به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش به همت گروه فلسفه خانه اندیشمندان علوم انسانی نشست «ما و فلسفه علم» با حضور موسی اکرمی، استاد فلسفه علم دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران برگزار شد. اکرمی در بخشی از این نشست پس از بیان تاریخچه فلسفه علم در ایران گفت: «برخلاف چیزی که همه دکتر گلشنی را موسس فلسفه علم می دانند باید بگویم که گلشنی نقشی در تاسیس فلسفه علم نداشت و اتفاقاً مخالف تاسیس آن بود. دلیلشان هم این بود که این کار درست نیست و ما در مقابل بچههای مردم مسئول هستیم. ما گفتیم اگر بنا بود بچههای مردم منحرف شوند با فلسفه غرب که بیشتر منحرف میشوند و فلسفه علم نیز نیاز کشور است.»
پیروی این گفتگو، احمد حکیم استاد دانشگاه خمینی شهر و از شاگردان مهدی گلشنی در یادداشتی به سخنان اکرمی واکنش نشان داد و یادداشتی نوشت که آن را در اختیار خبرگزار مهر قرار داده است؛ مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید؛
اخیراً موسی اکرمی عضو گروه فلسفه علم دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس نقل قولی که از ایشان منتشر شده گفته است استاد دکتر گلشنی نقشی در تاسیس فلسفه علم نداشته اند(اینجا) این در حالیست که همین شخص در سال ۱۳۹۵ گفته است (اینجا)
«در هر صورت میتوان گفت، پیش از انقلاب هم با مباحث کلی علم آشنا بودیم، اما پس از انقلاب با نوعی رویکرد جدید و با نوعی تحول کیفی و کمی در روآوری به سمت فلسفۀ علم و انتشار آثار مواجه شدیم. در سال ۱۳۶۹ همایش فلسفه و روش شناسی علوم تجربی در دانشگاه صنعتی شریف تشکیل شد که تقریباً همۀ کوشندگان فلسفۀ علم کشور در آن گرد آمدند. سرانجام فلسفۀ علم به یک رشتۀ دانشگاهی تبدیل شد. به همت کسانی مانند دکتر گلشنی و کسانی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تأثیرگذار بودند، برنامه و سرفصلهای دورۀ کارشناسی ارشد این رشته نوشته و منابع آن تهیه شد و در مجموع بنیان نیکویی نهاده میشود تا آرامآرام نسلی پرورانده شود.»
تناقض این دو نظر کاملاً روشن است و نیازی به توضیح ندارد.
شخصاً به رشته فلسفه علم در کشورمان به شکل کنونی انتقاداتی داشته و دارم و بطور کلی موجودیت آن را بلا اثر می دانم و در فرصت های مختلف در شبکه های اجتماعی به دلایلم اشاره نموده ام ولی از سخنان اخیر موسی اکرمی نکته قابل تاملی استنباط کردم که لازم دانستم در اینجا مطرح کنم.
استاد دکتر گلشنی از نظر بنده و بسیاری از علاقه مندان به ایشان، در جامعه علمی ایران مقام بسیار بالا و تاثیر گذاری داشته و دارند. زمانی که استاد دکتر گلشنی را با فریب و دغل کاری و به اجبار از دانشگاه صنعتی شریف بازنشسته نمودند یکی از دلایل مهمی که مطرح می شد آن بود که باید میدان برای جوانان باز و افراد دیگری جایگزین ایشان شوند، بعضی هم در خیال خود تصور کردند عرصه خالی شده و می توانند جایگزین ایشان گردند. همه می دانیم که این طور نشد و ایشان جایگزینی نداشته و ندارند. همان زمان هم کاملاً روشن و واضح بود که هدف از بازنشستگی، حذف خط فکری ایشان بود و نه هیچ چیز دیگر.
اکنون نیز افرادی نظیر موسی اکرمی، رضا منصوری و … به جای آنکه توانایی های علمی خود را به معرض نمایش بگذارند تا شاید به معنای واقعی و بطور عمیق در افکار جوانان موثر باشند، تلاش می کنند با تخطئه و تخریب استاد، خود را مطرح کنند. آنان توانایی این را ندارند که نظرات و افکار دکتر گلشنی را نقد کنند بلکه صرفاً به حواشی می پردازند و تصور می کنند می توانند با حاشیه پردازی ذهن کنجکاو را به سمت اهداف خود سوق دهند. اولویت یک پژوهشگر و دانشمند واقعی باید یافتن پاسخ به پرسش ها و حل مسائل و مشکلات دانشجویان و مردم باشد نه کوبیدن و تخریب دانشمند و اندیشمندی که سالها عمر خود را صرف پیشرفت علم و تربیت دانشجویان این مرز و بوم نموده است. موسی اکرمی سالهاست در گروه فلسفه علم دانشگاه آزاد مشغول به فعالیت است. همه می دانیم که این دانشگاه چگونه علم را در این مملکت به نابودی کشانید و اکنون صرفاً تبدیل به کارخانه مدرک سازی شده است. بهتر نیست ایشان به جای حاشیه پردازی و تلاش برای پایین آوردن شان و منزلت دانشمندان این مملکت، بیشتر به مسائل و مشکلات این دانشگاه توجه کنند تا خود و فارغ التحصیلان این دانشگاه به معنای واقعی نقش موثری در حل مشکلات و معضلات جامعه داشته باشند نه افرادی که صرفاً مدرکی در دست دارند.