به گزارش خبرنگار مهر، رمان «همین حوالی» نوشته جومپا لاهیری بهتازگی با ترجمه راضیه خشنود توسط نشر ماهی منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب امسال توسط انتشارات آلفرد.اِی.نوف در نیویورک چاپ شده است.
اینرمان درباره زندگی زنی ۴۵ ساله است که زندگی خود را در فصول بسیار کوتاه روایت میکند. هر فصل اینرمان، مربوط به اتفاقات مهم و تاثیرگذار زندگی اینزن است و جانمایه اصلی داستان هم تنهایی و تغییر در زندگی اینشخصیت است. اینتغییر ممکن است به خاطر روزمرگی چندان به چشم نیاید اما نویسنده سعی کرده با قطعات کوتاه و مختصرنویسی، اینتغییر را به مخاطبش نشان دهد.
«همین حوالی» اولینرمان جومپا لاهیری به زبان ایتالیایی است و راوی بدون نامش، در فصلی با عنوان «روی کاناپه» مشغول گفتگو با روانکاو خود صحبت میکند. اینرمان برشهایی از زندگی شخصیت اصلیاش را شامل میشود که مانند قطعات پازل، زندگی مالیخولیایی راویشان را میسازند.
عناوین فصول کوتاه اینرمان به اینترتیباند:
در پیادهرو، در خیابان، در دفتر کار، در تراتوریا، در بهار، در پیاتزا، در اتاق انتظار، در کتابفروشی، در سرم، در موزه، روی کاناپه، در بالکن، در استخر، در خیابان، در آرایشگاه، در هتل، در باجه بلیتفروشی، زیر آفتاب، در خانه، در اوت، پای صندوق، در سرم، سر میز شام، در تعطیلات، در سوپر مارکت، کنار دریا، در کافه، در ویلا، در حومه شهر، در تخت، پشت تلفن، در سایه، در زمستان، در نوشتافزارفروشی، در سپیدهدم، در سرم، در خانه او، در کافه، وقت بیداری، در خانه مادرم، در ایستگاه، در آینه، در سرداب، پیش رو، هیچجا، در قطار.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
مادرم سفر را دوست داشت. همیشه دلش میخواست به شهرهای بزرگ برود و از موزهها، مکانهای مقدس و معابد خدایان دیدن کند. از نظر پدرم، همه اینها فرساینده بود، حالا حرامکردن پول به کنار. میگفت اگر باران بگیرد چه؟ همهچیز به گند کشیده میشود. میگفت حوصله رانندگی طولانی ندارد و ترجیح میدهد در خانه استراحت کند یا به تئاتر برود. فقط پدرم بود که پول درمیآورد و فقط او گواهینامه داشت، در نتیجه تابستانها هر سه در خانه میماندیم.
من در بزرگسالی یاد گرفتم از رسوم خاصی پیروی کنم. میدانم سفرهای گاهبهگاه و قطع ارتباط با زندگی روزمره چرا مهم است. از سالی یکبار تنوع بدم نمیآید. هیچوقت به جاهای تکراری نمیروم. بهتر است آدم به یک مکان عادت نکند. اما در نهایت احساس میکنم نه از روزمرگی ملالآور، بلکه از خانواده و دوران کودکیام دور شدهام و اینفاصله، هرقدر هم که طالبش باشم، غمگینم میکند. وقتی در آفتاب دراز میکشم، دلم میگیرد. بر خاستگاههای اندوهبارم سوگواری میکنم. دلم برای مادرم میسوزد، همسری سرخورده در طول زندگی مشترک و حالا هم بیوهزنی متکبر.
اینکتاب با ۱۴۴ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.