تازه شعر» چاپ شده است.

شعرهای این مجموعه در ۳ بخش گردآوری شده‌اند، «بلکه آسمان تهران»، «میان‌پرده‌ها» و «صنوبرها به‌نجوا چیزی می‌گویند».

شعرهای بخش «بلکه آسمان تهران» به این ترتیب‌اند: کلاغ‌های مضطرب انزوا، صدای شیهه بر شیشه‌ها، بهارهای مکرر، سه‌شنبه، روایت یک سفر بدون در نظر گرفتن زمان، تو بگو برف، بمب ساعتی، Butterfly effect، تنهایی دم مرگ، روزهای پرتب، این روزهای تهران، سان، Say goodbye، اشباح شیشه‌ها، و حالا بلندتر از قبل برای بم، برمودای خانه یک شاعر، MIS، سپیدی داغ، the deram of kangaroo، همیشه به پرواز، زیتون‌زار تهران، نشنیده بگیر.

در بخش «میان‌پرده‌ها» هم این شعرها چاپ شده‌اند: ۱. آذر، ۲. فقط، ۳. سراسر این‌جا سیم خاردار است، ۴. حتی اگر استوای زمین، ۵. شعر شقیقه چه ربطی دارد؟، ۶. عقابی از سنگ می‌پرد.

شعرهای بخش «صنوبرها به‌نجوا چیزی می‌گویند» هم به این ترتیب‌اند: از جریان AC به جریان DC، زمینِ پرمین، بریدن در حالت‌های گوناگون، جهات نامربوط، آسیه کبوتر کوچکی بود، کوبه‌های بامداد، کبوتران بامداد، بامداد شعر، رنگ‌ها، صدای برف، چکاوک کوچک بی‌صدا، غیاب تن، تاک، چله‌نشین، شاعران اطراف تهران، میعاد در دربند، بعد از پرواز شماره ۵۶۹، بن‌بستِ سروِ جمال‌زاده، روزهای سفر، باید مطلقا مدرن بود، رویای شاعر، تکثیر تلخی، عکس.

شعر «سپیدی داغ» را از این کتاب می‌خوانیم:

و باران تلخ‌تر از قهوه سرد روی میز می‌شود

ترک، فرانسه...

با شیر هم فرقی نمی‌کند

سپیدیِ این روزها

و بسیار وقت‌های دیگر

شبیه فنجان روی میز می‌شود

داغ

تنوری می‌شود در دهان ما

بارانِ بی‌گدار تیرماه

وقتی که تابستان را به اعدام می‌برند

و ما یک‌به‌یک

راهی می‌شویم که از کناره‌ها می‌گذریم

و بی‌مزه‌تر از همیشه با دهان هم می‌خندیم

صدای دندان‌های‌مان شنیده می‌شود

می‌افتند

یخ‌های هنوزنبسته

فردا هر چه باشد

باران خودش را می‌بارد.

این کتاب هم با ۱۱۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.