استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: نقطه ممیزه شهید دکتر بهشتی در بحث اخلاق سیاسی، اهتمام ایشان به آزادی انسان است.

خبرگزاری مهر -دین و آئین-عصمت علی آبادی: امروز هفتم تیرماه سالروز شهادت آیت الله دکتر بهشتی و جمعی از یاران انقلاب اسلامی در حادثه تروریستی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه است. آیت الله بهشتی از شخصیت‌های تأثیرگذار در شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی بود. او از نخستین طلاب علوم دینی بود که همزمان با تحصیلات حوزوی به فراگرفتن دروس دانشگاهی اهتمام داشت و تا کسب درجه دکتری این دروس را ادامه داد.

به همین مناسبت با نجمه کیخا استاد دانشگاه شهید بهشتی در موضوع جایگاه اخلاق در اندیشه سیاسی و حقوقی دکتر بهشتی به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

*در ابتدا بفرمائید اخلاق سیاسی چیست؟ سیاست اخلاقی کدام است؟

اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی غایت مشترکی دارند اما نقطه شروع هر یک متفاوت است. سیاست اخلاقی به شیوه‌های اخلاقی کردن سیاست می‌پردازد و نقطه شروع آن خود سیاست است. از این بحث می‌کند که چگونه می‌توان اهداف و غایات، قوانین، ساختارها و عملکردها و رویه‌های سیاسی را به گونه‌ای سامان داد که اخلاق به بهترین نحو تحقق یابد. اخلاق سیاسی از منظر اخلاق وارد می‌شود و از این بحث می‌کند که آیا ما یک نوع اخلاق برای همه زمان‌ها و مکان‌ها داریم یا اخلاق در سطوح و موقعیت‌های مختلف فرق می‌کند. آیا اخلاق شخصی و اخلاق فرد در حوزه سیاست متفاوت باشد یا خیر؟

در اخلاق سیاسی چند شاخه از اخلاق درگیر است: اخلاق توصیفی، که به توصیف مکاتب اخلاقی مختلف در باب سیاست می‌پردازد؛ اخلاق هنجاری که در شاخه‌های سودگرایی، وظیفه گرایی و فضیلت گرایی قواعدی را به دست می‌دهد که در مرحله تصمیم‌گیری یاری برساند. اخلاق کاربردی سعی می‌کند در مواردی که پرسش‌های زیادی وجود دارد و یا حجم زیادی از مسائل وجود دارد به ارائه راه حل بپردازد مانند اخلاق جنگ و اخلاق مهاجرت. اما شاخه‌ای از اخلاق که جدیدتر از دیگر شاخه‌های آن است وجود دارد که می‌تواند به طور خاص بر بحث اخلاق سیاسی متمرکز شود. این شاخه، اخلاق حرفه‌ای است که بر اساس آن می‌توان اخلاق سیاسی حرفه‌ای را برای سیاست‌مداران و کسانی که درگیر امور اجرایی سیاست هستند تعریف نمود. مهم‌ترین ویژگی این شاخه از اخلاق، تلاش در جهت رفع تعارضات و مسائل اخلاقی به طور تخصصی و با روش بین رشته‌ای است.

* اخلاق سیاسی چه ویژگی‌هایی دارد و اخلاق در حوزه سیاست چه نقشی ایفا می‌کند و در چه نوع حکومت‌هایی اخلاق و سیاست یکدیگر را به تکامل می‌رسانند؟

محور مهم اخلاق سیاسی، کرامت و ارزش ذاتی انسان است. اخلاق سیاسی به نوعی حفظ ارزش‌های انسانی در سیاست را ضمانت می‌کند. غالب مکاتب فلسفه سیاسی در دهه‌های اخیر تلاش کرده‌اند این امر را از طریق تحقق عدالت، برابری، بی‌طرفی و آزادی محقق کنند. سوال مهم این بوده است که سامان سیاسی چگونه باشد تا کرامت همه شهروندان به طور برابر محقق شود. چالش جدی اخلاق سیاسی هم این بوده است که مؤلفه‌های مهم اخلاق سیاسی یعنی آزادی، برابری و عدالت معمولاً با یکدیگر محقق نمی‌شود و تحقق یکی با نفی دیگری همراه است. بهترین نظریات سعی کرده‌اند آزادی و برابری را همزمان در کنار یکدیگر تعریف نمایند. نظریه رالز از این جمله است و از همین رو هم با استقبال زیادی مواجه شد.

*چگونه می‌توان نسبت اخلاق و سیاست و بحث اخلاق سیاسی را در اندیشه شهید آیت الله بهشتی تعریف کرد؟

در نظریات غایت‌گرا همچون نظریات مبتنی بر دین، اخلاق و سیاست توأم با یکدیگر پیش می‌روند و از هم جدا نیستند. اخلاق، هنجارهای مطلوب یک جامعه سیاسی را مشخص می‌کند و سیاست راه‌های رسیدن به آن هنجارهای مطلوب را معین می‌کند و می‌کوشد ما را به اهداف اخلاقی مطلوب برساند. شهید بهشتی نیز که در چارچوب دین اسلام اندیشه‌ورزی نموده‌اند چنین می‌اندیشند.

شهید بهشتی نگران است که حرکت جامعه که در آغاز نورانی بود، در وسط، نیمه نورانی و در پایان همان ظلمت بشود. نگران است که ما خود را سنگ ترازو بدانیم و خوبی‌های خود را سنگین و بدی‌هایمان را سبک بشماریم

از آنجا که شهید بهشتی در چارچوب اندیشه‌های اسلام می‌اندیشد چند نکته در باب اخلاق سیاسی در اندیشه وی وجود دارد نخست اینکه کرامت و ارزش انسان در اندیشه ایشان محوری است. دوم اینکه چون قواعد و مقررات اسلامی از سوی خداوند است، مصلحت همگانی را در نظر گرفته است و جامعیتی دارد که مصالح فرد و جامعه را لحاظ کرده است. از این رو عدالت، آزادی و برابری را همراه خود دارد. اما علاوه بر این دو نکته، نقطه ممیزه شهید بهشتی در بحث اخلاق سیاسی، اهتمام ایشان به آزادی انسان است.

وی معتقد است «بزرگترین ویژگی انسان از دیدگاه اسلام این است که جانداری است آگاه، اندیشمند، انتخاب‌گر و مختار. مردم را در جهل و بی خبری و ناآگاهی نگاه داشتن… و از آزادی و آزاد زیستن محروم کردن، بزرگترین ظلم و ستم در حق آنهاست.» بر این اساس از نظر ایشان ما باید در میدان دادن‌هایمان و در برخوردهایمان طوری عمل کنیم که انسان‌ها حس کنند با پای خود حرکت یا فکر می‌کنند، همچنین خود ابداع و ابتکار دارند.

وی در صحبت‌هایی که در جمع اعضای اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا انجام داده است برخی از مهم‌ترین مسائل اخلاق سیاسی را طرح کرده و پاسخ داده است. برای نمونه می‌گوید چه کنیم که افراد در مراحل پایین‌تر تبدیل به ابزار دست‌های فاقد شعور و اراده مقامات رهبری و بالاتر نشوند؟ آیا مراقب این هستیم که هر یک از ما خودش و اندیشه و فکرش را ترازوی منحصر به فرد حق و باطل قرار ندهد؟ آیا آماده‌ایم نقد منصفانه دیگران را به راحتی بپذیریم و دیگران را نیز منصفانه نقد کنیم؟

وی معتقد است زمانی که کار ما با خودپرستی و سودجویی آغشته شود، از اوج فرو می‌افتد. هر حرکتی که از عدل دوستی واقعی و انصاف بهره‌ای داشته باشد و آمیخته به خودپرستی و باطل و هواپرستی نشود محکوم به پیروزی است و بازده و منفعت دارد.

شهید بهشتی نگران است که حرکت جامعه که در آغاز نورانی بود، در وسط، نیمه نورانی و در پایان همان ظلمت بشود. نگران است که ما خود را سنگ ترازو بدانیم و خوبی‌های خود را سنگین و بدی‌هایمان را سبک بشماریم. خوبی‌های دیگران را اندک و بدی‌های آنها را بزرگ کنیم.

وی چند راه حل را ارائه می‌دهد نخست عمل به عدالت در همه شرایط؛ دوم، آزادی انتقاد از رهبران برای همه شهروندان بدون تشریفات و کسب اجازه از دربان و رئیس دفتر؛ و سوم مسئولیت طبقه آگاه جامعه در قبال مردم. توده مردم معمولاً قابل اغفال هستند. این طبقه آگاه باید حقیقت مطلب را بفهمند، درک کنند و به مردم بگویند. این سه نکته نقش تعیین کنندگی انسان‌ها و آزادی آنها را حفظ می‌کند و ضامن تحقق اخلاق سیاسی است.