به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه نقد و بررسی رمان هوانورد، ترجمه زینب یونسی، دوشنبه سی و یکم تیرماه1398 برگزارشد. این جلسه به همت باشگاه کتابخوانی انتشارات نیلوفر و به همت انجمن ادبی قاف در بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان (تهرن) برگزار شد.
درابتدای جلسه، زینب یونسی، بخشی از کتاب را برای حاضرین جلسه خواند. در ادامه محمد جواد جزینی به بیان نکاتی از رمان هوانورد پرداخت: خواننده ها از خواندن کتابهای بد این روزها خسته هستند. رمان هوانورد را برای اوقات فراغت پیشنهاد نمیکنم. اولین کتابهایی که از روسی در این ترجمه شد، پنج دهه از نوشتن آنها گذشتهبود. در سالهای اخیر این اختلاف بسیار کم شده. رمان هوانورد، ادبیات روزِ روسیه است. خواننده فارسیزبان، در دوران انقلاب روسیه و قبل آن با آثار بزرگ روسی آشنابود. انقلاب روسیه بیاغراق یکسوم جهان را تحت تاثیر قرار دارد. در ادبیات فارسی هم بیتاثیر از انقلاب روسیه نبود. رمان هوانورد، با اینکه ادبیات روز روسیه است.
در ادامه جلسه جزینی اضافه کرد: قهرمان رمان، از فعالین سیاسی زمان انقلاب بوده و بعد در اردوگاه کاراجباری بوده و به او پیشنهاد میدهند که در ازت منجمد شود. سالها بعد که از انجماد درآمده، قصه از اینجا شروع میشود. او باید یادداشتهایی بنویسد. تلاش راوی در یادآوری خاطرات بر اساس پلهای تداعی، بسیار جالب است. همین فرم یادداشت روزانه برای خواننده بسیار جالب است.
جزینی در ادامه بحث درباره ساختار روایی رمان افزود: تمام داستان به شیوه یادداشت نویسی است. در فصل دوم راویهای دیگری به آن اضافهمیشود. دکتر گیگر، آلمانی و زنی جدید که با قهرمان رابطهدارد. شیوه بازگویی و جوهره داستانی رمان، بسیارجالب است. راوی که منجمد شده و به هوش ـمده و روایت میکند. همچنینی شیوه یادداشت روزانه که کمتر دیدهایم. بستر سیاسیاجتماعی قصه و موقعیت بازگویی قهرمان بسیاربسیار ناب است. مردی که زمانی در تاریخ را نزیسته و حالا خااطراتش روشن میشود و در آخر به بنبست میرسد. اما این قصه اصلاًتازه نیست. رمانی که سال 1373 در ایران ترجمه شده. شاخهگلی برای الجرنون، دانیل کیز دقیقاً همین پیرنگ را دارد. اما نویسنده رمان هوانورد بهتربود که اشارهای به این رمان بزرگ میکرد. چرا که هم موقعیت داستانی همان ایت و هم شخصیت همان است.
احسان رضایی در ادامه، اضافه کرد: اغلب نویسندگان بزرگ روسی که به فارسی برگردان شده شبیه بیانیه سیاسی است که ضد انقلاب روی نوشتهشده. اگرچه رمان هوانورد هم در همان زیرمتن نوشته شده، اما هوشمندانه است. هدفش تنها گزارش سیاسیاجتماعی نیست. این نکته است که رمان هوانورد را ارزشمند کرده است.یک موقعیت انسانی ساخته.
جزینی در ادامه بحث به بررسی فرم داستان پرداخت: ساختار اغلب رمان هایی که می خوانیم می پرسیم بعد چه خواهد شد؟ اما در رمان هوانورد می پرسیم چه شده بوده؟ در شیوه روایی به این ساختار تعلیق از پشت میگوییم. در نیمه رمان هم میپرسیم: چه شده بوده؟ چه خواهد شد؟ از نظر تکنیکی بسیار جالب بود. بخشی از داستان که راوی سرگرم گفتن قضایای قبل انجماد است اما در بخش بعدی چه خواهد شد.
احسان رضایی ادامه داد: رمان هوانورد برنده جایزه سولژنتسین روسیه است. همین برچسب باعث ترغیب علاقمندان به ادبیات روسی میشود. این جایزه یکی از معتبرترین جوایز ادبی روسیه است.
جزینی درباره طنز تلخ در این رمان افزود: این رمان خیلی جدی است، اما طنزهای جذابی هم هست. خود شخصیت، که زمانی شکنجهگر بوده حالا شده رییس آزادیخواهان. همین طنز موقعیت بسیار جالب است. بخشی که قهرمان با این شخصیت دیدار میکند بسیار جذاب است. در بستر جدی این داستان، موقعیت طنز عجیب و غریبی دارد. منظورم طنز لوده سریالهای تلویزیونی نیست.
زینب یونسی در ادامه به سوالات حاضرین پاسخ داد: بیشتر مخاطبین از من میپرسند شاخص شما برای انتخاب کتاب چیست؟ من سه نویسنده بعد از فروپاشی شوروی را به خواننده فارسیزبان معرفیکردهام. از یکی از آنها سه کتاب ترجمهشده که دو کتاب هنوز فرصت چاپ پیدا نکرده. گوزل یاخینا( زلیخا چشمهایش را باز میکند، برنده جایزه ابوالحسن نجفی) ، یوگنی وادالازکین(هوانورد) و ویکتور ارافیف ( استالین خوب)، که هر سه نویسنده در زمان ترجمه به انتشارات نیلوفر اجازه ترجمه و چاپ دادهاند.
اولاً مترجمها کمتر بهدنبال این نویسندهها میروند. ثانیاً ناشرها کمتر حمایت میکنند. چون این نویسندهها ناشناختهاند. تضمینی نیست که این کتاب دیدهشود. من این ریسک را پذیرفتم و انتشارات نیلوفر هم پذیرفت.
من باور دارم که ادبیات و هنر و موسیقی؛ پل شناخت و دوستی ملتهاست. جدا از کارهای خوب و بد سیاستمداران،داستان است که ملتها را بههم نزدیک میکنند. منِ ایرانی نمیتوانم برای شناخت روسها فقط از داستایوسکی و تالستوی کمک بگیرم. نمیتوانم فقط از نویسندگان عصر طلایی و نقرهای کمک بگیرم.
من مترجم تخصصی آثار بعد از فروپاشی ونویسندگان معاصرمتاخرم میفهمم ادبیات روز روسیه، در برابر عظمتی که ادبیات دوران طلایی و نقرهای دارد، حرفی برای گفتن ندارد. اما به هر حال این ادبیات نماینده مردمی است که تجربه فروپاشی شوروی را پشت سر دارند. نویسندههای بزرگی مثل مایاکوفسکی، سولژنتسین ( رمان هوانورد برنده جایزه سولژنتسین شده) آناخماتوا با سختیهای آن دوران دست و پنجه نرم کردهاند. فرصتی هم پیدانکردند که نتیجه را ببینند.. اما نویسندگان امروز روسیه این فرصت را دارند که ببینند و تحلیل کنند.
احسان رضایی ادامه داد: قهرمان رمان کشفی بر هویت انسانی خودش دارد که به نظرم مهمترین دستاورد این رمان است. در انتهای رمان پلاتونوف به انسانی وارسته تشرف یافته و این برای خواننده میتواند بسیار آموزنده باشد. نویسنده در مصاحبهای که داشته از خانم زینب یونسی و انتشارات نیلوفر تشکر کرده و بابت تسلط مترجم به زبان مقصد ( فارسی) ابراز خرسندی کرده. خواندن رمان هوانورد را به سبب رعایت حق کپی رایت، باخیال آسوده همه توصیه میکنم.
یونسی ادامه داد: اندیشمندان روسی از بازگشت به آن دوران واهمه دارند. نشانههایی هم دیدهمیشود. مثلاً استالینگرایی و محبوبیت استالین در بین جوانان روس در سالهای اخیر بالارفته. نباید از این نکته غافل شد. همه انسانها نقاط مشترکی باهم دارند و از هم تجربه میگیرند. قصدم این است که تا جایی که بشود نویسندگان معاصر روس را معرفی کنم. مترجمهای بسیار خوبی در ایران هستند که هم به ادبیات دوران طلایی روس میپردازند و هم به عصر نقرهای. البته میل به ترجمه ادبیات روسیه امروز بیشتر شده. کتاب بعدی که ترجمهاش تمام شده هم از نویسنده همین دوران است.
در انتهای جلسه منتقدین و مترجم با حاضرین پرسش و پاسخ انجام دادند.