غرب‌زدگی، سرچشمه اصل و علت‌اللعل مصائب ماست. مشکل ما زا درون است و بسیاری از امور، به نوع مدیریّت بازمی‌گردد؛ چنان‌که اگر تدبیرها و طرّاحی‌ها اصلاح شوند، گره‌ها گشوده خواهد شد.

خبرگزاری‬ مهر، ‬ گروه‬ فرهنگ‬ و‬ اندیشه: مهدی جمشیدی، عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تازه‌ترین یادداشت خود به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) به موضوع غرب زدگی و نسبت تمدنی ما با غرب از دیدگاه امام خمینی (ره) پرداخته است. این یادداشت را در ادامه بخوانید:

۱. اگر بخواهیم به‌واقع، مملکت‌مان نجات پیدا کند، مقدّم بر همه، این است که از «غرب‌زدگی» نجات پیدا کنیم (امام خمینی، صحیفۀ امام، ج ۹: ۳۷۸). غرب‌زدگی، سرچشمه اصل و علت‌اللعل مصائب ماست. از دو سده پیش که موجِ استعمارگری دولت‌های غربی در ایران آغاز شد و آنها، دست تعدّی به‌سوی ایران دراز کردند، ما با این مسئله بزرگ، دست‌به‌گریبان شدیم و همچنان نیز از فضای تحمیلی آن، خارج نشده‌ایم. حال چنانچه بخواهیم روی صلاح و سعادت را ببینیم، چاره‌ای جز عبور از غرب‌زدگی نداریم و نمی‌توانیم در عین وفاداری به الگوها و نسخه‌های غربی، به هدف‌ها و آرمان‌های خویش نیز دست پیدا کنیم.

۲.« ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، امّا از شرّ تربیت‌یافتگانِ غرب، به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگانِ سلطه ابرقدرت‌ها و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی، خلعِ سلاح نمی‌شوند (امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۵: ۴۴۶-۴۴۷). تجدّد در درون جامعه ما، نیروی بومی تربیت کرده است و از طریق به‌کارگیری آنها، اغرض خویش را محقّق می‌کند. اینان، سربازان وطنیِ دشمن هستند که در لباس دوست و به‌عنوان خودی، سخن دشمن را تکرار و برنامه‌های او را محقّق می‌کنند. چه‌بسا اگر اینان در میان نباشند، امکانی نیز برای پیشروی دشمن به وجود نیاید و نتواند به ما ضربه بزند. پس باید برای دفع تهدیدهای برخاسته از غرب‌گرایان وطنی، چاره‌ای اندیشید و مکر و نیرنگ و کارشکنی آنها را برطرف کرد.

۳. کسانی هنوز براین‌باورند که باید در سیاستِ خود، «تجدیدنظر» کنیم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهاتِ گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که «شعارهای تند» یا «جنگ»، سببِ «بدبینیِ غرب نسبت به ما» و «انزوای کشور» شده است و اگر ما «واقع‌گرایانه» عمل کنیم، آنان با ما برخوردِ متقابلِ انسانی می‌کنند و احترامِ متقابل به ملّتِ ما می‌گذارند، ما باید از «ساده‌اندیشی» به‌درآییم و با تمامِ وجود، درک کنیم که مسئله، «اشتباهِ ما» نیست، بلکه «تعمّدِ جهانخواران به نابودیِ اسلام و مسلمانان» است (امام خمینی، صحیفه امام، ج ۲۱: ۲۹۱). این تحلیل، همچنان نیز در جریان است و اگر در گذشته، جبهۀ آزادی و نیروهای ملّی‌گرا آن را مطرح می‌کردند، امروز کسانی‌که در لایه‌های درونی و مهمّی از جمهوری اسلامی حضور داشتند و دارند، آن را به زبان می‌آورند. این عدّه برای این‌که انقلابی‌گری و آرمان‌گرایی را ملامت و سرکوب کنند، واکنش دشمن را برخاسته از این خطّ می‌نمایانند و آن‌گاه به این سبب، انقلابی‌گری را روشی پُرهزینه و معرفی می‌کنند. ازاین‌رو، سخن از تجدیدنظر و عبور از انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی می‌گویند و عدم‌عقلانیّت و ستیزه‌گری و خشونت را به نیروهای انقلابی نسبت می‌دهند.

۴. باید هیچ سستی نکنیم‏‎ ‎‏و از این ترس نداشته باشیم که فلان رادیو یا دولت خارجی چه می‌گوید، رادیوها باید به ما‏‎ ‎‏فحش بدهند؛ آن روزی را که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت (امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۸: ۲۴۱). نباید ملاک و مبنای طرّاحی جهت‌گیری ما، واکنش‌های رسانه‌ای غرب باشد؛ غرب می‌خواهد با فضاسازی‌ای رسانه‌ای و فریب‌کاری‌های تبلیغی، ما را وادار به عقب‌نشینی کند و به جای جهان، از زبان منافع خودش سخن بگوید. در برابر، ما باید مصالح خویش را در نظر بگیریم و مستقل از سیاست‌های رسانه‌ای غرب، خطّ اصیل انقلاب را در پیش بگیریم.

۵. ما باید به‌سمتی حرکت کنیم که «تمامِ رگه‌های وابستگی‌ها» ی‌مان از این «دنیای متوحش»، قطع شود (امام خمینی، صحیفه امام، ج ۲۱: ۲۹۰). جهان کنونی، بر اساس حقّ و عدل و انصاف، صورت‌بندی نشده است، بلکه برعکس، به سبب تفوّق منطق غرب در جهان، خوی مادّی‌گری و منفعت‌طلبی و خودبرتربینی، رواج یافته است. غرب، هیچ‌گاه بر مبنای معیارهای انسانی و وجدانی رفتار نمی‌کند و دغدغه انسانیّت ندارد، بلکه می‌کوشد از طریق مظاهر و سخنان غیرواقعی، منافع زیاده‌خواهانل خویش را طلب نماید و بر دیگران، تسلّط یابد. ازاین‌رو، نمی‌توان بر چنین نظم و سامانی تکیه کرد و از آن انتظار کمک و همدلی داشت. بدین‌جهت، باید هرچه که می‌توانیم، بر روی پای خود بایستیم و از وابستگی‌های خویش بکاهیم تا در بزنگاه‌ها و بحران‌ها، وابستگی به‌عنوان نقطه ضعف و نیاز، دست‌مایه غلبه غرب قرار نگیرد.

۶. اگر بندبندِ استخوان‌های‌مان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای‌دار بَرند، اگر زنده‌زنده در شعله‌های آتش‌مان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگان‌مان به اسارت و غارت بَرند، هرگز «امان‌نامه کفر و شرک» را امضا نمی‌کنیم (امام خمینی، صحیفه امام، ج ۲۱: ۹۸). منطق سازش و تسلیم و عقب‌نشینی، از انقلاب فاصله بسیار دارد و با آن ناسازگار است. انقلابی، اعتبار و حیثیّت انقلاب را نمی‌فروشد و بر سر ارزش‌های انقلابی، معامله نمی‌کند تا لقمه‌ای به طرفش پرتاب کنند. انقلابی، همه هستی خویش را می‌دهد تا همچنان، پرچم مقاومت انقلابی برافراشته باقی بماند و عزّت و شرافت ملّی، هزینه سازش و انفعال نگردد. انقلابی، نان و جان خویش را برای انقلاب می‌دهد، امّا به طرف دشمنان انقلاب، دست دوستی دراز نمی‌کند و ارزش‌های انقلابی را فدای منافع مادّی زدوگذر و ناپایدار نمی‌سازد.

۷. اگر «رئیس‌جمهور» و «نمایندگانِ مجلس»، شایسته و متعهد به اسلام باشند، «بسیاری از مشکلات پیش نمی‌آید»، و «اگر مشکلاتی باشد، رفع می‌شود (امام خمینی، صحیفه امام، ج ۲۱: ۴۲۴). مشکل ما زا درون است و بسیاری از امور، به نوع مدیریّت بازمی‌گردد؛ چنان‌که اگر تدبیرها و طرّاحی‌ها اصلاح شوند، امور نیز به‌سامان و گره‌ها گشوده خواهند شد. ازاین‌رو، باید برای حاکمیّت، چاره‌ای اندیشید و نیروهایی را که از عهده چنین امری برمی‌آیند، به‌کار گرفت. در غیر این صورت، کاستی‌ها و لغزش‌ها به نام انقلاب نوشته خواهند شد و مردم نیز سرخورده و دلزده خواهند شد. نقطه شروع، اصلاح حاکمان و گماردن نیروهای متعهد و توانمند است.