به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا زنوزی مالک باشگاه ماشین سازی تبریز با انتشار نامهای رسمی انصراف خود را از حضور در این باشگاه اعلام کرد.
زنوزی در حالی اقدام به تعلیق فعالیتهای خود در باشگاه ماشین سازی تبریز و انتظار برای حل این بحران از سوی هیات فوتبال استان آذربایجان شرقی است که کارنامه مدیریتی او در سه سال اخیر نشان از عدم ثبات او در تصمیمات مربوط به باشگاهداری دارد.
مالک مشترک باشگاههای تراکتور و ماشین سازی تبریز پس از حضور سه ساله در این تیمهای قدیمی، ناگهان به بند ۵ ماده ۱۸ اساسنامه فدراسیون فوتبال مبنی بر عدم باشگاهداری در دو تیم لیگ برتری رجوع کرده است که هنوز مشخص نیست بر چه مبنایی وارد این عرصه شده است.
بر کسی پوشیده نیست تراکتور با آمدن زنوزی توانست بازیکنان بزرگی به خدمت گرفته و در اولین فصل حضور این مرد متمول مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و احسان حاج صفی سه کاپیتان وقت تیم ملی ایران را جذب کرد.
خریدهای پر طمطراق زنوزی در تراکتور یکی پس از دیگری با بوسه بر لوگوی پیراهن خود عکس یادگاری گرفتند تا لقب کهکشانیها بار دیگر وارد دستور زبان فوتبال ایران شود. با این حال دیری نپایید تا تراکتور با دست فرمان مالک مسیر موفقیت خود را کج کرده و به بیراهه برود.
زنوزی کم حوصلگی خود را در همان ماه اول حضور تراکتور در فصل هجدهم نشان داد. جان توشاک سرمربی این تیم پس از تنها سه هفته حضور در این تیم عطای تراکتور را به لقایش بخشید و از تبریز رفت.
زنوزی که دوست داشت تیمش با اسمهای بزرگ در مسیر کهکشانی باقی بماند موفقیتهای محمد تقوی در قامت سرمربی موقت را نادیده گرفت تا جرج لیکنز از بلژیک بیاید و امورات فنی این تیم را بر عهده بگیرد.
البته آقای مالک در امور این مربی هم دخالت کرد تا جایی که محسن فروزان دروازه بان وقت سرخپوشان تبریزی را متهم به تبانی کرد تا این دروازه بان با دستور مالک باشگاه حق شرکت در تمرینات را هم نداشته باشد و به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال رفته و ماهها از حضور در میادین فوتبالی دور شود.
تراکتور در لیگ برتر هجدهم با کسب ۵۲ امتیاز در رده پنجم جدول قرار گرفت تا مدعی عنوان قهرمانی راه به آسیا هم پیدا نکند.
البته عتاب و خطابهای زنوزی در تراکتور صرفاً به دخالتهای فنی ختم نمیشد. او بارها مدیرعامل عوض کرد و هر بار هم صلاح میدانست علیه مدیرانی که خودش آنها را آورده بود موضع میگرفت و تندترین ادبیات را به کار میبرد.
سال ۹۷ در زمانی که او مالکیت تراکتور را از سپاه عاشورا تبریز گرفت عباس الیاسی را به عنوان مدیرعامل منصوب کرد اما الیاسی در این پست نماند و تنها به عنوان رییس هیات مدیره کارش را ادامه داد. از این رو زنوزی سراغ صادق درودگر، علیرضا اسدی و سپس ایوب بهتاج در همان سال رفت اما آنها کمتر از ۸۰ روز توانستند با این مالک کار کنند و کنار رفتند.
از این رو الیاسی بار دیگر سرپرستی امور مدیریتی باشگاه را بر عهده گرفت تا غلامرضا صادقیان به عنوان دوست صمیمی زنوزی، مدیرعامل سرخهای پرشور تبریز شود. صادقیان نیز پس از حضور نزدیک به یک سال از کار کنار کشید تا علیرضا سهرابی جانشین وی شود. سهرابی هم به دلیل عدم همخوانی با رویکرد ستاره محور زنوزی نتوانست جایگاه خود را حفظ کند.
مالکی که بی توجه به دوران بازیکن سازی تیمهای تبریزی در دهه پنجاه و شصت همچنان تصمیم به خریدهای میلیاردی در لیگ برتر داشت. او در ابتدای لیگ نوزدهم سراغ مصطفی دنیزلی از ترکیه رفت تا او را سرمربی تیم پرهوادار تراکتور کند.
انتخابی که مورد استقبال پرشورها هم قرار گرفت اما دنیزلی هم نتوانست در روزهایی که زنوزی حق دخالتهای فنی نداشت و تنها به تغییر مدیران باشگاه مشغول بود نتیجه بگیرد تا ساکت الهامی به عنوان سرمربی انتخاب شود.
الهامی توانست در روزهایی که باشگاه تراکتور درگیر شکایتهای بین المللی اش بود این تیم را به قهرمانی در جام حذفی رسانده تا یکی از پرطرفدارترین تیمهای فوتبال ایران صاحب سهمیه در آسیا شود. با این حال محرومیت انضباطی الهامی سبب شد تا مالک تیمهای لیگ برتری شهر تبریز، با توجه به قانون منع استفاده از خارجیها سراغ علیرضا منصوریان رفته و او را سرمربی این تیم کند.
البته زنوزی قبل از برکناری علیمنصور باز هم تغییر رویه نداد و با محمد علیپور مدیرعامل وقت تراکتوریها نیز زاویه پیدا کرد تا او پس از تنها یک ماه حضور در این باشگاه از جمع تبریزیها برود.
او پس از برکناری منصوریان نیز همین روند را ادامه داد. مسعود شجاعی کاپیتان تراکتوریها که مسئولیت فنی این تیم را بطور موقت پذیرفته بود زیر بار سرمربیگری تیم تا پایان فصل نرفت تا آنها سراغ رسول خطیبی بروند.
مالک تراکتور پس از آمدن خطیبی هم دست از رفت و آمد افراد به باشگاه بر نداشت و این بار رحیمی را به دلیل دخالتهای فنی از حضور در قامت معاون ورزشی و اجرایی باشگاه تراکتور عزل کرد.
تصمیماتی که تراکتور را در مسیری دشوار برای رسیدن به موفقیت قرار داده است و باشگاههای تبریزی را که ریشهای کهن در فوتبال باشگاهی ایران دارند با مشکل جدی در امر مدیریت روبرو کرده است.
زنوزی که بارها به بیان دیدگاه خود مبنی بر نگاه اقتصادی به تراکتور اشاره کرده است نه تنها نتوانسته کمکی به این بخش کند بلکه با تصمیمات خودسرانه خود هواداران فهیم و پرشور تراکتور را نیز سر درگم کرده است.
فردی که قرار بود الگوی خصوصی سازی در فوتبال باشگاهی ایران شود اکنون تنها به استرس هواداران تیمهای تحت مالکیت خود افزوده است.