به گزارش خبرنگار مهر، «ایران بین دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامی» یکی از معروفترین پژوهشهای یرواند آبراهامیان تاریخنگار ایرانی و مدرس تاریخ کالج باروک دانشگاه نیویورک است. این کتاب در سال ۱۹۸۲ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون منتشر شد. نشر مرکز و نشر نی هر کدام با دو ترجمه متفاوت این کتاب را به مخاطبان فارسی زبان عرضه کردهاند. محمد ابراهیم فتاحی و احمد گل محمدی مترجمان این کتاب در نشر نی هستند. ترجمه نشر مرکز نیز به قلم سه مترجم یعنی کاظم فیرزومند، حسن شمس آوری و محسن مدیر شانهچی به طبع رسیده است.
نشر مرکز به تازگی بیستودومین چاپ ترجمه خود از «ایران بین دو انقلاب» را با شمارگان هزار نسخه، ۵۷۴ صفحه و بهای ۲۶ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر کرده است. نخستین چاپ این کتاب در سال ۱۳۷۷ با شمارگان سه هزار نسخه و بهای دو هزار ۹۵۰ تومان منتشر شده بود.
آبراهامیان در «ایران بین دو انقلاب» نیز مانند دیگر پژوهشهایش علاقه خود را به تحلیل سازمانهای سیاسی و مبارزاتی میگذارد. مساله اساسی در این کتاب نیز تحلیل تاثیرات و روابط متقابل سازمانهای سیاسی و نیروهای اجتماعی ایران از سده نوزدهم میلادی یعنی از انقلاب مشروطه تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ شمسی است.
کتاب سه بخش کلی دارد که عناوین آن به ترتیب عبارتند از: «زمینه تاریخی»، «سیاستِ برخوردهای اجتماعی» و «ایران معاصر». بخش نخست کتاب به سه فصل تقسیم میشود. در فصل نخست او به بررسی ساختار اجتماعی و سیاسی ایران در قرن سیزدهم میلادی پرداخته و گروههای قومی و طبقات اجتماعی را به عنوان نیروهای اجتماعی طبقه بندی کرده و نقش آنها در آگاهی طبقاتی و زمینه چینی برای انقلاب مشروطه بررسی میکند. فصل دوم این بخش نیز به انقلاب مشروطه و تاثیر طبقه متوسط سنتی و همچنین روشنفکران بر شکلگیری این انقلاب میپردازد. چگونگی تبدیل اعتراضها به انقلاب مشروطیت، مبارزه مشروطه خواهان برای نگه داشتن انقلاب و زمینههای جنگ داخلی پس از انقلاب مشروطه از دیگر مباحث طرح شده در این فصل است.
فصل سوم از بخش نخست کتاب نیز به زمینه و زمانه ظهور ناگهانی رضا خان در سیاست ایران پس از انقلاب مشروطه میپردازد. آبراهامیان درگیری گروههای سیاسی و همچنین وجود اشرار و ناامنی راهها و خطر تجزیه ایران با توجه به فعالیت برخی گروههای سیاسی قومگرا پس از انقلاب مشروطه را زمینه ساز ظهور رضا خان میداند. تحلیل او از دوران سلطنت رضاخان و همچنین مواجهه دولت او با ساختار جامعه ایران و در نهایت تحلیل او از علل سقوط نخستین پادشاه دوره پهلوی و سالهای بحرانی شهریور ۱۳۲۰، جالب توجه است.
بخش دوم کتاب نیز شامل پنج فصل است. آبراهامیان در فصل نخست با عنوان «نظام سیاسی مستقر: از سلطنت نظامی تا سلطنت در حال تنازع» به سالهای اولیه حکومت محمدرضا پهلوی و تلاشهای او برای اثبات خود به قدرتهای برتر و همچنین سرگذشت مجلس در این دوران میپردازد. در فصل دوم نیز با عنوان «از سلطنت در حال تنازع تا سلطنت نظامی» به تحلیل سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۲ یعنی از دوران نخستین نخست وزیری قوام السلطنه در دوره پهلوی دوم تا دوران نخست وزیری مصدق و کودتای ۲۸ مرداد میپردازد.
سه فصل بعدی این بخش نیز به چگونگی تشکیل حزب توده در سال ۱۳۲۰ و تحلیل فعالیتهای آن در دوران پهلوی دوم اختصاص دارد. فصل سوم از بخش دوم به چگونگی تشکیل و گسترش این حزب، فعالیتها، نخستین سرکوب در سال ۱۳۲۵ و احیا در دوره سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ اختصاص دارد. نویسنده در فصل چهارم به پایگاههای طبقاتی حزب توده در میان طبقه متوسط شهری و طبقات کارگر و روستاییان پرداخته و در نهایت در فصل پنجم از بخش دوم نیز پایگاه قومی حزب توده در میان مسیحیان، آذریها و... را بررسی میکند. تحلیل آبراهامیان از طبقه متوسط شهری و نیروهای کارگر که در نظام توسعه دوران پهلوی دوم و تبدیل و تحول ساختاری جامعه ایران از ساختاری سنتی به ساختاری شبه مدرن و صنعتی، بوجود آمدند، درخشان است. او از این تحلیلها برای مباحث بخش سوم کتاب بهره میبرد.
بخش سوم و انتهایی کتاب نیز شامل سه فصل با این عناوین است: «سیاست توسعه ناموزون»، «مخالفان» و «انقلاب اسلامی». نویسنده در فصل نخست به سیاستها و برنامههای محمدرضا پهلوی برای تثبیت قدرت خود پس از کودتای ۲۸ مرداد پرداخته و در ادامه برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی پهلوی را بررسی میکند. نویسنده اثبات میکند که مخالفت شاه با توسعه سیاسی باعث شد تا توسعه اقتصادی و اجتماعی بدل به توسعه نامناسب و ناموزونی شده و ایران را در لبه انقلاب قرار دهد. در فصل دو نیز نویسنده به احزاب سیاسی از سال ۳۲ تا ۵۶ و فعالیتهای آنها و همچنین آغاز مخالفت و مبارزات انقلابی روحانیون از سال ۴۲ و ادامه آن تا سال ۵۷ میپردازد. یکی دیگر از سرفصلهای این مبحث بررسی سازمانهای چریکی و مبارزاتی است. این سازمانها که از سال ۴۹ شکل گرفتند بیشتر سازمانهایی با اندیشههای چپ بودند. آبراهامیان در تحلیل این سازمانها نیز درخشان عمل میکند. در فصل انتهایی این بخش نیز تظاهرات طبقه متوسط شهری و اعتراضات کارگران و طبقه متوسط که به کمک طبقه روحانیت آمده بودند، بررسی میشود. این تظاهراتها در نهایت به خروج شاه از کشور در دی ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب در بهمن همان سال ختم میشود.
به طور کل آبراهامیان در بررسی خود به خوبی سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی، ریشهیابی علل وقوع انقلاب و نیروهای موثر در انقلاب را تجزیه و تحلیل میکند. او در نهایت به این نتیجه میرسد که علت وقوع انقلاب اسلامی توسعه ناهمگون و ناموزونی بود که رژیم محمدرضا پهلوی خواه ناخواه در دام آن افتاد. معرفی و تحلیل او از نیرویهای موثر در دو انقلاب مهم ایران در قرن بیستم و تاثیر انقلاب نخست بر انقلاب دوم و آموزههایی که انقلابیون در انقلاب دوم از رخدادهای انقلاب نخست گرفتند، پیشتر توسط هیچ مورخ و مفسری در روایت تاریخ معاصر ایران انجام نشده بود. آبراهامیان در نهایت بحث خود را با بررسی نقش مهم اسلام و نقش تعیین کننده امام خمینی (ره) در سازمان دهی نیروهای انقلاب برای پیروزی بر نظام دو هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی به پایان میبرد.