خبرگزاری مهر_گروه فرهنگ، محسن رجبی فعال و تولیدکننده حوزه اسباببازی و عضو هیئت مدیره انجمن تولیدکنندگان اسباببازی معتقد است، در بخشهای مختلف اقتصاد ایران نگاه حرفهای و تخصصی به فعالیتها نداریم، همچنین از فعالیتهای گروهی گریزانیم و نتوانستیم به خوبی کار گروهی را تمرین کنیم و انجام دهیم. به همینخاطر، در کشور ما با توجه به اینکه در شخصیتها، قهرمانان و اسطورههای تاریخی و ادبی بسیار غنی است اما نتوانستیم این را به فرصت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تبدیل کنیم. به اعتقاد او، در انیمیشن بهگونهای رستم را تصویر میکنند که کودکان میترسند، باید به این موضوع آگاهی داشته باشیم که صنعت انیمیشن در حوزه صنایع فرهنگی ما اهمیت بالایی دارد، چرا باب اسفنجی در دنیا محبوب میشود؟ به این خاطر که انیمیشن قوی و با نفوذی ارائه داده است و بر روی محتوای آن بسیار کار کردهاند! باب اسفنجی تمام قشرها را به سمت خود جذب کرده است. در ادامه گفتوگوی محسن رجبی، تولیدکننده اسباببازی با خبرگزاری مهر میآید:
با توجه به آثار ادبی غنی و پربار در کشورمان و اسطورههایی که در ادبیاتمان آمده است همچنان در خلق کاراکترسازی در حوزه ادبیات بسیار ضعیف هستیم و نتوانستیم آنگونه که شایسته و بایسته است اسطورههایمان را به کودکان معرفی کنیم، این ضعف نپرداختن به ظرفیتهای ادبی در خلق کاراکتر اسباببازی از کجا ناشی میشود؟
به لحاظ فرهنگی و تاریخی کشور ما شرایط خاصی دارد و ما در طول تاریخ قهرمانهای زیادی داشتیم و داریم. تمام کشورها از این شخصیتها استفاده کردند و به نسل بعد از خودشان منتقل کردند، حتی به لحاظ اقتصادی هم اگر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم همین شخصیتها، قهرمانان تاریخی و فرهنگی کشورها توانستند در بخشهای مختلف اقتصاد تأثیر بگذارند همانند گردشگری، مطبوعات، نشریات، نشر و فیلم و انیمیشن و بهصورت خاص در حوزه اسباببازی. در واقع برنامهریزی و طراحی ایدهآلی از این شخصیتها داشتند و توانستند از این شخصیتها به نفع فرهنگ و اقتصادشان استفاده کنند.
در کشور ما با توجه به اینکه در شخصیتها، قهرمانان و اسطورههای تاریخی و ادبی بسیار غنی است اما نتوانستیم این را به فرصت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تبدیل کنیم.
در کشور ما با توجه به اینکه در شخصیتها، قهرمانان و اسطورههای تاریخی و ادبی بسیار غنی است اما نتوانستیم این را به فرصت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تبدیل کنیم.
در ساخت اسباببازی و عروسک اقتباس از شخصیتهای انیمیشنها و سریالها و فیلمهای سینمایی رایج است و شخصیتهای موجود در ادبیات نقش کمرنگتری در کاراکترسازی دارند. با توجه به اینکه ما آثار زیادی در حوزه ادبیات داریم که میتوانند به شخصیتها و کاراکترهای اسباببازی تبدیل شوند و به نوعی روند قهرمانسازی را برای کودکان و نوجوانان ایفا کنند، به نظر شما چه ضعفهایی وجود داشته که صنعت اسباب بازی ما به این سمت نرفته است و به گفته شما نتوانستیم از این فرصت به خوبی استفاده کنیم؟
به نظر من یکی از مهمترین دلایلش این است که ما در بخشهای مختلف اقتصاد ایران نگاه حرفهای و تخصصی به فعالیتها نداریم، همچنین از فعالیتهای گروهی گریزانیم و نتوانستیم به خوبی کار گروهی را تمرین کنیم و انجام دهیم. اما در اروپا و کشورهای غربی، حتی هند و چین میبینیم که در این زمینه به خوبی کار کردند، اول باید صنعت فیلمسازی و انیمیشن بهصورت حرفهای به این موضوع بپردازد، قدرتی که فیلم و انیمیشن و رسانه دارند، هیچ بخش دیگری این قدرت را ندارد ما اگر بتوانیم در این قسمت خوب کار کنیم و ذهنیتی را درون مخاطبان ایجاد کنیم قطعاً میتوانیم تأثیرگذار باشیم و همه بخشها را تحت تأثیر قرار دهیم.
البته ما در این در سالهای گذشته بهصورت ضعیف و ابتدایی توانستیم شخصیتهای انیمیشنی موجود را در لوازمالتحریر وارد کنیم البته خیلی حرفهای و تخصصی هم نبود، بلکه جریانی راهاندازی شد که اِلمانهای خاص را به نمایش بگذارد. البته این هم ایرادی ندارد و شاید شروع خوبی در این زمینه باشد.
زمانیکه انیمیشنسازها و فیلمسازان در این راه قدم بردارند و از اسطورهها و قهرمانهایمان برای تولید محتوای انیمیشنی استفاده کنند باید راهی برای ارتباط با بخش صنایع فرهنگی هم پیدا کنند یعنی تعاملی دوسویه در این زمینه داشته باشند که صاحبان آثار با تولیدکنندگان اسباببازی و لوازمالتحریر با هم در ارتباط باشند. ما انیمیشنهایی داشتیم که خوب کار کردند و شخصیتهای که در تلویزیون، رسانه و سینما خوب درخشیدند در ادامه با بخش تولید و صنعت نتوانستند همکاری کنند و این رابطه همیشه با بنبست مواجه شده است. دلیلش هم همان نبود نگاه حرفهای در بخش اقتصادی و نبود فعالیت گروهی است.
با توجه به گفتههای شما درباره ارتباط و تعامل دوسویه انیمیشنسازان و فیلمسازان، اما معمولاً تولیدکنندگان ترجیح میدهند به سمت شخصیتهای شناخته شده غربی همانند باباسفنجی، بت من، اسپایدرمن و فروزن و از این دست کاراکترهای شناخته شده بروند که آزمون و خطا در خصوص آن جواب داده و میدانند که آن کاراکترها مخاطب دارند، نبود ریسک در کاراکترسازی را باید چگونه برطرف کرد تا بتوانیم به سمت کاراکترسازی یا قهرمانسازی اسطورههای ادبیمان برویم؟ شروع این ارتباط دوسویه باید از سوی کدام گروه انجام شود تا این ارتباط قوت بگیرد؟
ببینید نکتهای که به آن اشاره داشتم و باید به آن توجه کنیم اگر نکته شروع از انیمیشنسازان، رسانهها و فیلمسازان باشد بسیار تاثیرگذارتر خواهد بود زیرا زمانیکه تولیدکننده محصولات فرهنگی همچون اسباببازی یا لوازمالتحریر را تولید میکند تیراژ بسیار محدودی دارد مثلاً تولیدکننده یک بازی فکری یا عروسکی را تولید میکند ماکسیمم تیراژ ۱۰ تا ۲۰ هزار تولید دارد و با این کار نمیتوان کل جامعه را مخاطب قرار دارد تا تحت تأثیر قرار بگیرند به نظر من انیمیشنها و فیلمها به صورت گسترده مؤثر باشند. شما مثال باباسفنجی، فروزن و… را زدید باید بگویم آنها در بحث انیمیشن به خوبی این شخصیتها را معرفی کردند ولی آیا ما در بخش انیمیشن توانستهایم اسطورهها و قهرمانهایمان همچون رستم، سهراب یا سیاوش را بهخوبی معرفی کنیم که مخاطب با آن حس خوب برقرار کند؟ به اعتقاد من خیر!
آیا ما در بخش انیمیشن توانستهایم اسطورهها و قهرمانهایمان همچون رستم، سهراب یا سیاوش را بهخوبی معرفی کنیم که مخاطب با آن حس خوب برقرار کند؟ به اعتقاد من خیر!
در انیمیشن بهگونهای رستم را تصویر میکنند که کودکان میترسند، باید به این موضوع آگاهی داشته باشیم که صنعت انیمیشن در حوزه صنایع فرهنگی ما اهمیت بالایی دارد، چرا باب اسفنجی در دنیا محبوب میشود؟ به این خاطر که انیمیشن قوی و با نفوذی ارائه داده است و بر روی محتوای آن بسیار کار کردهاند! باب اسفنجی تمام قشرها را به سمت خود جذب کرده است. قطعاً اگر کاری بهصورت حرفهای به اجرا درآید، مخاطب را به سمت خود میکشاند. اگر ما هم بخواهیم در این زمینه موفق باشیم باید از صنعت فیلم و انیمیشن شروع کنیم.
بهمنماه سال گذشته در نمایشگاه نورنبرگ آلمان، شرکتهای بزرگی همچون «لگو»، «هاسبرو»، «متل» و… انیمیشنهایی را که ۲ سال آینده یا ۵ سال آینده قرار هستند، پخش شوند امتیازش را میخرند تا محصولات فرهنگی آن را تولید و همزمان با اکران انیمیشنها عرضه کنند. به همین خاطر گردش مالی عجیب و غریبی وارد صنعت میشود. ولی در ایران چنین روش و سازوکاری وجود ندارد صنعت انیمیشن ما بسیار ضعیف است، باید بدانیم که برای پرورش شخصیت در صنایع فرهنگی باید زمان بگذاریم تا محتوای خوبی در کنار کاراکتر قرار دهیم قطعاً اگر اینگونه باشد مخاطب به سمت کاراکتر میآید.