به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «باران بانو» شامل ترجمه فارسی سرودههای عربی موسی بیدج، مترجم کهنهکار ایرانی، به قلم صادق رحمانی توسط نشر همسایه در ۷۷ صفحه به صورت دو زبانه منتشر شد. رحمانی، شاعر، روزنامه نگار و مترجم است. وی هماکنون مدیریت رادیو فرهنگ را نیز بر عهده دارد.
ایرانیان موسی بیدج را با ترجمههای درخشانش از ادبیات معاصر عرب بویژه آثار نزار قبانی، محمود درویش، سمیح قاسم، محمد ماغوط، فدوی طوقان، جبران خلیل جبران، عزالدین مناصره، غاده سمان، عمادالدین خلیل، توفیق زیاد، معین بسیسو، غسان کنفانی و… میشناسند. یک وجه دیگر از فعالیتهای مهم بیدج، اهتمام او به ترجمه شعر مقاومت است.
از تسلط بیدج به زبان عربی روایتهای مهمی در جامعه ادبی کشور نقل شده، از جمله آنکه اگر اسم شاعر را از ذیل شعرهای عربیاش بردارید، کسی متوجه نمیشود که شاعر یک غیرعرب است. این شاید به دلیل فعالیتهای پرشمار او در ترجمه و همچنین مراودهاش با جریانهای ادبی معاصر عرب باشد. او حضوری جدی در انجمنهای ادبی کشورهای عربی داشته و بارها با سفر به این کشورها در محافل ادبی سخنرانی و شعرخوانی کرده است. این سفرها باعث ایجاد یک فضای تعاملی و گفتوگویی میان ادبیات معاصر ایران و عرب شده است.
صادق رحمانی، مترجم «باران بانو» درباره تسلط بیدج به زبان عربی به مهر گفت: تسلط موسی بیدج به دو زبان عربی و فارسی بسیار زیاد است و به همین دلیل نیز آن روایتها درباره او شایع شده، اما موضوع اساسی این است که نوع محتوا و مفاهیم اشعار عربی او هم از نظر واژگان و هم از نظر درون مایه و تفکر پیچیدگی زبانی ندارد.
وی افزود: فصاحت و بلاغتی که در آثار عربی موسی بیدج وجود دارد قابل انکار نیست. به هر حال او مترجمی است که سالیان سال به طور اختصاصی و تخصصی در شعر عرب کار کرده است و آثار برجستهترین شاعران معاصر عرب از محمود درویش گرفته تا نزار قبانی را به زیبایی به فارسی برگردانده است. همین نکته باعث شده تا با فضای فکری و ساختاری حاکم بر ادبیات معاصر عرب آشنایی کامل داشته باشد. بنابراین گویش و لهجه او در عربی و زبان شعریاش، قابل تمایز با عربزبانان نیست.
رحمانی درباره مجموعه «باران بانو» و نام اصلیاش به عربی نیز چنین گفت: موسی بیدج تاکنون سفرهای شاعرانه بسیاری به کشورهای عربی مانند عراق، عمان، لبنان، سوریه، مصر، قطر و… داشته و در محافل ادبی این کشورها سخنرانی و شعرخوانی کرده است. او معمولاً کتاب کوچکی از شعرهای عربیاش را در این سفرها به همراه دارد با عنوان «رجل لا یصلح للحب» یا مردی که صلاحیت عشق ندارد و از روی آن شعر میخواند. این کتاب دستی خود اوست و همواره همراه با او.
این مترجم اضافه کرد: روزی آقای بیدج نسخهای از این کتاب را به من داد و من پس از مطالعه متوجه شدم که آثار خوبی در این کتاب منتشر شده که حیف است مخاطبان ایرانی از مطالعه آن محروم بمانند. به همین دلیل درخواست کردم تا این آثار را ترجمه کنم. کتاب حجیم نیست و کل سرودهها را من در عرض سه روز ترجمه کردم و به موسی بیدج نشان دادم.
رحمانی در ادامه به مقبول افتادن ترجمه در نظر بیدج اشاره کرد و گفت: استاد بیدج ترجمههای من را پسندید و البته چند واژه را نیز اصلاح کرد. سخن نهایی ایشان درباره کلیت ترجمه من این بود که اگر خود من این آثار را به فارسی ترجمه میکردم به این زیبایی درنمیآمد.
وی همچنین درباره عنوان ترجمه فارسی و اینکه چرا همان نام عربی «رجل لا یصلح للحب» را برای کتاب به فارسی برگردانده نیز اظهار کرد: عنوان عربی برای عرب زبانها مفهومتر است تا در میان ایرانیان. به همین دلیل من اجازه خواستم تا عنوان را به «باران بانو» تغییر دهم. این عنوان از یکی از اشعار کتاب برداشت شده و با محتوای ترجمهها نیز همخوانی دارد. در عربی مطر اسمی برای مردان است و یک آشنایی زدایی در این شعر رخ داده. در زبان فارسی باران اسم زنان و دختران است و در آن شعر استاد بیدج یک زن ازلی ابدی را خطاب میکند که تو باران هستی و این از نظر آشنایی زدایی زیباست.
صادق رحمانی همچنین در پاسخ به این سوال که فضای اشعار عربی موسی بیدج، فضاهایی مرتبط با اعراب و فرهنگ اعراب است یا فضاهایی ایرانی، نیز گفت: به نظر من فضاهای درونی اشعار تلفیقی است از هر دو فرهنگ. البته این فضاها واقعاً خاص است و مخاطب پس از مطالعه انگار که برای نخستین بار با این فضاها برخورد میکند. با این اوصاف اما ساختار و مفهوم اشعار، فضایی عربی دارد و در مطالعه احساس میکنی که انگار در کوچههای لبنان یا سوریه در حال قدم زدن هستی. بنابراین حال و هوای سرزمینهای عربی در این کتاب وجود دارد. مضاف بر اینکه استاد بیدج تسلط خوبی هم به زبان فارسی دارد.
رحمانی همچنین به درونمایه طنز اشعار عربی بیدج نیز اشاره کرد: طنز ظریفی در ژرف ساخت و مفاهیم این اشعار وجود داشت و به نظرم این طنز در ترجمه نیز منتقل شد. من سعی کردم هم از نظر واژگان و هم از نظر جهان بینی حاکم بر اشعار، آنها را فارسی کنم. بنابراین اگر این شعرها به صورت مستقل هم چاپ شده و روی جلد عنوان «ترجمه» درج نشود، مخاطب گمان میکند که این اشعار از ابتدا فارسی سروده شدهاند. بسیاری از ترجمهها مفاهیم و معانیای دارند که مخاطب ایرانی از آنها سردر نمیآورد و تو گویی که مرزهای فرهنگ زبان مبدا در زبان فارسی بسته شده است، اما خوشبختانه این ترجمه به باور کسانی که آن را مطالعه کردهاند این گونه نیست.
این شاعر و مترجم در پایان گفت: من پیشتر به صورت پراکنده شعرهای شاعران مختلفی را ترجمه کرده بودم. اما بجز «باران بانو» مجموعهای ۵۰۰ صفحهای از آثار احمد عبدالمعطی حجازی شاعر برجسته و در قید حیات مصری را به همراه فرزانه رحمانیان (استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه خوزستان) ترجمه کردهام که به زودی با عنوان «شهری از آبگینه و سنگ» توسط نشر همسایه منتشر میشود. این کتاب حاصل ترجمه ۶ مجموعه شعر از این شاعر سرشناس است که همه در یک دیوان گرد آمده بود. احمد عبدالمعطی حجازی دو کتاب مشهور دارد با عناوین «شهری بدون قلب» و «جز اعتراف راهی نیست» که تاثیر بسیاری در جهان عرب داشتند، اما متاسفانه پیش از من هیچ مترجمی به سراغ برگردان آثارش نرفته بود.