نشست هفتگی شهر کتاب به نقد و بررسی رمان «فیل در تاریکی» قاسم هاشمینژاد اختصاص داشت و با حضور محمدحسن شهسواری، علیاکبر شیروانی و علیرضا محمودی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب، گفت: بسیاری از منتقدان و نویسندگان قاسم هاشمینژاد را میشناسند، اما او چنانکه شایسته و بایسته است، شناخته نشده است. هاشمینژاد منتقد، نویسنده، محقق حوزه عرفان و تصوف و هنرمند بود. او فردی گوشهگیر بود و اهل جنجال نبود. آثار او را میتوان در حوزه نقدها، آثار داستانی، آثار عرفانی، آثار کلاسیک، مجموعه اشعار بررسی کرد. جعفر مدرس صادقی مجموعه نقدهای او را در کتابی با عنوان «بوته در بوته» منتشر کرده است.
وی افزود: هاشمینژاد نثر فارسی روان، جذاب و فوقالعادهای داشت. اندیشهای پشت کارهایش بود و بزرگان ادب بر دانش و توانش تأکید داشتند. او در زمان نگارش «فیل در تاریکی» بر این باور بود که ادبیات رو به انحطاط است. پس راه ضدادبیات را پیش گرفت. زبانش در «فیل در تاریکی» پالوده، روان، پاکیزه، پرتحرک، ساده و عاری از پیچیدگی است. به بیانی مانند زبان سعدی سهل و ممتنع است. افزون بر این دیالوگهایش پرکشش و زندهاند.
معاون فرهنگی شهر کتاب ادامه داد: وقتی امروز به این اثر مینگریم، تصویری موحش از جامعه آن زمان میبینیم. تأکید این کتاب بر انعکاس واقعیت برهنه آن زمان است. هاشمینژاد خود بر این باور بود که «فیل در تاریکی» همه کمبودهای داستاننویسی ایران را برجسته میکند. برای او تحول زبان داستانی و سبک صاحب قلمان و فضای کار داستاننویسی طی صد سال بسیار مهم بود.
پله در تاریکی
سخنران بعدی این نشست علیاکبر شیروانی بود که گفت: از زمان فوت قاسم هاشمینژاد، سیزدهم فروردین، تماسهایی برای صحبت کردن یا نوشتن درباره او داشتم. اما از این کار ابا میکردم، چراکه او دوستانی بسیار قدیمتر، فاضل و صاحبقلم داشت که میتوانستند در موردش صحبت کنند. اینکه زمانی گفتوگویی با هاشمینژاد منتشر کردهام برای خودم توجیهی برای صحبت کردن درباره او نبود. اما سخنرانی در جاهای محدودی را پذیرفتم، چون فارغ از نویسنده و «فیل در تاریکی» مساله رمان برایم اهمیت داشت.
وی افزود: گذشته از تعاریف مختلف رمان، در مورد خود اولین رمان اختلاف نظر وجود دارد. مشهور این است که اولین رمان دن کیشوت (۱۶۰۵) است. اما در منابع مختلف «رابینسون کروزوئه» دانیل دفو (۱۷۱۹) یا «پاملا» نوشته ریچاردسون (۱۷۴۰) هم اولین رمان معرفی شدند. بههرروی، سیر تطور و رشد رمان این اختلاف نظر صدواندی ساله را رقم زده است. اما در زبان فارسی نیز در این مقوله اختلاف نظر بسیار است. برخی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» و برخی دیگر «بوف کور»، «زیبا» یا «مدیر مدرسه» را اولین رمان فارسی میدانند. بههرروی، ما در نقطه مغفول این مساله با هاشمینژاد مواجه میشویم. او منتقد بود. کتاب «بوته در بوته» که مجموعه نقدهای کوچک هاشمینژاد است، یکی از مهمترین کتابها در مورد چیستی رمان و داستان است. او در این نقدها بهصراحت به نواقص آثار اشاره و آنها را از دایره رمان خارج میکند. در مصاحبهای که در مورد «فیل در تاریکی» با او داشتم، حساسیت زیادی به «زیبا» ی محمد حجازی داشت و میگفت این اثر آن نقطه مهمی بود که ما میتوانستیم صاحب رمان شویم، اما نشدیم.
شیروانی ضمن تأکید بر اینکه اولین چیزی که «فیل در تاریکی» را مهم میکند، نقدهای هاشمی نژاد است، گفت: افزون بر این، او به لحاظ روشی کار ویژهای کرده است. چون هر اثری را براساس ویژگیهای ذاتی و فردی آن نقد میکرد و به متر و معیاری صلب قائل نبود. اخیراً اسماعیل کاداره نیز در مصاحبهای در پاسخ به اینکه رمانش در کدام ژانر طبقهبندی میشود، گفته رمان در ذات خودش مشخص میکند که در چه ژانری است؛ یعنی ژانر موقع نوشتن مشخص میشود. این در حالی است که هاشمینژاد حدود پنجاه سال پیش به این مساله اشاره داشته و آن را در نقد آثار پیگرفته است. در کتاب «راه ننوشته» چند جمله کلیدی برای فهم «فیل در تاریکی» وجود دارد. یکی اینکه مهمترین عناصر برای نگارش رمان، عناصر زمان، مکان، موقعیتسازی و صحنهسازیاند. در «فیل در تاریکی» تمام این عناصر دقیق و درست در جای خودشان قرار گرفتهاند و نمایشی بودن کاملاً رعایت شده است. در نهایت، چیز دیگری که برای فهم این اثر مهم است، مقدمهای چند صفحهای است که بعد از سیچهل سال روی آن نوشتهشده و در آن بر موقعیت زمان و مکان در داستان و اهمیت و چرایی آن تأکید میشود.
او در پایان گفت: اهمیت این کتاب برای من از اینرو است که رماننویسی را گامی به جلو برده است. نمیتوانم ادعا کنم که این اولین رمان است، اما میتوانم بگویم که ما را یک پله جلو برد و توانست آن چیزهایی را ترسیم کند که در غرب برای رسیدن به نقطهای محکم صدوخردهای سال زمان گرفت. پس از او، ما حداقل متوجه این امور هستیم. همین است که باید در مورد این کتاب سخن بگوییم و آن را معرفی کنیم.
اصل اندامواری فیل و ایدهاش
محمدحسن شهسواری بهعنوان سخنران بعدی این نشست گفت: خوشبختانه هاشمینژاد منتقد بود و نقد و گفتوگوهای فراوانی بر جای گذاشته است. پس همه کدهایی که در این سخنرانی میآورم براساس نظر مکتوب او است. او این نقدها را حدود ۲۸ تا ۳۰ سالگی و در مورد مهمترین آدمهای زمانه خودش نوشته است. ابتدا فکر میکردم جدا از سواد و شجاعت غبطهبرانگیز این جوان، در آن زمانه رواداری بینظیر وجود داشته است. بعدها دریافتم چنین نبوده، اما با وجود همه نواختنها و جبههگیریها، هاشمینژاد میگوید «من برای این نقدها از کسی معذرت نمیخواهم. شاید امروز حتی اینها را قبول نداشته باشم، اما صداقت آن جوان را قبول دارم». من تاریخنگار نقد فارسی نیستم، اما نمونه این امر را ندیدهام.
وی افزود: محتوای نقدهای هاشمینژاد و زمینه تاریخی «فیل در تاریکی» به هرمنوتیک بر میگردد. او در همه نقدهایش به دنبال بررسی این است که آیا فرم توانسته محتوا را فراچنگ آورد؟ آیا اندامواری فرم و محتوا برقرارشده است؟ در تاریخ هنر ابتدا ایده / محتوا بر فرم برتری داشت. چنانکه افلاطون نادیدنی را بر دیدنی برتری میداد. اما به مرور این امر دگرگون شد. تا جاییکه در دوران رنسانس و مدرن، تحت تأثیر فلسفه کانت، مرئی بر نامرئی برتری یافت. همچنین وظیفه هنر در نظر انسان غربی از زیبایی و اخلاق به توجهبرانگیزی دگرگون شد. توجهبرانگیزی نیز با فرم بهدست میآید. پس، هنرهای تجسمی آوانگارد یا جلودار شدند و این امر تا قرن بیستم ادامه یافت تا جاییکه سانتاگ در «علیه تفسیر» میگوید «هنرهای تجسمی خیلی پیشرفت کردند و ادبیات اگر بخواهد همچنان به ایده بچسبد عقب خواهد ماند». پس، تا دهه شصت میلادی رمان از نظر بسیاری از اندیشمندان هنری عقبماندهتر است. چون برای آنها آنچه دیدنی است (فرم) از نادیدنی (محتوا) مهمتر است. مرحوم هاشمینژاد اینجا میایستد و میگوید فرم مهمتر از ایده یا محتوا نیست. بلکه این اندامواری فرم و محتواست که اثر هنری را ادبی میکند.
این داستاننویس ضمن بیان اینکه هاشمینژاد با ایده اندامواری فرم و محتوا با آثار نویسندگان همعصر و پیش از خودش مواجه میشود، گفت: تأیید کسانی مانند ابراهیم گلستان، سیمین دانشور، گلی ترقی؛ تخطئه کسانی مانند حجازی، اسماعیل فصیح، ساعدی و در نهایت پیگیری امیدوارانه آثار هوشنگ گلشیری و نویسندگان جُنگ اصفهان همگی با توجه به این ایده و مسائلی مانند انصراف و حذف انتقاد در این آثار است. در این میان، نقدهای هاشمینژاد در مورد گروه اول بیشتر از روی شیفتگی و سستی است. درحالیکه بهترین نقدها آنهایی است که روی کارهای دسته سوم نوشته است. نقد هاشمینژاد بر «شازده احتجاب» فوقالعاده است. به گفته فرنگیها در این نقدها نقاط توفیق و ناموفقی معین میشود. اینجاست که «فیل در تاریکی» بهوجود میآید. هاشمینژاد انتظار دارد این نویسندگان به ضرورت انتخاب فرمِ بایسته محتوا توجه کنند. در مجموعه داستان اول گلشیری بسیار امیدوار است. حتی در مورد «شازده احتجاب» میگوید این همان چیزی است که من میگفتم. اما آثار بعدی کاملاً ناامیدش میکنند تا جاییکه در مصاحبهای میگوید من اشتباه کردم. داستاننویس ما به دلیل ناآشنایی با پلات نمیتواند داستان بنویسد. چون پلات بخش عقلگرای داستان است و ما آدمهای ضدعقلی هستیم.
شهسواری درباره میزان موفقیت «فیل در تاریکی» بهمثابه اثر و پیشنهادی برای رمان فارسی، گفت: این اثر در مقام پیشنهادی برای رمان فارسی کاملاً شکستخورده است. بعد از انقلاب و طی چهل سال گذشته، جریان فرمالیستی اصفهان پیروز بوده است تا جایی که حتی رضا براهنی هم تحت تأثیر این امر بود. «فیل در تاریکی» در جریان ادبی ایران ادامه نداشت. اما این امر ایراد ما است و نه این اثر. من نیز مانند هاشمینژاد به دوگانه فرم و متحوا باور دارم. گرچه جریانی مهم در ادبیات و هنر وجود دارد که باور دارد محتوا داشتن یا نداشتن اثر، نگاهی سبکی یا فرمی است. به بیانی دیگر، در نگاه آوانگارد محتوا کاملاً زیرسیطره فرم است. این پیشنهاد به ادبیات فارسی به دلیل عقلگریزی ما کاملاً شکست خورده است. اما این یگانه دلیل شکست این اثر در جریان ژانرنویسی نیست. انقلاب نیز به از بین رفتن نگاه انتقادی ما به داستان دامن زد. از سوی دیگر، ژانر پیرو قواعد است و هیچ نویسنده ژانری با یک اثر جاودانه نشده است. پس هاشمینژاد هم با یک رمان نمیتواند تأثیرگذار باشد.
وی در پایان گفت: «فیل در تاریکی» برای نویسنده پیروزی بزرگی است. امروز بعد از چهل سال بازنشر شده و افزون بر آنکه در نمایشگاه کتاب فروشی بالا داشته، برایش جلسهای برپا شده است. جدا از این، خود رمان ضعفهای مشهودی دارد. برای ادبیات فارسی خیلی بد است که رمانی با این ضعفها بعد از چهل سال هنوز بهترین رمان ژانر آن خوانده میشود. این رمان زبان فوقالعادهای دارد تا جایی که حتی جور پلات را میکشد. نویسنده شخصیتهای اصلی را خیلی خوب در میآورد، اما «بَدمَن» های اثر فاقد پسزمینه اجتماعیاند. این در حالی است که در این نوع زمینه بدمن بسیار مهم است. شاید یکی از علتهای سردستی معرفی شدن بدمن در این کتاب ممیزی باشد. چراکه هر بدمنی به دربار یا تیمساری وصل است. بههرروی، این نقطه ضعف بزرگی برای رمان جنایی است. در کمال شرمندگی ما نمیتوانیم بیش از آنچه «فیل در تاریکی» اهمیت دارد، به آن بها بدهیم. ادعای این رمان پیش رفتن براساس صحنه و پلات است، اما این اسماعیل فصیح است که چند سال بعد در رمان «شهباز و جغدان» آنچه را هاشمینژاد در پسِ ذهن داشته، محقق میکند. او در این اثر در زبان به نسبت هاشمینژاد شلخته است، اما بهمراتب قویتر از «فیل در تاریکی» است.
ژانر در خدمت ارزیابی پلات
آخرین سخنران این برنامه علیرضا محمودی بود که گفت: ما در زمینه رمان ژانر بسیار فقیریم. با اینحال باید بپذیریم که در کنار ترکیه و مصر مهمترین کشورها در زمینهیتولید ادبیات جنایی در خاورمیانهایم. قاسم هاشمینژاد فقط یکی از نویسندگان بزرگی است که در ایران داستان جنایی نوشتند. گذشته از امیر عشیری، نویسندگانی چون منوچهر مطیعی و حسینقلی مستعان تجربههای جالبی در این ژانر داشتند. بااینحال، فقر نظری شدید در محافل دانشگاهی و نبود کرسیهای دانشگاهی در مورد ادبیات مدرن باعث شده متن مقبولی در مورد این تجربهها نداشته باشیم. چراکه به خاطر مسائل سیاسی، محفلی، اجتماعی، فضای دانشگاهی برای طرح نقد درباره این آثار کاملاً بسته است.
وی افزود: هاشمینژاد در «راه ننوشته» اشاره میکند که عبدالله بهرامی اولین رئیس پلیس ایرانیِ تهران، اولین نویسنده جنایی ادبیات ایران است. من بهزحمت این کتاب را پیدا کردم و واقعاً شگفتزده شدم. این اثر در دهه چهل نوشتهشده و به دوره احمدشاه مربوط است. خاطرات مستندند، ولی مشخص است نویسنده آثار جنایی ادبیات آلمانی را خوانده است. او با دقت و ظرافت طرح و توطئهها را مینویسد و جلو میبرد و به نتیجه میرساند. بااینحال، تحقیق کوتاه گوگلی نشان میدهد که فقر شدید نظری در روشهای مواجهه با آثار مردمپسند یا ژانری موجب چه سکوت دهشتناکی در مورد این اثر درخشان فارسی شده است.
این منتقد در ادامه ضمن بیان توضیحاتی در مورد شیوههای تعیین ژانر و زیرژانر گفت: بررسی روایت، شمایلها و تأثرات ژانری نشان میدهد که «فیل در تاریکی» در ژانر جنایی نوشته شده و از میان زیرژانرهای معمایی-کارآگاهی، پلیسی، تریلر جنایی، کارآگاه خشن به زیرژانر تریلر جنایی تعلق دارد که از دل رمانهای هارد بویلد بیرون آمده است. اینگونه رمان که با «خرمن سرخ» دشیل همت در ادبیات امریکا پاگرفتند، نوشتن در مورد جنایت یا جنایتکاران و شرارت و شخصیت جنایتکار را راحتتر میکند. در نهایت، یکی از مهمترین زیردستههای تریلرهای جنایی داستانهای نوآرند که درباره مجموعهای از آدمها هستند که برای انجام دادن کاری خلاف دور هم جمع میشوند. افزون بر این، خانواده دیگری که به «فیل در تاریکی» نزدیکاند، تریلرهای جنایی توطئهاند. در پلات این آثار کسی بدون اینکه بخواهد یا اراده کند، درگیر جنایت یا توطئه میشود یا در برابر توطئه قرار میگیرد. «فیل در تاریکی» نیز درباره گاراژداری در چهارراه سیروس دهه پنجاه است. در این دوره، طبق قانون دانشجویان میتوانستند بدون شرایط گمرکی با خودشان یک بنز وارد کنند. در اینجا، بنز وارد ایران شده و تبهکارانی که در ترکیه داخل ماشین مواد مخدر جاسازی کردهاند به دنبال بهدست آوردن آن هستند. این توطئه منجر به درگیریهایی میشود و در نهایت گاراژدار بهناچار با پلیس همکاری میکند.
محمودی گفت: آگاهی از ژانر به ما کمک میکند پلات را با توجه به آن بسنجیم. وقتی با این اطلاعات نظری وارد پلات «فیل در تاریکی» میشویم، آن را بسیار نامنظم و شلخته مییابیم. پنجاه صفحه فضاسازی عاری از اتفاقی جنایی، برای رمانی ۱۴۰ صفحهای ضعف بزرگی است؛ یعنی این پلات از امکانات ژانری خودش استفاده نکرده است. دومین چیزی که باید درباره اثری ژانری بدانیم، تلفیق است. داستان ژانری مجموعهای از پلاتها است. ولی همیشه یک پلات اصلی وجود دارد که تعیینکننده ژانر است. تلفیق در «فیل در تاریکی» ضعفی بزرگ دارد که در واقع ضعف اصلی پلات است. هاشمینژاد پوسته این اثر را از دشیل همت وام میگیرد، اما چون از تجربه جنایینویسان پیش از خودش بیخبر بوده، نتوانسته پلاتی قوی بنویسد. دیگر داستاننویسان با الگوگیری از اروپاییان بر اهمیت بیست صفحه اول اثر واقف بودند و این از دید هاشمینژاد دور مانده است. پس، «فیل در تاریکی» از اینجا ضربه میخورد که ادامه منطقی تجربه جنایینویسی در ایران نیست.
این کارشناس ادبیات پلیسی در مورد اهمیت چرخه تاریخی پدیدآمدن این اثر، سبک و استایل نویسنده و سنتهای فرهنگی و اجتماعی گفت: آنچه باعث توجه بسیار به رمان «فیل در تاریکی» شده، سبک نوشتاری خاصی است که هاشمینژاد به آن دست یافته است. در میان کسانی که در آن دوره تحت تأثیر ادبیات امریکا داستان جنایی مینوشتند، این امر نقطه قوت او است. در حالیکه نقطه قوت اسماعیل فصیح در پلاتهای بسیار قویتر است. چراکه او زودتر از هاشمینژاد و در خود امریکا هارد بویلد خوانده است. در نهایت، آنچه باعث میشود ما امروز درباره «فیل در تاریکی» سخن بگوییم این نیست که این اثر شاهکار ادبیات جنایی ما است. در اینجا با تجربهای روبهروییم که در جریان داستاننویسی جنایی ایران به خاطر ویژگیهایی مثل سبک نویسنده، اهمیت در چرخه داستانهای مهم تحت تأثیر ادبیات روز امریکا و خود نویسنده در جایگاه روزنامهنگاری که به قول خودش لخت میشود و برای خلق داستان جنایی قدم پیش میگذارد، اهمیت دارد. اما از نظر جریان داستاننویسی جنایی و تحول پلات جنایی در ایران رمانی است که اولین گفتن به آن درست نیست.