به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «دین پس از متافیزیک» با ویرایش مارک راتال بهتازگی با ویرایش فارسی علیاصغر مصلح توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۰۳ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است.
تعبیر دین پس از متافیزیک، بیش از همه یادآور مارتین هایدگر است که دوران معاصر را بهصورتهای مختلف توصیف کرد و اعلام پایان متافیزیک، یکی از اینتوصیفات بود. او متافیزیک را غافل از هستی و تنها متوجه هستندهها میدانست. تاثیر اینمبنا در تفکر دینی، فروکاستهشدن حقیقت دینی به هستندهای از هستندههاست. خود هایدگر برای فراروی از متافیزیک به بازگشت به تفکر هستی دعوت کرده است؛ تفکری که از سوی یادآور متفکران پیشاسقراطی مانند پارمنیدس و آموزههای برخی از متفکران شرق مانند لائوتسه یا حکمایی چون اکهارت و ابنعربی است و از سوی دیگر میخواهد به امکانات کشفنشده خود تفکر توجه کند.
علیاصغر مصلح ویراستار نسخه فارسی «دین پس از متافیزیک»، میگوید فلسفه دین پس از متافیزیک، فلسفه دین متکی بر یک دین خاص نیست. بنابراین باید از فلسفه دینی که در فرایند مشارکت و گفتگوی چندجانبه شکل گرفته، استقبال کرد. برای قرار گرفتن در اینمسیر باید به سوابق تفکرات فلسفی درباره دین که راه گفتگو را باز میکنند اهمیت داد.
مارک راتال پژوهشگر فلسفه و هایدگرشناس آمریکایی، متولد سال ۱۹۶۵ است که کتاب «دین پس از متافیزیک» زیر نظر او شکل گرفته و تدوین شده است. مقالات اینکتاب، نتیجه کنفرانسی با مدیریت او هستند که سال ۲۰۰۱ با عنوان «دین پس از هستی _ یزدانشناسی» برگزار شد و صاحبان مقالات کتاب، نتیجه آخرین مطالعات و دریافتهای خود را در آن عرضه کردند.
اینکتاب ۱۱ مقاله را با اینعناوین شامل میشود: «مقدمه: متافیزیک و هستی _ یزدانشناسی» نوشته مارک آ.راتال، «عشق و مرگ نزد نیچه» نوشته رابرت پیپین، «پس از هستی _ یزدانشناسی: فلسفه بین علم و دین» نوشته جیانی واتیمو، «ضدکشیشگرایی و خداناباوری» نوشته ریچارد رورتی، «ساختارهای بسته جهان» نوشته چارلز تیلور، «بین زمین و آسمان: نظر هایدگر در باب زندگی پس از مرگ خدا» نوشته مارک آ.راتال، «مسیحیت عاری از هستی_یزدانشناسی: تقریر کییر کگور از حرکت نفس از یاس به سرور» نوشته هیوبرت ل.دریفوس، «دین پس از هست_ یزدانشناسی» نوشته آدریان پیرزاک، «تجربه خدا و ارزششناسی امر ناممکن» نوشته جان د.کاپوتو، «فلسفه یهودی پس از متافیزیک» نوشته لئورا باتنیتسکی و «پایان متافیزیک به مثابه یک امکان» نوشته ژانلوک ماریون.
ترجمه اینمقالات نیز بهترتیب توسط اینمترجمان انجام شده است: رضا دهقانی، محمد شکری، لیلا کبریتچی، منیره طلیعهبخش، ریحانه صارمی، محمدمهدی فلاح، صالح نجفی، مهدی پارسا، آزاده فضلی، محمدابراهیم باسط، نوشین شاهنده.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
بنابراین شکوفایی بشر به عنوان غایت جاودان در نظر گرفته میشود، حتی اگر در دوره مصیبتها و تحقیرها این شکوفایی افول کرده باشد، و به محض اینکه انسان آن را تصدیق کند، محتوای آن دیگر مسئلهبرانگیز نخواهد بود.
ما در اینجا طرح کلی نسخهای از روایتی در خصوص سکولاریته مدرن را مشاهده میکنیم، که در شکل کلی آن عمیقا و بهطور گسترده در فرهنگ اومانیستی مدرن ریشه دوانده است. عمدتا [اینفرهنگ] چهار وجه مرتبط دارد، که سه وجه نخست عبارتاند از: (الف) نظریه «مرگ خدا» به این معنا که فرد دیگر نمیتواند صادقانه، بهطور واضح و خالصانه به خدا باور داشته باشد؛ (ب) برخی داستانهای «تفریقی» در خصوص رشد اومانیسم مدرن؛ و (ج) رویکردی به دلایل اصلی باور دینی، و جایگاهشان در خصوص انگیزههای جاودان بشر، که بنیانی برای داستان تفریق است. اینرویکردها از قرن نوزدهم تا به امروز متغیر بودهاند؛ از نظریاتی در خصوص ترسهای اولیه بشر از موجودات ناشناخته یا تمایل به کنترل عناصر گرفته، تا گمانهزنیهایی چون گمان فروید در مرتبطکردن دین و روانرنجوریها. در بسیاری از این روایات، زمانی که تکنولوژی به مرحله مشخصی میرسد، دین بهسادگی غیرضروری میشود: ما دیگر به خدا نیازی نداریم، چرا که خودمان میدانیم چگونه از پس کارها برآییم. این نظریات بهطور وسیع و نامعقولی تقلیلگرایانهاند.
اینکتاب با ۳۴۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶۵ هزار تومان منتشر شده است.