به گزارش خبرنگار مهر، تاریخ بشر تمدنها و نظریههای متعددی را در حوزه حکومت و حکمرانی به خود دیده است. مردمسالاری دینی به عنوان الگویی از حکمرانی و بدیلی برای دموکراسی غربی بعد از انقلاب اسلامی بر چه بنیانی استوار است و بر چه مداری میچرخد؟ آیا مردم در مردمسالاری دینی همان مردم در دموکراسی غربی هستند؟
در مقابل هژمونی و دموکراسی غرب، نباید از جایگاه حقیقی مردم در حکمرانی غافل شویم
حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی جمالی، استاد فلسفه و عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم در این باره به مهر گفت: یکی از مباحث جدی که در حوزه اندیشه سیاسی مطرح است و با توجه به فضای امروز جامعه ما هم لازم است پیرامون آن کنکاش کنیم و دقت علمی داشته باشیم، مبحث جایگاه و رأی مردم در حکومت و مردمسالاری دینی است که با انقلاب اسلامی در مقابل جایگاه مردم در نظامات و دموکراسی غربی مطرح شده است.
حجتالاسلاموالمسلمین جمالی افزود: فضایی که انقلاب اسلامی در آن متولد شده، فضایی بوده که هژمونی دنیای غرب، جهان را درنوردیده و همه جوامع و فرهنگها در همه حوزهها اعم از فرهنگ سیاسی، اقتصادی و مفاهیم و علوم انسانی را متأثر کرده است. انقلاب اسلامی با ایده تمدن اسلامی و رقم زدن جهان دیگری برای عالم امروز مطرح شده است، به نحوی که هم خودش را ساماندهی کند و هم بتواند نسخه جدیدی برای عصر حاضر باشد.
این استاد فلسفه ادامه داد: با این نگاه انقلاب اسلامی، نیازمند انقلاب فرهنگی و علمی در همه لایههای اندیشه است و مبتنی بر اندیشه و مبانی و اهداف دینی، باید اندیشههای خودمان را بازخوانی کنیم و نظریههای جدید در حوزههای مختلف تولید کنیم و کارآمدی آنها آزمون و اثبات شود تا بتوانیم با آنها جامعه را اداره کنیم.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت: در نظریههای مختلف چه در حوزه نظریههای اقتصادی و توسعه، چه در حوزه پیشرفت، حکمرانی و مردمسالاری دینی و چه در حوزه علم دینی حتماً نیاز به نظریههای بنیادین داریم تا براساس آنها ساختارها و الگوها را شکل دهیم. مهمترین مسئلهای که در حوزه تمدن اسلامی به خصوص در حوزه ساخت قدرت و ساختارهای توزیع آن باید به آن توجه کنیم، توجه به نظریه اجتماعی است که پایه نظری همه اندیشههای ما است.
دموکراسی غربی و دست نامرئی بازار
وی درباره انواع حکومتها خارج از اسلام گفت: قبل از تحقق انقلاب اسلامی با دو نظریه اجتماعی در جهان و طول تاریخ بشری مواجه بودهایم، یکی مورد نظریهای است که مربوط به جوامع دیکتاتوری است و با سلطه و نگاه از بالا به پایین اداره میشوند و حاکم امر میکند و مردم باید از او تبعیت کنند و طبقه حاکمی تحت عنوان سلطان، حاکم، خلیفه، پادشاه یا فرعون شکل میگیرد.
حجتالاسلاموالمسلمین جمالی تصریح کرد: در دولت شهرهای یونان هم طبقه حاکمی وجود داشت که حق حاکمیت، مجلس سنا و اداره امور از آن او و بقیه مردم موظف به انجام اوامر بودند و ارادهای از خود نداشتند و باید اراده خلیفه یا پادشاه را اجرا میکردند. در این دست حکومتها جریان حاکمیت یک طرفه و از بالا به پایین است و مسئله رأی و انتخاب مردم مطرح نیست و افراد جامعه باید از طبقه حاکم تبعیت کند.
این استاد فلسفه گفت: در دوران مدرن نظریه دیگری تحت عنوان دموکراسی به همراه قراردادهای اجتماعی به میدان آمد. نظریهای که در آن، انسانها در حق رأی با هم برابر و هر یک به دنبال منفعت خود هستند و بنای جامعه براساس سود است لذا برای اینکه جامعه به منفعت بالا برسد، انسانها اجتماع میکنند، قرارداد اجتماعی مینویسند و این قرارداد، پایه هماهنگی و تعامل بین انسانها است البته انسان مطلوب این جامعه انسان بازار است.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم افزود: آدام اسمیت، بنیانگذار نظریه اجتماعی انسان بازار است، انسانی که به دنبال سود است. این سود متقابل است که انسانها را به هم دیگر پیوند میدهد و هماهنگی جامعه هم با دستی به نام دست نامرئی بازار رقم میخورد. آنچه جامعه را اداره میکند قواعد بازار است و حاکمیت هم تقریباً تابع قواعد بازار است. در چنین جامعهای سود شخصی اصل است و آزادی هم در همین اصل معنا پیدا میکند، آزادی که به نفع من باشد و آزادی دیگران نباید نفع من را دچار مشکل کند و فرد همه را برای منفعت و سود خودش میخواهد.
وی تصریح کرد: در این نگاه، بنیان خانواده هم براساس سود شخصی است، والدین به فرزندان و برعکس به چشم موجودی نگاه میکند که قرار است به آنها سودی برساند و خود و آزادی خودش را محور همه امور میداند. البته بر اساس نظر استاد مطهری این سود و منفعت شخصی در دنیای غرب به منفعت و سود ملی هم تبدیل میشود و ناسیونالیسم و ملیگرایی را به دنبال دارد و بنیان نظریه دولت ملتها که از وستفالی شروع میشود را تشکیل میدهد. در این نظریه کشور مبدأ، ملتش را محور جهان میداند و هیچ چیز نباید مانع سود این ملت شود.
حجتالاسلاموالمسلمین جمالی گفت: آنچه مهم است تنها منافع چند کشور خاص است ولو اینکه میلیونها انسان گرسنه در دنیا وجود داشته باشد اما چون اصالت با سود کشور من است، اجازه دارم گندمها را به منظور تثبیت تراز مالی خود معدوم کنم. چرا که اگر این تراز مالی حفظ نشود ممکن است به اقتصاد من آسیبهایی وارد شود. لذا نگاه ناسیونالیستی و نظریه دولت ملتها که بعد از جنگ جهانی دوم شکل میگیرد مبتنی بر همین نظریه اجتماعی است که افراد خودخواه هستند و در کل ملت هم خودخواه میشود. لذا بعد از جنگ جهانی دوم مشاهده میکنیم که دولتها صرفاً به فکر منافع ملی خود هستند چرا که ملتها فقط به فکر خود هستند.
این استاد فلسفه افزود: شاید بنیان نظریه هابز هم همین است که انسان را گرگ انسان میداند و معتقد است انسانها تا جایی که میتوانند یکدیگر را غارت میکنند، لذا از منظر هابز باید لویاتان یا حاکمیتی شکل بگیرد که اژدهاگونه بالای سر مردم باشد و مردم از سر ترس رعایت سود دیگری را بکنند. اینگونه قوه قاهره به شکل مخفی بالای سر جامعه علیرغم شعار جامعه آزاد میماند، البته قراردادهای اجتماعی در کار هستند اما در این جوامع اصل بر عدم اعتماد است.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم ادامه داد: لذا حب نفس شخصی به حب نفس ملی هم تبدیل شده است و جوامع نسبت به همدیگر هیچ تعهدی ندارند و تنها منافع خودشان مهم است. ممکن است منافع ملی کشوری بر فروش سلاحهای هستهای به کشوری دیگر اقتضا کند یا کشور دیگری را به زور نظامی تصرف کند و کشتار راه بیندازد اما چون منافع او اقتضا میکند، انجام آن موجه شناخته میشود، لذا باید به عنوان یک نظریه اجتماعی به آن نگاه کنیم.
مردمسالاری دینی و نظریه تمدن-امت
وی درباره نظریه اجتماعی اسلام گفت: اما نظریه اجتماعی که در جهان اسلام و انبیا مطرح است بسیار متفاوت از دو نظریه قبلی است. نه نظریه سلطه و سلطنت را قبول دارد، نه نگاه مادی و نظریه سود شخصی و ملی به هر قیمتی. در نگاه اسلامی انسانها افرادی هستند که بنیان آنها بر تعاون و ایثار است و رابطهای که امام جامعه با امت دارد، نه یک رابطه از نوع سلطه و نه رابطه برآمده از قراردادهای اجتماعی و سودانگاری است.
حجتالاسلاموالمسلمین جمالی افزود: هدف امام این است که جامعه را همراه با خودش رشد دهد و خودش را خادم مردم میداند و خودش را فدای مردم میکند و طبق روایت رفیق شفیق مردم است و قصد دستگیری از مردم را دارد. از طرف مقابل هم مردم به امام محبت و قصد همراهی با امام را دارند چرا که میدانند امام، مردم را خرج خود نمیکند بلکه خودش را برای مردم هزینه میکند.
این استاد فلسفه تشریح کرد: در زیارت اربعین امام حسین (ع) آمده است: «و بَذلَ مُهجَتَهُ فیکَ لیَستَنقِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالةِ وَ حَیرَةِ الضَلالة» امام میخواهد خون قلب خود را بدهد تا مردم را از حیرت ضلالت و جهالت نجات دهد. لذا میبینیم که اهل بیت (ع) همگی در این مسیر شهید شدهاند، چون میخواهند امتی را همراه خود کنند. در اینجا سخن از امت ایمانی است نه ملت. نظریه تمدن امت که مبتنی بر نظریه انقلاب اسلامی ما است باید به جای نظریه دولت ملت مطرح شود و مورد بحث قرار گیرد.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم عنوان کرد: دولتهای مدرن امروز برخاسته از ایده انقلاب اسلامی نیستند، اگرچه منافع ملی ایران مهم است اما ناسیونالیسم مورد نظر انقلاب اسلامی نیست. انقلاب اسلامی آمده است تا جهان دیگری را بسازد. جهانی که انسانها در آن برادر یکدیگرند و مؤمنان همدیگر را یاری میکنند. در زیارت عاشورا از خداوند میخواهیم که ما را به «مقام محمود» برساند. مقام محمود، مقام شفاعت است. همانطور که اهل بیت (ع) میخواهند امت را شفاعت کنند، امت هم، میخواهند همدیگر را شفاعت کنند. لذا مؤمنان باید نسبت به یکدیگر مواسات و ایثار داشته باشند.
وی گفت: جامعه مؤمنان بر مدار وقف، تعاون و انفاق و دستگیری از یکدیگر میچرخد. در چنین جامعهای مردمسالاری و جایگاه مردم با نوع غربی آن فرق میکند. مردم در این نگاه ابزار توسعه نیستند اما در دموکراسی، مردم برای کسب سود و براساس قراردادهای اجتماعی کسی را انتخاب میکنند و انتخاب مردم ملاک حرکت جامعه میشود. البته این ظاهر ماجرا است و شاید بدترین نوع استبدادها را در باطن دنیای غرب و دموکراسی آن میبینیم. اما ظاهراً در حوزه اندیشه، چنین مدلهایی را مطرح میکنند که پر از تناقض است و حکومت اقلیت بر اکثریت را رقم میزند. اینکه چگونه اقلیت رأی اکثریت را کسب میکند نیز قابل توجه است.
حجتالاسلاموالمسلمین جمالی گفت: اما در اندیشه انبیا و در نظریه مردمسالاری دینی، مردم عیال خدا هستند. در دعای ابوحمزه ثمالی میخوانیم که مردم عیال خدا هستند و مسئولان باید خود را خادم مردم بدانند و اگر میخواهند به خدا برسند باید به مردم خدمت کنند. بنابراین در این نگاه، حکومت دیگری شکل میگیرد و نوع پیوند مردم با امام جامعه براساس ایثار و محبت قلبی است و مردم میخواهند با امام همراه و از دنیا بزرگتر شوند و نه تنها به جامعه خودشان که به امتی یاری برسانند.