خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ معصومه امینی: امسال با توجه به شیوع ویروس منحوس کرونا، شکل و شمایل هیئت قدری تغییر کرده ولی نه تنها از شور و هیجان آنها کاسته نشده است، بلکه هیئت در ایام کرونا شوری دو چندان دارند و دل شکستگان اباعبدالله (ع) با رعایت پروتکلهای بهداشتی، ضمن فاصلهگذاری اجتماعی، با ماسک در فضاهای باز گرد هم میآیند و در ساعاتی کوتاه به عزاداری میپردازند و سینههای مالامال از اندوه خویش را تسکین میدهند.
هیئتهای نیم ساعته در کوچۀ شهید
امسال یکی از هیئتهای باصفای استان قزوین، تحت عنوان «هر کوچهی شهید، یک حسینیه» است. هیئتهای محلی در کوچه پس کوچههایی که به نام شهدای این مرز و بوم مزین شدهاند، برپا میشوند و در کنار درب منزل شهدا، عزاداران گرد هم میآیند و در هیئتهای سی دقیقهای، با قرائت زیارت عاشورا و روضهای کوتاه، دل سبک میکنند و خاکستر از قلب میتکانند. دعوتنامه مراسم در فضای مجازی و در صفحات اینستاگرامی دست به دست میشود و خبری از تبلیغات شهری و بنر و دیگر کارها برای دعوت به مراسم نیست. هرکس مطلع شد با رعایت پروتکلها میتواند خود را به کوچه برساند و در عزای حسینی شرکت کند.
پنجمین روز از محرم، هیئت «هر کوچهی شهید، یک حسینیه» در خیابان شهید انصاری، کوچهی شهید ابوالقاسم مهدیفر در کنار درب منزل این شهید بزرگوار برپا شد و ارادتمندان سیدالشهدا (ع) را گرد هم جمع آورد. مراسم از ساعت ۱۸:۳۰ آغاز میشود. میزبانان خانواده شهید هستند و زیراندازهایی را در کوچه پهن میکنند، تعدادی صندلی برای افراد مسن چیده میشود و دور تا دور زیراندازها گلدان میچینند. این سادهترین و خالصانهترین شکل هیئتی است که میبینیم و از حضور در فضایش روحمان پرمیگیرد. انگار شعر امیرعاملی در ذهنم تکرار میشود: «نی نمینالد چرا؟ فصل غم است / این محرم نیست، اوج ماتم است». مداح در ساعت مقرر و بدون تأخیرهای مرسوم، بسم الله میگوید و با تأسی از نام و یاد شهدا آغاز میکند. السلام علیک یا اباعبدالله… مردم کم کم جمع میشوند؛ زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودکان. در مجموع حدود ۲۰ زن و ۳۰ مرد در مراسم حضور دارند. اینجا انتظامات و مراقب ندارد. مردم خودشان به رعایت اصول دقت میکنند و ماسک میزنند. میزبان برای مهمانان اسپند دود میکند.
نکتهی جالب در برگزاری این مراسم، فضاسازی کوچه است. به دیوارها پارچههای سیاه نصب شده است، عکس شهدای میزبان و در کنار آنها تصویر سردار شهید قاسم سلیمانی به چشم میخورد. مهمانان همه ماسک دارند، هر کس ماسک نداشته باشد میزبان به او ماسک اهدا میکند. هم چنین کتب ارتباط با خدا و زیارت عاشورا به مهمانان اهدا میشود که نام شهدای میزبان درون آنها نوشته شده است. جوانترها ایستاده زیارت عاشورا میخوانند و بقیه نشستهاند. بوی اسپند کوچه را پر کرده است.
این اشکها خریدار دارند
هر ماشین و فرد پیادهای که از کوچه رد میشود با تعجب به صحنهی هیئت نگاه میکند و لابد در دلشان حسرت سالهای گذشته را میخورند که به راحتی میتوانستند در مراسم عزاداری اباعبدالله (ع) و هیئت مذهبی شرکت کنند و بدون فاصلههای فیزیکی، برای مظلومیت امام خود اشک بریزند و قلوب خود را برای یک سال سبک کنند. اشکهایی که در زمان روضهی اباعبدالله (ع) ریخته میشود بسیار به دل مینشیند و خریدار دارد. زمانی که روضهی اباعبدالله (ع) خوانده میشود، مادرانی که فرزندان کوچکی در آغوش دارند، سخت فرزندان خود را در آغوش میفشارند و آرام آرام اشک میریزند.
یاد شهدایی که عاشقان حسین (ع) بودند
مداح در ادامهی روضه، گریزی هم به مظلومیت شهدای هشت سال دفاع مقدس میزند و اشاره به این موضوع میکند که شهدا در بحبوبهی جنگ و در میانهی میدان، قمقمههای آب خویش را به احترام تشنگی قمر منیر بنی هاشم و سیدالشهدا (ع) بر زمین میریختند و لب تشنه به شهادت میرسیدند. او به مظلومیت شهدای مدافع حرم نیز اشاره میکند و حرف و حدیثهای ناروایی که در رابطه با آنان در کوچه و خیابان شنیده میشود را واگویه میکند و عنوان میکند که این شهدا در کشور خود نیز غریب و مغفول ماندهاند. همهی اینها دست به دست هم میدهند تا غربت و مظلومیت شهدا بیش از پیش آشکار شود و اشک بر دیدگان جاری سازد. برخی هم به یاد شهدای مدافع حرم دم میگیرند. محرم امسال چه خبر است، هرچیزی که بوی روضهٔ ارباب بدهد دلها را میلرزاند. متفاوتترین محرم تاریخ، چقدر مظلومانه در حال عبور است. در پایان هیئت نیز، یک پک پذیرایی مختصر شامل کیک و آبمیوه به میهمانان اهدا میشود و آنان با سلام و صلوات بدرقه میشوند.
حال و هوای این هیئت ساده، بسیار دلنشین است و توصیف فضای آنها در قالب کلمات نمیگنجد. اینجا نام شهدا هم حاجت میدهد و از معنویت سرشارت میکند. در خانهٔ شهدا، ضریح حسینی است انگار، سر میگذاری و میباری. این جا قزوین است، محرم در قزوین در ایام شیوع کرونا، هر کوچه یک حسینیه و هر خانه یک هیئت کوچک است، این ایام را قدر بدانیم، شاید غربت هیئتها فرصتی بود که دلمان به خدا نزدیکتر شود.