به گزارش خبرگزاری مهر، ایرنا نوشت: خانه پرویز مشکاتیان تخریب شد؛ به گفته رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نیشابور، موضوع تخریب در دست پیگیری بود و با اینکه این ملک از طرف وزارت میراث فرهنگی واجد شرایط برای ثبت نبود، برای جلوگیری از تخریبش دو سال تلاش کردهاند. اما با پیگیری معاون رئیسجمهور خانه فروغ فرخزاد ثبت شد. آیا نمیتوان به گونهای قانون را اصلاح کرد که همه اماکن این گونه حفظ شود؟
گرچه خبر تخریب خانه استاد پرویز مشکاتیان اتفاق تازهای نیست، اما هنوز هم قبول نابودی بخشی از تاریخ دشوار است. این تخریب در حالی اتفاق افتاد که روزنههای امیدی برای جلوگیری از آن وجود داشت. محمد داراشانی، مالک این خانه در یکی از برنامههای رادیو ایران اعلام کرد که این خانه را دو سال پیش به قیمت دو میلیارد تومان خریده است و حالا این خانه ۱۰ میلیارد تومان قیمت دارد، در حالیکه به گفته او وزارت میراث فرهنگی میخواست این ملک را به قیمت دو سال پیش از او بخرد، به همین دلیل هم داراشانی تصمیم به تخریب آن گرفته است.
داراشانی در حالی از تصمیم برای تخریب خانه مشکاتیان خبر داد که به گفته محمداسماعیل اعتمادی، رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نیشابور، موضوع تخریب در دست پیگیری بود و از طرف شهرداری انکار میشد. او با اشاره به اینکه این ملک از طرف وزارت میراث فرهنگی واجد شرایط برای ثبت نبود، گفته است که برای جلوگیری از تخریبش دو سال تلاش کردهاند.
خانههایی که تخریب شدند و خانههایی که ماندند
خانه مشکاتیان، نخستین خانه بزرگان فرهنگ ایران نبود که از بین رفت؛ خانه مادری هوشنگ ابتهاج در فروردین سال ۹۸ تخریب شد. شهرود امیرانتخابی، مدیرکل میراث فرهنگی گیلان درباره علت تخریب و رد ثبت خانه مادری هوشنگ ابتهاج گفت: این خانه در سال ۴۰ به کسی فروخته شده بود. میراث فرهنگی زمانی میتواند یک خانه را ثبت کند که مالک شخصی آن رضایت داشته باشد. این مشکلی بود که برای ثبت این خانه داشتیم.
اوایل آبان ۹۲ خبرگزاری میراث فرهنگی خبر تخریب خانه استاد بنان را منتشر کرد. این خانه تاریخی در نیاوران، بلندیهای جمال آباد، نبش کوچه مینا، پلاک ۱۲ قرار داشت. در آن روزها محمد بهشتی، مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی بود و تخریب این خانه را به مثابه از دست دادن صاحبان تهران عنوان کرد: تهران شهر خاطره است. خاطرههای این شهر را صاحبان این خانه به وجود آوردهاند. اکنون شنیدهام خانه بنان را تخریب کردهاند.
دوستداران فرهنگ، کم نیستند و فعالیتشان باعث شده است تا بسیاری از خانههای قدیمی هنرمندان سرپا بماند. خانه نیما یوشیج در یوش، خود به جاذبه گردشگری تبدیل شده، خانه موزه شهریار در تبریز و خانه موزه استاد انتظامی و کافه نادری، برخی از چندین خانه قدیمی هنرمندان است که سرپاست و محل بازدید علاقمندان؛ خانه پدری فروغ فرخزاد هم یکی از آنهاست. چندین سال بود که خبر تمایل مالکان خانه پدری فروغ مطرح شده بود، بعد از ایجاد حساسیت توسط رسانهها، نخست مسئولان دفتر ثبت میراث فرهنگی استان تهران اعلام کردند نسبت به مالکیت این خانه توسط پدر فرخزاد در سالهای گذشته شک و تردید دارند و تا زمانی که سندی برای تأیید این مسئله به دستشان نرسد، باید این وضعیت بررسی شود.
مهر ۹۷ علیاصغر مونسان، معاون رئیسجمهوری در اینباره گفت: خانه پدری فروغ فرخزاد، شاعر معاصر ایرانی سوم مهر به شماره ۳۲۱۰۸ در فهرست آثار ملی ثبت شد. بسیاری از آثار فروغ فرخزاد در این خانه متولد شده، بنابراین این خانه علاوه بر بُعد تاریخی، دارای شئون ادبی و ملی است.
حفظ مکانهای فرهنگی ربطی به گروه، دسته و جناح ندارد
گامهایی برای حفظ ارزشهای فرهنگی کشور برداشته شده است، اما هنوز نمیتوان شاهد رفتار درست با بسیاری از سرمایههای ملی بود. تخریب خانه افرادی که سالها در حوزه فرهنگی فعالیت کردهاند و میتوانند انگیزههای نسل جوان برای مشاهده مسائل زندگی فردی آنها باشند و به جوانان برای ادامه راه نیرو دهند، هنوز هم ادامه دارد.
افشین شحنهتبار، از فعالان فرهنگی و مدیر انتشارات شمع و مه، از افرادی است که بهواسطه ارتباط با بدنه نشر دیگر کشورها، درباره فرهنگ آنها هم مطلع است. او درباره تخریب خانه مشکاتیان به خبرنگار ایرناپلاس گفت: خبر تخریب خانه مشکاتیان بسیار تأسفبار بود. اگر از منظر اقتصادی به این موضوع نگاه کنیم، آن خانه در نیشابور ارزش اقتصادی زیادی هم نداشت، که بخواهند دست به چنین کاری بزنند. موضوع خیلی ساده است، مکانهایی که هنرمندان و فرهنگیان ما در آنجا به دنیا آمدهاند و پرورش یافتهاند، جزو مفاخر ملی ما است و ربطی به گروه، دسته و جناح ندارد.
تخریب خانه هنرمندان در شهرهای بزرگ میتواند از جنبه اقتصادی برای صاحب ملک سود زیادی به همراه داشته باشد. به گفته شحنهتبار برای جلوگیری از این روند باید قوانین بازدارنده تصویب شود.
از فیزیک خانه مفاخر محافظت میشود، حتی اگر تغییر کاربری دهند
اوضاع در دیگر کشورها به چه صورت است؟ آنها با خانههای مفاخر خود چه رفتاری دارند؟ شحنهتبار در اینباره توضیح داد: بیرون از کشور، به این موضوع خیلی اهمیت میدهند. بخش خصوصی اماکنی که متعلق به مفاخر هستند یا املاکی را که بیشتر از ۲۰۰ سال قدمت داشته باشد به هر عنوان میخرد و نگهداری میکند. گاهی از این اماکن بهعنوان موزه استفاده میشود اما مسئله مهم این است که فیزیک این خانهها حفظ میشود.
او با اشاره به خانه بتهوون در شهر بن کشور آلمان، درباره چگونگی نگهداری از آن بیان کرد: نسل به نسل از این خانه نگهداری شده است. در این ملک از پیانویی که بتهوون برای نخستین بار با آن نواخت تا گوشیای که بتهوون بهعنوان سمعک از آن استفاده میکرد تا گهوارهای که در آن بزرگ شده، همه نگهداری شده است. این خانه به جاذبه توریستی در شهر کوچکی از آلمان تبدیل شده است. این افراد بسیار معروف هستند، اما برای افراد کمتر شناخته شده هم چنین اقداماتی انجام میشود.
به گفته او خانه گوته قدمت ۴۰۰ ساله دارد. این خانه، ملک پدری گوته بود و بهنوعی مردم آلمان از آن نگهداری کردهاند. شحنهتبار ادامه داد: جالب است بدانید در جنگ جهانی دوم، ملک کناری خانه گوته تخریب شد و این تخریب روی خانه گوته تأثیر گذاشت، اما مردم شهر از آن نگهداری کردند. شهرداری هم از مردم حمایت کرده و این ملک یکی از جاذبههای توریستی فرانکفورت است.
باید این امانت را به نسلهای بعد واگذار کنیم
تأثیر دیگری که حفظ و نگهداری خانه مفاخر میتواند داشته باشد، تأثیر بر هنرمندان و نویسندگانی است که هنوز ابتدای راه هستند و به زمان زیادی برای رسیدن به اهدافشان نیاز دارند. آنها با دیدن محل زندگی افرادی که پیش از آنها این راه را پیمودهاند، میتوانند استوارتر قدم بردارند. مدیر انتشارات شمع و مه با اشاره به نصب پلاکهای خاص برای ساختمانهای بالای ۱۰۰ سال در شهر لندن، گفت: روی آن پلاکها مشخص شده است که چه افرادی در این خانه زندگی کردهاند، برای مثال خانه مادام کوری در منطقه آکسفورد لندن مشخص است، اما متأسفانه در ایران کسی به این موضوع اهمیت نمیدهد.
جنبه جذب توریست و گردشگر میتواند برای صاحب آن خانه و مردم منطقه درآمدزا باشد. شحنهتبار با اشاره به خانه نیما یوشیج که روندی موفق در این حوزه داشته است، توضیح داد: اسم نیما برای همیشه در آن منطقه زنده خواهد ماند. ما وظیفه داریم از این اماکن نگهداری و این امانت را به نسلهای بعد واگذار کنیم.
به گفته او کافه نادری میتواند نمونه خوبی از حفظ فضایی باشد که در آن شاعران و نویسندگانی مانند احمد شاملو، صادق هدایت، سیمین دانشور و … زیستهاند. او افزود: نگه داشتن کافه و نگهداشتن میز نویسندگان اقدام متداولی در دنیا بهخصوص در کشور فرانسه است. این کار باعث میشود افرادی که به ادبیات علاقه دارند بتوانند مشاهده کنند نویسنده یا شاعر مورد علاقه آنها کجا کتابش را نوشته است. همچنین چنین فضاهایی میتوانند تبدیل به پاتوق بحث و گفتوگو برای نویسندگان شود. به همین دلیلی باید با توجه به ارزشهای معنوی آنها به این املاک بیش از ارزش اقتصادی آنها توجه شود.
حفظ و نگهداری از خانه نویسندگان، شاعران و دیگر هنرمندان اقدامی است که کمکم در ایران مهم شمرده میشود. شاید بهتر باشد بیرون از هرگونه توجه به طرز فکر افرادی که در آن خانهها زندگی میکردند، فقط برای حفظ بخشی از تاریخ از این اماکن نگهداری شود؛ روندی که میتواند برای مردم منطقه درآمدزا باشد و برای نویسندگان معاصر، انگیزه تحمل سختیها را ممکن سازد.