خبرگزاری مهر، گروه دین و آئین، نگار احدپور: امروز ۱۹ فروردین سالروز شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهر گرامیش بنت الهدی صدر به دست رژیم سفاک صدام است. علامه شهید، آیت الله سید محمد باقر صدر، یکی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان و «نابغه مسلمان» در تاریخ اسلامی به ویژه در قرن معاصر است.
شهید صدر در دانشهایی چون اصول، فقه، فلسفه سیاست و معرفتشناسی نظریههای جدیدی ارائه کرده است. برخی از نظریههای مشهور وی عبارت است از: نظریه حق الطاعه، توالد ذاتی معرفت و منطقة الفراغ. او کتابهای فراوانی نیز نوشته است که فلسفتنا، اقتصادنا، دروس فی علم الاصول (مشهور به حلقات) و الاسس المنطقیه للاستقراء از مهمترین آنها است.
به مناسبت سالگرد شهادت این فرزند خلف اسلام، قصد داریم در گفتگویی ویژه، بخشی از نظریات و نوآوریهای عظیم این شهید گرانقدر در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی زندگی مسلمین را تحلیل و بررسی کنیم. از همین رو، با جناب حجت الاسلام «رضا اسلامی»، مدرس خارج فقه و اصول و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در خصوص «نوآوری های شهید صدر در اصول فقه شیعه» به گفت و گو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
«شهید صدر در حوزه فقه و اصول صاحب یک مکتب خاص است»
حجت الاسلام رضا اسلامی با بیان اینکه «شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر» را فراتر از مجموعه نوآوریها و ابتکارات علمی، میتوانیم صاحب یک مکتب در علم اصول بدانیم، عنوان کرد: به عبارت دیگر علم اصول توسط این بزرگوار وارد یک تحول چند جانبه گردیده و ابعاد و زوایای این تحول به حدی است که ادعا میکنیم ایشان دارای مکتبی اصولی هستند و دانش اصول در حوزه به دست ایشان ارتقا پیدا کرده است.
وی افزود: با ملاحظه آثار اصولی این شهید، پدیدار شدن مکتبی اصولی و نوآوریهای ایشان در علم اصول را به روشنی احساس میکنیم. برای این مکتب اصولی هشت محور اصلی میتوان نام برد: ساختار آفرینی، عنوان بندی، ریشهیابی، نظریه پردازی، بازآفرینی، انسجام بخشی، تاریخمندی و درسی سازی که در ادامه به تشریح هر یک میپردازیم.
این مدرس خارج فقه، با اشاره به شاخصه ساختار آفرینی آثار شهید صدر در زمینه فقه شیعه تصریح کرد: ایشان در زمینه طراحی ساختار فقه و اصول دست به نوآوری زده، ساختارهای موجود در علم اصول را بررسی و تحلیل کرده و سپس دو گونه ساختار برای علم اصول ارائه کرده است، یک ساختار برای آموزش علم اصول در حوزه و برای افرادی که در حد مبتدی یا متوسط هستند و ساختار دیگری هم برای اینکه علم اصول را به عنوان ابزاری برای علم فقه در نظر بگیریم و توقعمان در علم اصول در چینش مطالب، به گونهای باشد که به نتایج مطلوب در فقه برسد.
«ساختارمندی اولین ویژگی فقه شیعه در بیان شهید صدر»
اسلامی ادامه داد: شهید صدر در کتاب «حلقات الاصول»، در واقع یک کتاب درسی برای حوزههای علمیه نگارش کردند در سه حلقه و نام «الدروس فی علم الاصول» را برای آن برگزیدند.
وی افزود: در این حلقات شما میتوانید ساختار پردازی دقیق شهید صدر را ملاحظه کنید، از جمله اینکه ایشان ادله اصولی را به دو بخش ۱- ادله محرزه و ۲- اصول عملی تقسیم بندی کردند، ادله محرزه هم یا شرعی هستند و یا عقلی. سپس تقسیم بندیهایی برای ادله محرزه شرعی و ادله محرزه عقلی ارائه کردند. ایشان به اصول عملی هم که رسیدند، اقسام اصول را گفتند و بعد بحث تعارض ادله را بیان کردند.
حجت الاسلام اسلامی در ادامه با بیان اینکه علم اصول در حوزهها به عنوان علم دلیل شناسی مطرح است، گفت: علم اصول در حوزه به عنوان علم دلیل شناسی و علم فقه به عنوان علم حکم شناسی مطرح است، بر همین اساس، ادله در حکم شرعی را در علم اصول بررسی میکنیم، حکم شرعی در فقه بیان میشود و دلیل بر این حکم شرعی در علم اصول. بنابراین میتوانیم ساختار علم اصول را با محوریت ادله طراحی کنیم. این طراحی ساختار را میتوان یکی از مهمترین نوآوری و خلاقیتهای شهید صدر در علم فقه شیعه دانست.
«بهره مندی از عبارات و عناوین غیرمرسوم در حوزه»
وی با اشاره به محور دوم نوآوریهای شهید صدر در اصول فقه شیعه بیان کرد: ایشان ادبیات و عناوین جدیدی را در علم اصول به کار گرفتهاند، البته برخی دیگر از علما نیز از کلمات و اطلاعات جدید استفاده نمودهاند، اما این ویژگی در آثار ایشان ملموستر است، ایشان در برخی از مباحث موجود در علم اصول، عناوین جدیدی به کار بردند که در حوزه مرسوم نبوده از جمله عبارت «وسایل الاثبات» که این عنوان را در دو شاخه وسایل الاثبات وجدانی و وسایل الاثبات تعبدی بررسی میکند.
وی افزود: شهید صدر در «وسایل الاثبات وجدانی» از «ماهیت تواتر، اجماع و سیره متشرعه» بحث میکند، قرار دادن این عناوین در علم اصول یک اتفاق ویژه بود، همچنین به کار بردن عبارت «قاعدة تنوع القیود و احکامها» از «قید وجوب و قید واجب» بحث میکند، بحث پرداختن به اقسام قیود و یک عبارتی به اسم قائده تنوع قیود، یک عنوان جدید بود.
اسلامی گفت: در برخی موارد نیز، ایشان از کلماتی در خلال بحثها استفاده میکردند که به عنوان اصطلاح مطرح شدند، از جمله اصطلاح تزاحم حفظی، اصطلاح قرن اکید، عناصر مشترکه، عناصر مشترکه، عناصر خاصه، اصطلاح قطع ذاتی و قطع موضوعی، به عبارتی، مجموعهای از عناوین و اصطلاحات جدید شکلی خاص به علم اصول ایشان داده که در برخی موارد میتوانیم آن را یک ادبیات جدید بدانیم. البته به مجرد عوض کردن عنوان و اصطلاح نمیتوانیم برای این امر بار مثبت فرض کنیم، اما در صورتی که استفاده از کلمات جدید و این تغییر ادبیات علم یک توجیهی داشته باشد و آن اصطلاح منعکس کننده یک مفهوم جدید باشد و نیاز به جعل اصطلاح باشد، در آن صورت ارزش دارد و گرنه مجرد تغییر ادبیات علم و تغییراصطلاح نه تنها مسئلهای را حل نمیکند، بلکه در برخی موارد مشکله هم میآفریند، اما در آثار شهید صدر میبینیم که این کار به مناسبت و در جای درست انجام شده، به عنوان مثال، ایشان یک قسمی از تزاحم را کشف کرده و نام آن را تزاحم حفظی گذاشتند یا بحثی در علم منطق راجع به اقسام حمل مطرح است تحت عنوان حمل الاولی و حمل الشایع.
در این بحث کلمه «کیف» اصطلاح را عوض کرده و آن چیزی که اهل منطق به آن میگویند حمل الاولی از نظر ایشان حمل الشایع هست و آن چیزی که دیگران بدان حمل الشایع میگویند، شهید صدر آن را حمل الاولی میداند.
«هنر شهید صدر در خلق اصطلاحات جدید در علم اصول»
وی افزود: این امر قابل توجیه هم هست، ایشان میگویند، وقتی یک عنوانی را در نظر میگیریم در حالت اول از خلال آن مفهوم مصداق را میبینیم، اما حمل الاولی منعکس کننده مصادیق است. به عنوان مثال وقتی از کلمه جز استفاده میکنیم، مصداق جز در وهله اول به ذهن متبادر میشود. چون مفاهیم فانی در مصادیق خارجی هستند، اگر به خود مفهوم توجه شود، این حالت ثانوی است، بنابراین جزءِ به حمل الاولی که شهید صدر میگوید، یعنی مصداق جزئی به حمل شایع که شهید صدر میگوید یعنی مفهوم جزئی. این تحلیل اندکی با آنچه در حوزههای علمیه میشناسند متفاوت است. بنابراین شهید صدر در خلق عناوین جدید و جعل اصطلاحات هنر و خلاقیت داشتند.
«ریشهیابی و نگاه خاص و مستقل شهید صدر به مباحث»
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه با ذکر محور سوم از «نوآوری های شهید صدر در اصول فقه و شیعه» گفت: ریشهیابی مباحث محور دیگر خلاقیت این عالم برجسته در علم اصول است. در اینجا منظور توجه و تمرکز شهید صدر بر پارهای مباحث زیربنایی است که آثار و آن در مواضع دیگری از علم اصول آشکار میشود؛ در حالی که اهل علم اصول این گونه مباحث را به طور ضمنی و پراکنده مورد نظر قرار میدادند و هیچ گاه نگاه مستقل و خاص و بحثی متمرکز و منسجم راجع به آنها نداشتند. در کار شهید صدر توجه به مباحث زیربنایی که همچون اصولی برای برخی قواعد اصولی دیگر هستند، محصول تقسیمبندی و عنوانبندی خوب برای مباحث و پیدا شدن جاهای خالی برای بحث در نظام قواعد اصولی است. از این رو پس از آنکه شهید صدر شکل سنتی مباحث را در مرحله خارج دنبال کرد، به هنگام تألیف حلقات الاصول به فکر ایجاد مباحث تمهیدی درباره ماهیت حکم شرعی و اقسام و احکام آن افتاد و در این باب از قاعده اشتراک، تفاوت حکم ظاهری و واقعی، تفاوت میان دو دسته از ادله احکام، یعنی امارات و اصول، مبادی احکام تکلیفی، تفاوت احکام تکلیفی و وضعی، تخطئه و تصویب، تضاد میان احکام تکلیفی، تنافی میان احکام ظاهری، تفاوت میان قضیه خارجیه و قضیه حقیقیه در جعل حکم و تعلق حکم به عناوین ذهنی، بحث و گفتوگو کرد تا بعدها از مبنای مختار خود در مباحث تابعه و به خصوص مباحث دلیل عقلی غیرمستقل بهره مند شود.
«ایجاد کرسی نظریه پردازی توسط شهید صدر»
وی افزود: نظریه پردازیهای اصولی دیگر خلاقیت ایشان در علم اصول است، یکی از این نظریات معروف ایشان، نظریه «حق الطاعه» ایشان هست که ما در قالب یک نظریه مستقل در قالب یک کتاب به آن پرداختیم و پژوهشگاه علم و فرهنگ اسلامی هم آن را منتشر کرد، در آن کتاب به صورت مستقل در خصوص این نظریه بحث شده و هنوز هم با گذشته حدود ۲۰ سال از انتشار آن، بحث راجع به این موضع ادامه دارد. این نظریه ارتباطی هم با بحثهای فلسفه اخلاق پیدا میکند. نظریه دیگری وجود دارد در خصوص جمع بین حکم ظاهری و حکم واقعی که در آن اصطلاح تزاحم حفظی هم به کار رفته و این دو مورد را میتوانیم به عنوان کرسی نظریه پردازی برای شهید صدر قرار دهیم.
«ترمیم و بازپروری اصول قدیمی»
اسلامی خاطر نشان کرد: پنجمین محور از مکتب اصولی شهید صدر تکمیل، ترمیم، بازپروری و ارتقابخشی به مباحث سنتی علم اصول است. شهید صدر مباحثی که دیگران در علم اصول اشاره کردند را بار دیگر به شکلی فنیتر و روشنتر با بیان مقدمات اسباب دخیل در موضوع، را پرورش دادند و همان بحث کهنه و قدیمی را نو و مرتب کردند، این اتفاق که بحثهای کهنه را در قالبی جدید بریزیم و قابل دفاعش کنیم، ارزش علمی دارد. مصداق روشن این محور را در مباحث «حلقات الاصول» مشاهده میکنیم.
«تفکر شهید صدر منسجم و نظام مند است»
وی افزود: تفکر اصولی همچون تفکر فلسفی باید نظام مند و منسجم باشد و بروز هر گونه تنافی میان مبانی و اصول هر یک از علما، نشان از ضعف تفکر اصولی او است. از این رو میتوان گفت مجموعه اندیشههای اصولی هر یک از فقهای بزرگ یک دستگاه فکری پیچیده و سازمان یافته در معرفی نظام تشریع الهی است که اجزای مختلف آن در ارتباط طولی و عرضی با هم تعریف شدهاند؛ چون انسجام تفکر یکی از محک ها و معیارهای ارزیابی شخصیت هاست، به عنوان مثال در فلسفه، فقه، اصول و در هر رشتهای از رشتههای علمی، یکی از ابزارهایی که میتوانیم فرد را محک بزنیم تفکر منسجم اوست. اگر در درون اندیشه اصولی، فقهی، کلامی، تفسیری و فلسفی یک دانشمند موارد متعدد تنافی و ناسازگاری، یافت شود، نشانه ضعف اوست، اما در آثار شهید صدر انسجام وجود دارد، به عنوان مثال، یک بحث در اصول فقه داریم، که مطابق با اصول فقه شیعه است، مثل بحث شرط متاخر، این بحث مرتبط هست با بحث «واجب معلق»، این دو بحث مرتبط است با بحث «مقدمات مفوّته» و این سه بحث مرتبط با «اشتراط التکلیف» و در نهایت میبینیم که ارتباط تنگاتنگی بین این مباحث است.
«توجه به تاریخ علم اصول و طبقه بندی علم اصول به سه دوره خاص»
این مدرس خارج فقه در ادامه به تاریخ مندی تفکرات شهید صدر در حوزه اصول اشاره و عنوان کرد: ایشان به تاریخ علم اصول توجه ویژهای داشتند، عظیمترین کار شهید صدر در ریشهیابی تحولات تاریخی علم اصول، در «المعالم الجدیدة» تجلی کرد به حدی که میتوانیم او را نخستین شخصیت اصولی بدانیم که مطالعه تاریخ علم اصول را به طور رسمی و جدی دنبال کرد. از نظر شهید صدر، تاریخ علم اصول در سه دوره اصلی تقسیم بندی میشود.
دوره اول، عصر تمهیدی علم اصول که بذرهای اساسی این علم منتشر شد و اوج آن مصادف با ظهور شیخ طوسی است.
دوره دوم، عصر باروری و به ثمر نشستن بذرهای اولیه که اصول و پایههای تفکر اصولی معین و به طور گسترده در علم فقه منعکس شد. پیشوای این دوره شیخ طوسی است.
دوره سوم، عصر کمال علمی که افتتاح آن به دست وحید بهبهانی، صاحب مدرسه اصولی جدید در اواخر قرن دوازدهم بوده. بعد از او شاگردان بزرگش آن را تداوم بخشیدند تا سرانجام پس از حدود نیم قرن، این مدرسه به اوج کمال خود رسید و سه نسل از نوابغِ این مدرسه در پی هم ظهور کردند و در رأس نسل سوم، شیخ مرتضی انصاری شاگرد شریف العلماء قرار دارد.
«درسی سازی مطالعات و پژوهشها در حوزه علم اصول جهت تربیت طلاب و دانشجویان»
حجت الاسلام اسلامی در پایان با ذکر هشتمین شاخصه از دیدگاههای شهید صدر در حوزه علم فقه و اصول شیعه، عنوان کرد: کمتر کسی از فقهای بزرگ را میشناسیم که به فکر درسی سازی علم اصول برآمده و در عمل کتابی را با رعایت نکات آموزشی برای طلاب دوره سطح آماده کرده باشد. ایشان به درسی سازی علم اصول توجه خاص داشتند، ایشان معتقد بودند تحقیقات و پژوهشهای اصولی حد و مرز ندارد، اما زمانی که این تحقیقات قرار است در قالب کتاب درسی در اختیار دانشجویان و طلاب قرار بگیرد، لازم است این تحقیقات در قالبی دیگر مرتب سازی شوند.