خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ
لوکیشن را دوباره و چندباره مرور کردم، محال بود وسط شلوغی و ازدحام شهر و مغازههای درهم و برهم به جایی برسم که چند ماهی انتظارش را میکشیدم. این محال، ممکن شد. به کوچه «فیات» که رسیدم تصور نمیکردم به بنبست بخورم، اما بود. کوچه بنبست را با شک و تردید داخل شدم، بالاخره جلوی در ایستادم و زنگ را زدم، بله من وارد موزه عروسکها شدم اینجا صدایی از همهمه بیرون و شلوغی نبود. اما شور، شوق و هیجان زیاد بود.
عروسکهای هر یک از اقوام در موزه خودنمایی میکرد، عروسکهایی که روزها زمان برده تا در مجموعه جمعآوری شود، بعضی از آنها در روستاهای دورافتاده ساخته میشوند و پیشینه طولانی دارند، عروسکهایی که هر کدام داستان و افسانهای را بر دوش میکشند. روزهایی که برای ساختنش زحمت فراوان کشیده شده یا بسیار ساده و با امکانات کم ساخته شدهاند. عروسکهایی که به اعتقاد برخی از پژوهشگران فرهنگی، دیگر تنها برای سرگرمی و تفریح کودکان نیستند بلکه فرهنگ، اعتقادات و باورهای یک قوم را زنده نگهداشتند. مدتهای مدیدی این عروسکها از یادها فراموش شده بودند اما با جمعآوری و احیای آنها و تعریف افسانههایشان توسط مادربزرگان و ریشسفیدان نوع فرهنگ و باورها، پوششی که زنان و مردان در آن دوران داشتند، شناسایی شد.
روزی شنیده بودم که پیرزنی خراسانی با لیوانی یکبار مصرف، نبات، آب، کبریت و پارچه سفید، عروسکی ساخت که برای مشاهدهکنندگان بسیار جذاب بود. نحوه ساخت آن اینگونه بود که پارچه سفید را به صورت گرد به دور یک ظرف سست کشید، کبریت را به آب زد با قرمزی آن رژگونه کشید و با دود و سیاهی آن چشم و ابرو و دماغ را کشید و نبات را داخل آب حل کرد و به همراه موی بُز، موی عروسک حالت گرفت و این با کمترین امکانات عروسک ساخته شد.
هر کدام از عروسکها داستانهایی دارند که برای بزرگ و کوچک جذاب هستند همانند عروسکهای «چهارشنبهخاتون»، «شاماران»، «لالبهیگ»، «بیبی کُگ»، «دوتوک»، «بئون لکی»، «بوک» و… افسانههایی که یکی در گیلان سر از چاه برون میآورد و آرزوهای زنان و دختران را برآورده میکند، افسانه دیگری در یزد، راز و نیازها را برآورده خواهد کرد، عروسک بلوچی که قصه زنی خوشبخت همراه با شوهر و فرزندانش است، افسانه کردی شاماران که دوستی انسان و حیوان را روایت میکند. تمام این داستانها از لحاظ فرمشناسی، هستیشناسی، زیباییشناسی قابل تأمل هستند و برای همه انسانها جذاب.
هر کدام از عروسکهای موزه من را مجذوب خود کرده بود اگر میخواستم حق مطلب را ادا کنم باید ساعتها مینشستم و داستان هر کدامشان را مرور میکردم و اطلاعاتشان را به ذهنم میسپردم.
ردپای باورهای فرهنگی در عروسکهای اقوام
مثلاً «بوک» از عروسکهای کرمانج، که پوششی سنتی و چهرهای منحصر به فرد داشت. بر روی لباسهای عروسک سوزندوزی شده بود و لباسها رنگی بر تن داشتند. در زمان قدیم زنان این عروسک را از یک تکه چوب و اضافه پارچههای لباسهای خود برای کودکان میساختند و معمولاً اجزای صورت عروسک را با نخ میدوختند. این عروسکها به طور کامل پوشش سنتی یک زن روستایی کرمانج را نشان میدهند و سربند مخصوصی هم دارند که دخترکان هنگام بازی با این عروسکها و چرخاندن آنها، آوازی آهنگین را زمزمه میکنند.
عروسکهایی سنتی قومی با پوشش سنتی خراسان رضوی (روستای ازغند)، عروسکهای قومی با پوشش سنتی عروس خراسان جنوبی (روستای چنشت)، عروسکهای کُرد چوپان با تنپوش چوخا و کفش چاروق اسفراین (روستای سارمران) که دستساختهای زنان و ریشسفیدان روستا است و سالیان سال است برای کودکان ساخته میشود از دیگر عروسکهای مجموعه موزه عروسکها بود.
از دیگر عروسکهای متفاوت و جذابی که با همت بسیاری از فعالان فرهنگی به ثبت ملی رسیده، «دٌهتولوک» است که بدون چهره با پوشش سنتی هستند و در (بندرعباس هرمزگان) ساخته میشود. دُهتو در زبان محلی به معنی دختر و لوک به معنی کوچک است. پوشش این عروسکها از پارچه لباس عروس که حریر نخی و خامهدوزی شده است که پارچه سرخابی رنگی به عنوان یقه و یا گلوی عروسک در بالای آن دوخته میشود و برای گوشوارههایش مهرهریز قرمز که با نخ گلابتون ساخته میشوند به عروسک سنجاق میشود. برخی از این عروسکها بدون چهره هستند زیرا سازندگان آنها معتقدند تنها مصور این عالم، خالق یکتا یعنی خداوند است و آنان به همین دلیل چهره کامل را بر روی صورت عروسک نمیکشند. نوع دیگری از عروسکهای قشم مرد با پوشش سنتی دشداشه هستند.
عروسکهای گودی در کابل به نام «عروسکهای خانم و شاه» شناخته میشوند که این عروسکها در مراسم عروسی به کودکان هدیه داده میشود و از عروسکهای قدیمی این منطقه به حساب میآیند.
عروسک زن قزلباش با پوشش سنتی و مرد چوپان در استان گلستان (روستای رامیان) است که لباسهای محلی زیبایی بر تن دارند و نوع پوشش آنها بسیار جذاب است.
عروسک زن به نام بئون لکی (عروس پارچهای) با پوشش سنتی در استان لارستان منطقه اوز، پوششی سنتی لار را دارد که پیراهنهای رنگارنگ بر تن دارند.
عروسک قومی با پوشش سنتی مورد استفاده در مراسم حنابندان که در منطقه «گاوبندی» استان هرمزگان ساخته میشود.
عروسکهای تاجمیر «دوتوک»، منطقه سربیشه در خراسان جنوبی و عروسکهای عروس و داماد است که سازندگان آنها اصالتاً بلوچی هستند. دوتوکها با پشم گوسفند، موی بز و تکه پارچهها ساخته میشوند، البته این مواد اولیه ساخت عروسک است اصلیترین و مهمترین بخش دستان پُر محبت و با عشق مادران و زنانی است که «دوتوک» را میسازند و پارچهها را به هم وصلهوپینه میکنند. هر کدام از عروسکهای دوتوک داستان و قصهای جداگانه دارد که بر روی تکه پارچهای سفید داستاناش نوشته شده و به عروسک وصل شده است تا کسانی که میخرند از قصه عروسکها مطلع شوند.
عروسک قومی با پوشش زنان بلوچ (روستای سیریک، استان هرمزگان)، عروس و داماد با پوشش سنتی (زابل، سیستان)، عروسکهای اهوازی از دیگر عروسکهایی هستند که با پوشش سنتی هر منطقه ساخته میشوند و فرهنگ هر قوم را به زیبایی و سادگی به تصویر میکشد.
یکی دیگر از عروسکهای معروف، عروسک بارانخواهی گیلانیها است که بسیاری با اعتقاد به درخواست باران این عروسکها را میسازند، عروسکهای دیگری همچون چهارشنبه خاتون که افسانه برآورده کردن آرزو و آوردن برکت را به نام این عروسک زدند از دیگر عروسکهای معروف گیلان هستند.
عروسک زن با پوشش سنتی زنان کُرد، (منطقه سنندج)، عروسک زن با پوشش سنتی (بادرود اصفهان)، عروسک زن سبد باف با پوشش عشایر ایل هوزمانن (کرمانشاه)، عروسک قومی به نام «بیبی کوگ» پوشش سنتی زرتشتی (استان یزد)، عروسک مادر و کودک با پوشش زنان عشایر شاهسون اردبیل، عروسکهای خرمآبادی (لر) عروسکهای بومی است که با پوشش سنتی خاص نسبت به دیگر عروسکهای تمایز زیادی دارند.
عروسک قومی لالبهیگ (لیلی) با پوشش سنتی شهرکرد (چهارمحال و بختیاری) است که سالها بود به دست فراموشی سپرده شده بود اما با احیای آن و ثبت ملی دوباره در خاطرهها زنده شد و در مجموعههای فرهنگی از آن یاد میکنند. این عروسکها پوششی سنتی دارند که بر روی لباسهایشان از پولک و مهرهای شیشهای استفاده شده، سربند مخصوص منطقه را دارند و تورهایی از سر آنها آویزان است. برخی از پژوهشگران فرهنگی معتقدند که عروسکهای لیلی نقش مهم و قابل توجهای در نمایشها و سنتهای ماندگار فرهنگی داشتهاند، زیرا در دوران قاجار یکی از شیوه مردمان آن استان برای ابراز نارضایتیشان به حکومت و شرایط خفقان جامعه، اعتراضهایشان را با عروسک و خیمه شب بازی منتقل میکردند.
در کنار تمایز فرهنگی، اصالت و زیباییشناسی از دیگر تمایزهای عروسکهای بومی و سنتی نوع ساخت و جنس آنها است که بیشتر آنها طبیعی هستند و با طبیعت همخوانی دارند و از دل طبیعت ساخته شدند. البته این عروسکها که نماد زندگی عشایری، قومی و ایلاتی بودند کم کم به فراموشی سپرده شدند و برای سالها عروسکهای بومی تقریباً از یاد رفتند که زنان روستا، فعالان فرهنگی، بسیاری از زنان هنرمند عروسکساز و برخی از پژوهشگران این حوزه در میراث فرهنگی شهرستانهای مختلف ایران حامی احیای این عروسکها شدند و هر کدام بستر و موقعیتی را فراهم کردند تا عروسکها نه تنها به ثبت ملی برسند و در فهرست میراث فرهنگی کشور قرار بگیرند بلکه زنده شده و به تولید انبوه برسند و به یاد همگان بیایند. باید کودکان و نسل آینده بدانند که در گذشتههای دور عروسکها بسیار ساده و بومی ساخته میشده است که گاهاً با تلفیق یک چوب و دگمه یا سنگ، میتوانست پیکرهای را شکل دهد، باید بداند همه چیز تنها به ظواهر و صورتهای آرایش شده نیست. مسلماً عروسک نماد بسیار قدرتمندی برای انتقال فرهنگ و برقراری دیالوگ فرهنگی در میان ایرانیها و جهانیان است. مجموعهای از این عروسکهای بومی، سنتی، آئینی و اقوام ایرانی باید در دست کودکان و نوجوانان سرزمینمان باشد و به آنها آموزش همراهی کردن این عروسکها داده شود.