عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم گفت:رشته مردم شناسی با فهم میراث تاریخی‌مان به ما کمک می‌کند که به توسعه پایدار برسیم و از بحران های محیط زیستی نجات پیدا کنیم.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: در تقویم آکادمیک جهانی، سومین پنجشنبه ماه فوریه به عنوان «روز جهانی مردم شناسی» نامگذاری شده است. البته در تقویم ایرانی هم روز ۱۳ شهریورماه که روز تولد ابوریحان بیرونی است به عنوان روز مردم شناسی یا انسان شناسی نامگذاری شده است اما در نظام علمی و آکادمیک، تاریخ سومین پنجشنبه ماه فوریه به عنوان روز مردم شناسی رسمیت بیشتری دارد.

به تصور خیلی ها، رشته مردم شناسی جزو رشته های تازه تاسیس و علوم تازه علوم اجتماعی به شمار می آید در حالیکه شواهد و اسناد تاریخی نشان می دهد که در سال ۱۳۱۶ اولین بنگاه انسان شناسی ایران تاسیس شده است. در اردیبهشت ۱۳۱۴ در بند هفتم اساسنامه فرهنگستان اول به امر مردم شناسی توجه شد. در سال ۱۳۱۵ فعالیت‌های اداره نوپای مردم ‌شناسی آغاز شد و در سال ۱۳۱۶ اساسنامه مؤسسه به تصویب شورای عالی معارف رسید و اندکی بعد هم به «بنگاه مردم ‌شناسی» تغییر نام داد. محمدعلی فروغی، غلامرضا رشید یاسمی، ویلیام‌هازآلمانی، مسعود کیهان، شفق، نصرالله فلسفی، علی‌هانیبال و کوهی کرمانی، کارگزاران، مشاوران علمی و کارشناسان آن بودند. البته بعد از تاسیس این موسسه تا دهه شصت نوعی رکود و سکون در این رشته اتفاق افتاد اما از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد دوباره مورد توجه قرار گرفت و در حال حاضر این رشته در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو می پذیرد و علاقمندان مخصوص به خود را دارد. به بهانه روز جهانی مردم شناسی با جبار رحمانی، استادیار انسان‌شناسی فرهنگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در خصوص پدید آمدن این رشته و وضعیت آن در جامعه ایرانی گفتگو کردیم و از او پرسیدیم این رشته چگونه می تواند به ما در رفع موانع و مشکلات کمک کند.

رحمانی در ابتدا در خصوص نامگذاری این رشته گفت: بنیانگذاران علوم اجتماعی مدرن در اروپا و کشورهای غربی وقتی جامعه خود را بررسی کردند عنوان sociology را برای این علم در نظر گرفتند اما وقتی جوامع غیرغربی که حول محور قومیت پدید آمدند را بررسی کردند عنوان اتنولوژی (مردم شناسی یا قوم شناسی) را مطرح کردند. درسنت آمریکایی نام رشته را آنتروپولوژی و در فرانسه اتنولوژی انتخاب کردند. بهرحال شناخت امر اجتماعی در دنیای مدرن یعنی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به دوشاخه جامعه شناسی و مردم شناسی یا انسان شناسی تقسیم شد که تفاوت مردم شناسی و انسان شناسی فقط در ترجمه است وگرنه با همدیگر فرقی ندارند. ضمن اینکه بستگی دارد اندیشمند یا پژوهشگر این حوزه در سنت فکری آمریکایی قرار دارد یا سنت فکری فرانسوی. در ایران، وزارت علوم این رشته را «مردم شناسی» نامگذاری کرده است و مدرک علمی اساتید این رشته با این عنوان اعطا می شود.

وی در ادامه با اشاره به تاریخچه تاسیس این رشته در ایران توضیح داد: دانشگاه تهران، سال ۱۳۱۳ و چند سال بعد از آن یعنی سال ۱۳۱۶ «بنگاه انسان شناسی ایران» تاسیس شد؛ در این بنگاه یا موسسه افرادی چون محمد علی فروغی، صادق هدایت و.. حضور داشتند و فعالیت می کردند. پس از تاسیس این رشته، نحله های مختلفی از این موسسه سر در آوردند؛ عده ای سراغ مطالعه فولکلور رفتند مثل صادق هدایت، عده دیگری هم سراغ مطالعه سنت های پیشین رفتند و پژوهشکده مردم شناسی در میراث را تاسیس کردند.این رشته در سالهای قبل از انقلاب راه اندازی شد اما پس از چندسال وقفه، به واسطه اتفاقات دوران انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ مقطع کارشناسی ارشد و سپس در دهه هفتاد مقطع کارشناسی‌ش راه اندازی شد. از اوایل دهه ۹۰ هم مقطع دکترای این رشته دانشجو میگیرد.بنابراین برخلاف تصور خیلی ها که رشته مردم شناسی یا انسان شناسی را یک رشته تازه تاسیس می دانند، این رشته از سالیان قبل در ایران بوده است. دلیل راه اندازی این رشته هم این بود که دولت- ملت ها می خواستند یک دولت جدید بسازند ومهم ترین مسئله شان این بود که بتوانند قومیت ها و میراثشان را بشناسند و وحدت ایجاد کنند. بنابراین رشته مردم شناسی هم دارای ساحت معرفتی است هم ساحت سیاسی.

رحمانی اضافه کرد: این رشته دو رسالت دارد؛ یک رسالتش مثل همه رشته های دیگر دانشگاهی، رسالت درونی و دانشگاهی و رسالت دیگرش هم نظم دانش است. هدف بنیادین مردم شناسی یا انسان شناسی این است که نشان دهد انسانها به چه شیوه های متنوعی زندگی را ساختند و سامان می دهند، به بیان دیگر امکان های انسان بودن چه تنوعی در جهان دارد و آدم ها چگونه در جهان به شیوه های مختلفی زندگی و آن را معنا می کنند. در واقع مسئله اصلی مردم شناسی، فهم شباهت ها و تفاوت های انسانی است ولی روی تفاوت ها و تکثر بیشتر تاکید دارد چون هدفش این است که افق دید ما را به واسطه مطالعه شکل های دیگر زندگی نسبت به معنای زندگی وسعت دهد علاوه براین، سعی میکند آنچه که هست را نشان و قابلیت فهم ما از زندگی را افزایش دهد. در عرصه جهانی هم رسالتش مفاهمه بین فرهنگی است. به طور خلاصه علم مردم شناسی، علم مطالعه تنوع و تکثرهای انسانی است.

این پژوهشگر و مردم شناس توضیح داد: این رشته برای فهم زندگی، اقتضائاتی دارد که آن را سخت کرده است مثلاً اینکه برای فهمیدن یک موضوع باید حداقل یکسال در یک محیط متفاوت زندگی کرد تا بتوان پژوهش مردم شناسی انجام داد بنابراین پژوهشهای مردم شناسانه، پژوهش های سخت و زمان بری هستند. اتفاقی که در ایران افتاد این بود که مسئله علوم اجتماعی با مسئله روشنفکری تعریف شد و بعد از این اتفاق، انگار کارهای مردم شناسی نوعی بی کلاسی و سطح پایین به حساب می آمد در حالیکه در کشورهای غربی و توسعه یافته چه در سنت آمریکایی چه در سنت فرانسوی کاملاً برعکس است و کارهای مردم شناسانه بسیار جدی و مورد توجه است. در همان دهه های ۴۰ و ۵۰ هم مردم شناسان آمریکایی و فرانسوی مثل مایکل فیشر و مری هاگلند حدود چهار دهه در ایران زندگی کردند تا بتوانند پژوهش های مردم شناسی درباره ایران انجام دهند و حال مقایسه کنید با وضعیت فعلی دانشگاهی ما. کدام استادی حوصله چنین کاری را دارد؟ بنابراین اینکه پژوهش های مردم شناسانه در ایران خیلی جدی گرفته نمی شوند یکی به دلیل سلسله مراتب دانشی است که در دانشگاه، برخی از رشته ها به عنوان رشته های درجه دو یا دانش های فرودست معرفی می شوند دلیل دیگرش هم به منش دانشگاهی کشور ما برمی گردد که خیلی حوصله کار عمیق ندارد و اهالی نظام دانشگاهی ما بیشتر مایلند حرف های نظری و قلمبه و سلمبه بزند تا کار عملی بکنند. البته ما افرادی مثل آقای جواد صفی نژاد یا مرتصی فرهادی را داریم که جزو پیشکسوتان انسان شناسی در ایران هستند و سالهای متمادی از عمر خود را صرف پژوهش های مردم شناسانه کردند. مثلاً آقای فرهادی حدود ۵۰ سال است که درباره شهرهای خمین و اراک و توابع آن کار می کند ولی مگر ما چند نفر از این اساتید داریم.

وی افزود: همین الان هم به دلیل کمبود نیرو، اکثریت اساتید این رشته تحصیلکرده مردم شناسی نیستند و این مسئله یک تناقض مهم است چون رشته را از درون ضعیف بار می آورد. این درحالیست که وقتی به کارهای بزرگان علوم اجتماعی دنیا نگاه می کنیم، می بینیم که اغلب آنها پژوهش های طولانی مدت انجام دادند و سپس توانستند یک سنت را شکل دهند. جامعه ایرانی از لحاظ تاریخی یک جامعه متکثر است و همین تکثر هم بزرگترین سرمایه ش است ولی داده های علمی و پژوهش ها نشان می دهد که امروزه این تنوع و تکثر در ایران رو به افول است؛ کمکی که رشته مردم شناسی می‌تواند به ما کند این است که نشان دهد تنوع انسانی چقدر پتانسیل خوبی برای ارتقای کیفیت زندگی و توسعه فرهنگی دارد علاوه براین، رشته مردم شناسی با فهم میراث تاریخی مان می تواند به ما کمک کند که به توسعه پایدار برسیم و از بحران های محیط زیستی نجات پیدا کنیم. در واقع این رشته به ما راه حل های تاریخی برای پایدار زیستن می دهد ضمن اینکه به ما یاد می دهد که چگونه قدر سرمایه تنوع و تکثر فرهنگی مان را بدانیم. در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا از این رشته در شیوه های جدید سیاستگذاری استفاده می شود.

استادیار انسان‌شناسی فرهنگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پایان گفت: همانطورکه اشاره کردم، رشته مردم شناسی جزو شاخه های علوم اجتماعی محسوب می شود و اینکه ما در ایران پژوهشکده مردم شناسی مان زیرمجموعه میراث فرهنگی قرار دارد به شیوه و مدل تقسیم کار نهادی کشورمان برمی گردد.