به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سفر قهرمان» با محوریت زندگی و آثار جوزف کمبل بهتازگی با ترجمه عباس مخبر توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.
جوزف کمبل اسطورهشناس سرشناس معاصر آمریکایی است که مطالعات و پژوهشهای زیادی در زمینه اسطورهشناسی، مذهب، ادبیات و فلسفه داشته است. او که ریشهای ایرلندی داشت، متولد سال ۱۹۰۴ در نیویورک و درگذشته به سال ۱۹۸۷ در هونولولو است. تأثیر دیدگاههای این چهره علمی را میتوان روی فیلمهای جورج لوکاس کارگردان سری فیلمهای «جنگ ستارگان» مشاهده کرد.
کتاب پیش رو از فیلم «سفر قهرمان: دنیای جوزف کمبل» استخراج شده که برای اولینبار در بهار سال ۱۹۸۷ در موزه هنرهای مدرن در شرق آمریکا و همچنین تئاتر انجمن صنفی کارگردانان در غرب آمریکا به نمایش درآمد. استوارت ال. بروان درباره این کتاب میگوید: پس از بازنگریهای فراوان، و حذف قسمتهایی از فیلم، از فیل کوزینو که دستیار تهیه فیلم بود و همراه با همکار تولید، جانل بالنیک، فیلمنامه را نوشته بود درخواست کردم که این کتاب را تدوین کند.
این کتاب علاوه بر «پیشگفتار بر ویراست یکصدسالگی کمبل» (به قلم فیل کوزینو در سال ۲۰۰۳)، «پیشدرآمد» و «سپاسگزاری ویراستار»؛ ۸ فصل و یک موخره دارد که عناوینشان بهترتیب عبارت است از:
«فصل اول: دعوت به آغاز سفر»، «فصل دوم: جاده آزمونها»، «فصل سوم: چشمانداز جستجو»، «فصل چهارم: دیدار با الهه»، «فصل پنجم: موهبت»، «فصل ششم: فرار جادویی»، «فصل هفتم: آستانه بازگشت»، «فصل هشتم: ارباب دو دنیا» و «موخره: ببر و بز». پس از این هم، «آثار جوزف کمبل»، «کتابشناسی» و «نمایه» آمدهاند.
فیل کوزینو در پیشدرآمدی که برای این کتاب نوشته، میگوید: زندگی جوزف کمبل از سالهای بوفالو بین تا جنگ ستارگان را در بر میگیرد؛ و کارش از آپولو (ن) خدای یونانی تا سفینه فضایی آپولو. داستان او نیز حقیقتاً داستان قهرمانی هزارچهره است. رؤیای استوارت براون برای مستندکردن این داستان رنگارنگ نیز به نوبه خود سفری مکاشفهآمیز بود. کمبل سالها از فیلمبرداران و کیش سلبریتی پرهیز و به مردم یادآوری میکرد که «این من نیستم، اسطورهها هستند.»
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
کمبل: میخواهم موضوعی را برایتان تعریف کنم که هر پژوهشگری از شنیدن آن لذت خواهد برد. وقتی میخواهید با یک نفر همکاری کنید، بهروشنی مشخص کنید که کار شما از کجا آغاز میشود و در کجا پایان مییابد و کار همکارتان هم به همین ترتیب. اگر این خط را بهروشنی بکشید، در پایان کار همچنان دوست هم باقی خواهید ماند. در غیر این صورت، چنین پایانی نخواهد داشت.
ما این کار را کردیم. رابینسون یک جویسپژوه وارد بود. اما وقتی با هم بحث میکردیم که منظور جویس در اینجا چه بوده است و با هم توافق نداشتیم، حق با من بود. وقتی به این مساله میرسیدیم که چگونه باید یک کتاب نوشت، حق با او بود.
بهاینترتیب من اولین نوشته خود را نزد او آوردم. او گفت جو، خندهدار است، اما باید بگویم همهچیز را برعکس نوشتهای. تو آن چیزی را که بهتر است در آغاز بگویی در پایان نوشتهات میگویی، و این مطلب در هر پاراگراف و حتی هر جمله دیده میشود.
آن شب وقتی به خانه رفتم، در این مورد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که من محقق تربیت شدهام و برای محققین مینویسم، یا دلم میخواهد برای محققین بنویسم. محققین همواره به شما چیزی را میگویند که دیگران گفتهاند و سپس با یک جمله آنها را کنار میگذارند؛ در ادامه، حرفی را میزنند که دیگری زده است و او را هم با یک جمله کنار میگذارند، و سرانجام از مشکلاتی میگویند که در رسیدن به یافتههایشان پشت سر گذاشتهاند.
دوست من رابینسون گفت «گوش کن، وقتی برای آدمهای متمدن مینویسی، تو در جایگاه مرجع قرار داری. از همان اول به آنها بگو که در این مورد چه فکر میکنی. در ادامه کارت آنچه میگویی، توضیح همان فکری باشد که اول گفتهای. آنها نخست اندیشه تو را میگیرند، و متوجه میشوند که بقیه مطالب را برای چه مینویسی.»
این توصیه روشنگر بود. اما مرا از مقدار زیادی بهاصطلاح شأن آکادمیک محروم کرد. این توصیه از شما یک نویسنده مردمپسند میسازد.
این کتاب با ۳۶۲ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۶۴ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.