یک آهنگساز و رهبر ارکستر که طی سال‌های گذشته مدیریت هنری و رهبری ارکستر سمفونیک تهران را به عهده داشته، از عملکرد این مجموعه‌ها به ویژه ارکستر ملی ایران انتقاد کرد.

علی رهبری آهنگساز و رهبری ارکستر که طی سال‌های گذشته به عنوان مدیر هنری و رهبر ارکستر سمفونیک تهران به فعالیت مشغول بوده و سرانجام نیز با استعفا از سمت خود کناره‌گیری کرد، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره عملکرد ارکسترهای دولتی به ویژه ارکسترهای زیر مجموعه بنیاد فرهنگی هنری رودکی بیان کرد: مواردی که به آن اشاره می‌کنم به هیچ عنوان دلیلی برای پست و مقام گرفتن دوباره در ایران نیست، چرا که نه نیاز مادی به حضور در این ارکسترها دارم و نه مایلم دیگر با این شرایط با ارکسترهای دولتی همکاری کنم. حتی در این مورد هم چندی پیش دعوت شدم تا به عنوان رهبر مهمان در ارکسترها حضور داشته باشم اما قبول نکردم چون واقعاً به این‌ها نیازی ندارم و اگر یک بار ۱۵ سال پیش و یک بار دیگر ۵ سال پیش به ارکسترها ملحق شدم فقط و فقط هدفم کمک به ارکسترهای ایران بود.

کلاهی که با «ارکستر ملی» بر سر همه رفت!

مدیر هنری و رهبر اسبق ارکستر سمفونیک تهران با انتقاد از عملکرد ارکستر ملی ایران در مقایسه با فعالیت ارکستر سمفونیک تهران طی سال‌های اخیر گفت: متأسفانه عبارت «ارکستر ملی» کلاهی بود که بر سر همگی گذاشتند چون این عبارت با در نظر گرفتن شاکله اصلی یک مجموعه از سازهای کلاسیک با مؤلفه‌های موسیقایی ارکستر سمفونیک فقط در ایران وجود دارد. چون این ارکستر به هیچ وجه ارکستر ملی نیست. این ارکستر، یک ارکستر سمفونیک کوچک است که در مقابل یک ارکستر سمفونیک تهران فعالیت می‌کند. فعالیتی که نسبت به ارکستر سمفونیک تمرکز کمتری دارد و تعدادی از هنرمندان هم در آن به عنوان شورا یا مشاور همکاری می‌کنند که دستمزدهایی نیز به آنها پرداخت می‌شود. من با اطمینان می‌گویم که این یک اشتباه بزرگ است که برخی از ناآگاهی برخی دیگر سوءاستفاده کرده و عنوان ارکستر ملی را به مخاطبان معرفی می‌کنند. در این میان وزیر، معاون وزیر، دفتر موسیقی و بنیاد رودکی هم هیچ گناهی ندارند چون آنچه در این میان مورد توجه قرار گرفته منفعت خواهی برخی‌ها برای نگه داشتن این ارکستر است که امیدوارم شرایطی بهتر این پیدا کند.

آنچه به عنوان «ارکستر ملی» برای مخاطبان عرضه شده یک دروغ بزرگ است که به خورد مردم داده شده و اصلاً نمی‌تواند دربرگیرنده یک مفهوم ملی برای ارکستر ایرانی باشد وی افزود: همین چند وقت پیش بود که به تعدادی از عکس‌های منتشر شده در خبرگزاری‌ها از جدیدترین کنسرت‌های ارکسترهای دولتی به ویژه ارکستر ملی نگاه می‌کردم و می‌دیدم بسیاری از این هنرمندان نوازنده در ارکستر سمفونیک تهران هم حضور داشته و دارند. فقط فرق حضورشان با ارکستر سمفونیک اجرای قطعاتی در حال و هوای موسیقی ایرانی با سازهای جهانی و البته تعداد محدودی ساز ایرانی در درون ارکستر بود. موضوعی که بنده طی زمان حضورم در ارکستر سمفونیک تهران نیز با جناب فخرالدینی در ارتباط بودیم و نوازنده‌ها را بین دو ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تفکیک می‌کردیم. پس بازهم تکرار می‌کنم که آنچه به عنوان «ارکستر ملی» برای مخاطبان عرضه شده یک دروغ بزرگ است که به خورد مردم داده شده و اصلاً نمی‌تواند دربرگیرنده یک مفهوم ملی برای ارکستر ایرانی باشد.

رهبری تصریح کرد: چیزی که هم در این زمان و هم در زمان حضورم در ایران مورد توجهم بود و هست و البته در آن زمان کارها را آغاز کردم، مبتنی بر این نکته بود که هر کشوری برای ساماندهی یک ارکستر درجه یک مختص خود ارکستر سازهای ملی آن کشور را تشکیل می‌دهد. شرایطی که من در زمان حضورم در ایران با همراهی هنرمندانی چون اسماعیل تهرانی، حمید متبسم و تعدادی از نوازندگان با مهارت نوازندگی ساز ایرانی آغاز کردم و ارکستری با نام ارکستر سازهای ملی را در بنیاد رودکی تشکیل دادم اما گروهی متأسفانه از همان دوران که با ایده‌های بنده آشنایی نداشتند و مشغول برنامه‌های خودشان بودند به بهانه‌های مختلف مانع از استمرار این حرکت شدند.

چرا همین بودجه کم را بین دو ارکستر تقسیم می‌کنند؟

این رهبر ارکستر در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: متأسفانه به دلیل کمبود منابع مالی و بودجه در کل کشور چند سالی است که بودجه ارکسترها هم کاهش زیادی پیدا کرده است. اما جالب اینجاست که همین بودجه کم را بین دو ارکستر به بهانه اینکه یکی «ارکستر سمفونیک تهران» و دیگری «ارکستر ملی» است تقسیم کرده‌اند. در حالی بنده از نزدیک شاهد بوده‌ام که بنیاد رودکی به هیچ عنوان امکانات کامل دو ارکستر را با هم ندارد و من نمی‌دانم چرا بودجه‌ای که حتی برای یک ارکستر هم کم است بین دو ارکستر تقسیم می‌شود. اتفاقاً این موارد یکی از مهم‌ترین عناصری بودند که باعث شد من ایران را ترک کنم. چرا که اصلاً قرار نبود ماجرا به این شکل هدایت شود. در واقع برنامه‌ریزی‌ها نیز به گونه‌ای چیده شده بود که درآمد ارکستر به قدری بالا و عالی باشد که ما بتوانیم یک ارکستر به نام «ارکستر سمفونیک ملی» راه‌اندازی کنیم که با آن هم موافق شده بود و مدتی هم با همین عنوان کار کردیم چون می‌خواستیم نوازندگان این ارکستر ها بتواند از همین حقوق زندگی کند. موضوعی که اکنون در ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تهران به هیچ عنوان دیده نمی‌شود.

در تمام دنیا نحوه مدیریت ارکسترها و تیم‌های حرفه‌ای فوتبال از یک شکل مدیریتی برخوردارند. آن شکل واحد چیست؟ آن شکل واحد همانی است که این مجموعه‌ها هر روز تمرین می‌کنند، هر هفته با رهبران مختلف برنامه و کنسرت اجرا می‌کنند وی با بیان اینکه بیش از ۴۵ سال است در ارکسترهای مختلف ایرانی و خارجی به عنوان رهبر ارکستر حضور داشته اظهار کرد: آن زمان که من ایران بودم علاوه بر ایده ارکستر سمفونیک ملی ایران، ایده ارکستر سازهای ملی را مطرح کردم که همه در موقع شروعش مطمئن شدند این کار برای موسیقی ایرانی بسیار مهم است. ولی بعداً کسی دنبالش را نگرفت و چون در رسته کاری برخی از دوستان نبود متأسفانه ما را از مسیر درست منحرف کردند. بعد هم ارکستر ملی ایران را به عنوان یک ارکستر مهم ایران معرفی و مدیریت آن را نیز به عهده گرفتند. پس بدانید همه این‌هایی که اشاره می‌کنم انتقادات من از دولت نیست چون آنها مقصر نیستند، انتقادات من از گروهی است که این بلا را سر ارکسترهای دولتی درآورده‌اند. من واقعاً نه پولی می‌خواهم، نه مقامی می‌خواهم، نه نام و نشانی و نه هیچ چیز دیگر. من فقط می‌خواهم این وضعیت بد باید درست شود. البته که من با تشکیل ۱۰۰ ارکستر هم موافقم هستم اما معتقدم این ارکستر ملی همچنان برای من یک واژه نامفهومی است که به نوعی کوچک شده یک ارکستر سمفونیک با حضور چند ساز ایرانی است. وضعی که در حال حاضر دو ارکستر ها پیدا کردند درست همان چیزی است که روی میز من گذاشتند اما من قبول نکردم چون به هیچ وجه حرفه‌ای نیست، چون دربرگیرنده مفهوم ارکستر کامل نیست.

رهبری درباره روند فعالیت‌های ارکستر ملی اضافه کرد: این ارکستر ملی به اعتقاد من همان ارکستر گل‌های رادیو است که بنده به همراه تعدادی دیگر از هنرمندان در ایام جوانی در آن ارکستر نوازندگی می‌کردیم. این ارکستر در مقاطع زمانی که اغلب هم جمعه‌ها بود، برنامه‌هایی را تولید می‌کرد که طیف بیشتری از مخاطبان را که آشنایی کمتری با موسیقی داشتند، به سمت خود جلب می‌کرد. فعالیت این ارکستر هم به گونه‌ای بود که واقعاً کمتر کسی فکر می‌کرد که با این چارچوب در تالار وحدت کنسرت بدهد. چون قالب کنسرت به گونه‌ای بود که اصلاً قراری برای اجرای صحنه‌ای نداشت و به اعتقاد من الان هم می‌بایست در رادیو پیش روی مخاطبان قرار گیرد. شرایطی که می‌تواند بسیار هم مورد استقبال قرار گیرد. ضمن اینکه بنده به هیچ عنوان با واژه ارکستر ملی مخالف نیستم اما جای این مجموعه در جایی که الان وجود دارد، نیست.

این آهنگساز شناخته شده کشورمان که علاوه بر گذراندن دوره‌های تکمیلی تحصیلات خود در کالج‌های معتبر موسیقی مدتی هم عهده دار ریاست هنرستان عالی موسیقی ملی بوده درباره روند فعالیت‌های ارکسترهای دولتی گفت: ارکسترهای دولتی ما چه ارکستر سمفونیک تهران و چه ارکستر ملی مشکلات بسیار بزرگی دارند و هم اکنون نیز به شکلی کاملاً آماتور مدیریت می‌شوند. نکته دیگر اینکه در تمام دنیا نحوه مدیریت ارکسترها و تیم‌های حرفه‌ای فوتبال از یک شکل مدیریتی برخوردارند. آن شکل واحد چیست؟ آن شکل واحد همانی است که این مجموعه‌ها هر روز تمرین می‌کنند، هر هفته با رهبران مختلف برنامه و کنسرت اجرا می‌کنند. در ایران هم ما تلاش کردیم که چنین روندی شکل واقعی به خود بگیرد و اتفاقاً هم انجام گرفت. ما در این مدت حدود ۱۲ رهبر مهمان داشتیم که بر اساس آن هر هفته تمرین و در زمان بندی درست و تنظیم شده کنسرت برگزار می‌کردیم. اما متأسفانه این روند حرفه‌ای چه در دوران پیش از حضورم و چه سال‌ها قبل تر هم چنین روندی را نداشت و متأسفانه فضا را به سمتی هدایت کرد که اکنون دیگر شاهد آن نظم و انضباط گذشته نیستیم.

ارکسترهای دولتی خراب بود، خراب‌ترش کردند!

رهبری با انتقاد از روند مدیریت و برنامه‌ریزی ارکسترهای دولتی در ادوار مختلف آن بیان کرد: در ادوار مختلف مدیریت ارکسترها عده‌ای از دوستان هم هستند که هر چند وقت یک بار ماجرا را درست کنند ولی متأسفانه اغلب این عزیزان نه بلدند و نه به مدیریت ارکسترها آشنایی دارند. به اعتقاد من تعدادی از افرادی که اکنون برای ارکسترها دلسوزی می‌کنند، وقتی دیدند که در سال ۹۴ دیدند که ارکستر سمفونیک مشغول فعالیت هستند، حتی یک قدم در محل تمرین ما نگذاشتند که ببیند در مجموعه ما چه اتفاقاتی می‌افتد. ارکستر ی که به اعتقاد من در این ۱۴ ماه به شکل کاملاً حرفه‌ای و جهانی تمرین کرد. ما قطعات منتخبی از ارکسترها را ضبط کردیم که بتوانیم آنها را در بازار جهانی عرضه کنیم اما هیچکس نمی‌پرسد که سرنوشت این آثار که درباره آن اطلاع رسانی کردیم، چه شد؟ متأسفانه برخی از این افراد شرایط ارکسترهای دولتی ما را که واقعاً خراب بود، خراب‌تر کردند و حتی اگر پول هم به آن تزریق شود سرنوشت چندان روشنی ندارد چون همه چیز از پایه خراب است.

وی گفت: در سه دهه گذشته اگر نگاهی بیندازید شوراهایی وجود داشته که درباره نحوه فعالیت ارکسترها تصمیم‌گیری کرده‌اند که به اعتقاد من اطلاع چندانی از ارکستر سمفونیک و موسیقی کلاسیک ندارند و جالب اینکه در تمام شوراها حضور مؤثری داشته‌اند. جالب اینکه برخی از دوستان هم در چند سال گذشته از فلان آهنگساز و رهبر ارکستر بد می‌گفتند اما بعدها می‌بینیم این عده به تعریف و تمجید همان افراد می‌پردازند.

علی رهبری در بخش پایانی صحبت‌های خود تصریح کرد: من موزیسینی هستم که در موسیقی ایرانی بزرگ شدم و موسیقی ملی را با جان و دلم دوست دارم. علاوه بر این عشق و علاقه سال‌های زیادی هم هست که در ارکسترهای مختلف ایرانی و خارجی تجربه مدیریت ارکستر دارم پس فکر می‌کنم صلاحیت این را داشته باشم که درباره ارکسترها به ویژه ارکسترهای کشور اظهار نظر کنم. متأسفانه الان از بسیاری افراد درباره ارکسترها نظرخواهی کنید یا با برخی‌ها دوست هستند، یا دشمن هستند، یا حرفه‌ای قضاوت نمی‌کنند و یا بی طرف نیستند. اما من تلاش می‌کنم بی طرف به ماجرا نگاه کنم و در همین چارچوب هم می‌گویم ارائه کلیدواژه‌هایی چون ارکستر ملی یک کار کاملاً غلط است که همان زمان نیز بنده مخالف آن بودم زیرا معتقد بودم این ارکستر اصلاً ارکستر ملی نیست. تمام حرف من این است که این ارکسترها همیشه مریض بوده‌اند و هر چند وقت یک بار عده‌ای به عنوان پزشک آمدند که این بیمار را معالجه کنند اما نتیجه‌اش خراب شدن همه چیز بود. شرایطی که این روزها با شرایط فعلی دنیا و مشکلات پیرامون آن شرایط مدیریت ارکسترهای دولتی در ایران را بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر کرده است.