خبرگزاری مهر_گروه جامعه: پیش از اعلام نام وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در گزارشی با عنوان نیازمند وزیری چابک و تحول گرا در آموزش و پرورش هستیم به این پرداختیم که چند ۱۰ میلیونی ذینفعان آموزش و پرورش در این روزهایی که با فوریت به بازگشایی مدارس نزدیک میشویم، در انتظار معرفی و مشخص شدن تکلیف وزارت آموزش و پرورش هستند. چند روزی است حسین باغگلی به عنوان وزیر پیشنهادی از سوی رئیس دولت سیزدهم به مجلس شورای اسلامی معرفی شده است.
در آن گزارش و گزارشهای پیشتر نوشتیم که کرونا هم مزید بر علت شده تا عملاً بیش از یک سال تحصیلی بسیاری از کارهای بنیادین در این وزارتخانه بر زمین بماند و همچنین بلاتکلیفی وزارتخانه میتواند بر ابهام این روزها خصوصاً مساله بازگشایی مدارس و سال تحصیلی جدید بیافزاید. هر چند به نظر میرسد وزیر آموزش و پرورش کارها را پیش میبرد اما به صورت مشهودی در بدنه وزارتخانه یک تعللی به چشم میخورد که نیازمند ثبات هر چه زودتر در این وزارتخانه برای پیشبرد امور است.
بسیاری از منتقدان معرفی باغگلی به عنوان وزیر پیشنهادی پیش از اعلام برنامههای وی نقدهایشان را در فضای مجازی آغاز کردند. این نقدها از بیان نسبت خانوادگی ایشان با رئیس جمهور تا جوان بودن باغگلی و نداشتن سمت اجرایی در بدنه آموزش و پرورش را در بر میگرفت.
برخی از نقدها قابل تأمل بود و بلافاصله برخی کلیپهای وی در فضای مجازی که مربوط به مواضع او در مقام کارشناس تعلیم و تربیت برای حل مشکلات آموزش و پرورش بود دست به دست شد و در این کلیپها به نظر میرسید وی موافق خصوصی سازی در آموزش و پرورش و یا با آموزش پتهای و دادن یارانه به خانوادهها و در نتیجه تعطیلی مدارس است. برخی از این چالشها که تا به حال برای وزیر پیشنهادی یک دولت در مورد گزینه آموزش و پرورش بی سابقه بوده است موجب انتقاد شدید به وی شد، اما باغگلی حالا دیگر تقریباً تمام مواضع خود را قبال نقدها و دیگر موضوعات جاری در آموزش و پرورش اعلام کرده است. هر چند شاید همچنان مخالفان ترجیح بدهند بر مواضع خود بیاستند و در این فضا نگاه عملیاتی به تواناییهای وی و برنامههای پیشنهادی اش گم شود اما حالا جامعه آموزش و پرورش و نمایندگان مجلس شورای اسلامی میتوانند به برنامههای وی چشم داشته باشند.
در همان گزارش نوشتیم که شاید در رأس همه مواردی که در تعیین وزیر جدید آموزش و پرورش باید به آن توجه شود این است که وزیر جدید دیدی جامع و کارکردگرا در دو حوزه اجرای سند تحول بنیادین و عدالت آموزشی داشته باشد.
باغگلی تا به حال با اکثر خبرگزاریها گفتگوهایی داشته و نشستی با مدیران کل استانی آموزش و پرورش را در کنار محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش برگزار کرده است.
او تا به حال بر محورهای زیر در گفتگوهایش تاکید کرده است:
۱/ برخوردجدی با تعارض منافع
۲/ اجرای هدفمند و عملیاتی سند تحول بنیادین به صورت پلکانی
۳/ مخالفت با خصوصی سازی در آموزش و پرورش
۴/ تقویت مدارس دولتی و اعلام بسته تبعیض مثبت برای مناطق محروم
۵/ بازگشت به اصل رایگان بودن آموزش
۶/ مردمی کردن آموزش و پرورش بر پایه نظارت مردم بر سیستم آموزشی و خدمات مدارس
۷/ پیگیری طرح رتبه بندی فرهنگیان
۸/ آوردن دیگر دستگاههای دولتی و اجرایی برای کم کردن بار اجرایی از روی دوش آموزش و پرورش
۹/ تشکیل شورای عالی آموزش و پرورش با حضور رئیس جمهور
۱۰/ استفاده از بدنه آموزش و پرورش و توانمندان حوزه تعلیم و تربیت برای مدیریتهای کلان و خرد در آموزش و پرورش
۱۱/ توجه به بعدهای پرورشی و تربیتی
۱۲/ تاکیدبر عملیاتی کردن آموزشهای مهارتی در بستر مناسب
هر چند در این چند روز شاید بیشتر وقت وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به رد ادعاهایی علیه وی در فضای مجازی و رسانهها گذشت از جمله در گفتگویی در پاسخ به این سوال که آیا شائبه نسبت خانوادگی با رئیس جمهور صحت دارد یا خیر، گفت: بنده هیچ نسبتی جز برادر دینی با آقای رئیسی ندارم و حتی دانشجوی خانم علم الهدی هم نبوده و اولین دیدارم با ایشان در یک همایش بود همچنین پایان نامهام هم با خانم علمالهدی نبوده است.
این مساله تا آنجا پیش رفت که کسانی که چنین ادعایی را مطرح کردند خود از حرفشان عبور کردند و آن را پس گرفتند.
جدیدترین توئیت وی نیز در پرسش به برخی از نقدها شکل گرفت: پایهریزی تربیت آموزش بسیاری از دختران و پسران ایرانی توسط بانوان آموزگار در دوره ابتدایی صورت گرفته است. شأن معلمان زن برتر از آن است که خرج درگیریهای سیاسی شود. دروغ دیوارکشی را این بار برای زنان معلم کلید زدهاند. آفرینش به معلم درود میفرستند؛ به آموزگاران زن، بیشتر.
اعتقاد جدی باغگلی با اصل تعارض منافع
اما وی درباره بحث تعارض منافع و به کار گرفتن مدیرانی که با اصل تعارض منافع در تضاد هستند چه گفته است؟
- تعارض منافع اصل کلیدی است و تا زمانی که در هر سیستمی این موضوع را حل نکنیم فساد در آن سیستم حل نمیشود و اگر بنا بر این باشد فردی که در نوبت تصمیمگیری است از آن نفع ببرد، کار سالم انجام نمیشود.
-بنده در ذیل شعار دولت فعالیت خواهم کرد نیز بار دیگر با مساله برخورد جدی با تعارض منافع تاکید کرد.
-هیچ مدیری که به اصل تعارض منافع متصل باشد نمیتواند در وزارتخانه آموزش و پرورش پستی بگیرد.
این بخشی از حرفهای وی در خصوص این اصل است که اعلام میکند وزیر آموزش و پرورش و تمام مسئولان در این وزارتخانه نباید به صورت مستقیم و غیر مستقیم نفعی از جایگاهی که در آن قرار گرفتهاند ببرند.
وی به صراحت اعلام کرده است: اگر برای خود و خانواده ام مستندی وجود داشته باشد که بابت مشورتهای به مدارس غیردولتی یک ریال دستمزد کرده باشم، همین جا استعفا خواهم داد.
سند تحول بنیادین با حضور باغگلی اجرایی میشود؟
حالا دیگر سالها است مینویسیم که اجرای سند تحول بنیادین که مورد تأیید و تاکید مقام معظم رهبری است چه شد. کرونا هم مزید بر علت شده است تا باز هم بر وقفههای عملیاتی کردن این سند بیافزاید.
باغگلی معتقد است در طول ۴ سال نمیتوان تمام سند تحول را اجرایی کرد و حتی بیان کرده است در برخی موارد سند تحول بنیادین نیاز به بازنگری دارد (بازنگری که در زمان خود رخ نداده است در حالی که در سند تحول این بازنگری نیز پیش بینی شده است) وی در مصاحبه با خبرگزاری مهر نیز تاکید کرد که: برای اجرایی شدن سند تحول بنیادین، چهار محور اصلی یعنی «مدیریت و راهبری»، «معیشت و منزلت معلمان»، «کیفیت آموزشی» و «عدالت آموزشی» را تعیین کردهام چون هیچکس نمیتواند ادعا کند در ۴ سال کل سند تحول را میتواند اجرایی کند.
کاهش تمرکزگرایی در آموزش و پرورش و دادن اختیارات تا سطح مدرسه، توجه و مطالبه سهم سایر دستگاهها که در سند تحول بنیادین مشخص شده است، گفتمان سازی برای شأن معلمان در سطح دولت و جامعه، پیگیری مطالبات معیشتی معلمان، جبران افت کیفی آموزش در دوران کرونا، بالا بردن کیفیت مدارس دولتی، حضور رئیس جمهور در شورای عالی آموزش و پرورش، از جمله مطالبی بود که وی در گفتگو با مهر بر آن تاکید کرد.
وی تاکید کرد: آموزش و پرورش رایگان با کیفیت بر اساس قانون وظیفه ماست و بعد عدالت آموزشی که بیان کردم ناظر بر همین اصل است.
در واقع او تاکید دارد دو اصل اجرای سند تحول بنیادین و عدالت آموزشی بهم وصل هستند.
باغگلی که شعارش در آموزش و پرورش را توانمند شدن برای زیست مومنانه و انقلابی در دنیای معاصر برای کل وزارت آموزش و پرورش قرار داده است در این ایام در خصوص موضوع مهارت آموزی نیز نظراتی را ارائه داده است. آموزش هر دانشآموز یک مهارت البته شعار جدیدی نیست اما به نظر میرسد مثل بسیاری از شعارها در اجرا به مشکلاتی برخورد کرده است. وی که در سابقه تحصیلیاش دیپلم فنی و حرفهای به چشم میخورد در گفتگویی گفته است: تا این مساله تبدیل به یک مهارت در معلمان ما نشود نمیتوان انتظار داشت هر دانشآموز یک مهارت عملیاتی شود. نگاه شخصی من این است که باید برای شعار «هر دانشآموز یک مهارت» ابتدا یک مقدمه بگذاریم و مقدمه آن شعار «هر معلم یک مهارت» باشد. وقتی یک مدیر سه مهارت را یاد گرفته و تجربه کرده، آمادگی و حوصله این را دارد که برای آن مهارت در مدرسهاش برنامهریزی کند، ولی وقتی درباره این موضوعات به صورت تئوری حرف میزنیم، خروجی ندارد.
متأسفانه موضوع مشارکتهای مردمی را به کمکهای مالی در آموزش و پرورش تقلیل دادیم در حالی که باید زمینه مشارکت والدین و مردم را در حوزه عمل به تعلیم و تربیت و محتوا را فراهم کنیم و برای این موضوع برنامههایی داریم که در صورت پذیرش در سمت پیشنهادی به طور مشروح آن را تبیین خواهم کرد
وی در گفتگویی دیگر نیز بیان کرده است: متأسفانه موضوع مشارکتهای مردمی را به کمکهای مالی در آموزش و پرورش تقلیل دادیم در حالی که باید زمینه مشارکت والدین و مردم را در حوزه عمل به تعلیم و تربیت و محتوا را فراهم کنیم و برای این موضوع برنامههایی داریم که در صورت پذیرش در سمت پیشنهادی به طور مشروح آن را تبیین خواهم کرد.
رقیبان مدارس غیردولتی باید مدارس دولتی باشند
اما اگر او به عدالت آموزشی معتقد است آیا آن را در دادن یارانه آموزشی که احتمالاً به حذف و تعطیلی مدارس میانجامد، میبیند؟ او در یک کلیپ چنین ایدهای را مطرح میکند که به آموزش پته ای در این یک هفته معروف شد.
او در گفتگو با خبرنگار مهر موارد قابل تأملی را توضیح داد و گفت: من گفتگویی با یک برنامه تلویزیونی در گذشته داشتم و از منظر یک کارشناس وقتی تحلیلی درباره شرایط موجود بود و پیش بینی اینکه قدرت مدرسه کاهش پیدا میکند و پرسیدند پیشنهاد چیست؟ آنجا اساساً بحث درباره بعد ملی نبود و ناظر به موارد دیگری بود. در هر حال آنجا از منظر یک کارشناس نکتهای را مطرح کردم که قابل گفتگو بود ولی در مقام اجرایی اگر بر آن مساله و اجرایی شدنش و به درستی اجرایی شدنش باور داشتم در همان زمان در مدارس امام رضا (ع) که مسئولیتش را داشتم آن را اجرایی میکردم.
وی ادامه داد: آن چیزی که مساله است این است که حاکمیت در قبال تعلیم و تربیت مسئول است و این باور قلبی من است که باید اجرا شود اما باید زمینه مردمی سازی و زمینه سازی برای اقداماتی که نظارت بر مدارس زیاد شود را باید انجام داد. هیچ گاه قرار نیست مدرسه را بفروشیم و پول بدهیم دست مردم که بروید هر کاری خواستید بکنید. حتی در همان بحث ایده پردازی هم چنین چیزی مطرح نبود. در همه جای دنیا روی محتوا به شدت کنترل هست ولی سیستم آموزشی خودش را در کار چاپ کتاب نمیاندازد چون ما چاپخانه نیستیم یا به کار مدرسه سازی، چون اتفاقاً طبق سند تحول باید عزیزان دیگر بیایند پای کار آموزش و پرورش و مثلاً برخی سازمانها و ارگانها برای ما مدرسه بسازند. وقتی ذهن درگیر مدرسه سازی و هزینههای جاری و چاپ کتاب و… شود دیگر به محتوا نمیرسیم.
او در گفتگوهای دیگری بارها این مساله را مطرح کرد که به صراحت موافق آموزش پتهای، خصوصی سازی و حتی رشد و گسترش مدارس غیردولتی نیست. از نظر او بهبود کیفیت مدارس دولتی که بخشی از آن با رتبه بندی معلمان و بخشی با نظارت مردم و البته حمایت آموزش و پرورش از مدارس دولتی محقق میشود، اصل است و باید به سمتی حرکت کرد که رقیبان اصلی مدارس غیردولتی مدارس دولتی باشند.
والدین باید سهمی برای اظهارنظر درباره کیفیت آموزشی و تربیتی که دریافت میکنند، داشته باشند همچنین راه تقویت مدارس دولتی توجه به کیفیت آنهاست
اینکه «والدین باید سهمی برای اظهارنظر درباره کیفیت آموزشی و تربیتی که دریافت میکنند، داشته باشند همچنین راه تقویت مدارس دولتی توجه به کیفیت آنهاست.» نیز بارها در جملات وی طی این چند روز شنیده شده است و او معتقد است سرانه دانش آموزان در مدارس دولتی با توجه به بودجه آموزش و پرورش چندان کمتر از مدارس غیرانتفاعی نیست و اگر بودجه درست برنامهریزی شود این سرانه به سمت کیفیت آموزش سرازیر خواهد شد و اعلام کرده است برای آن برنامه عملیاتی دارد.
او در فضای مجازی نیز طی این روزها فعال است و در یک توئیت نوشت: من به هیچ عنوان طرفدار خصوصیسازی و تعطیلی آموزش رایگان نبوده و بلکه برعکس، وظیفه اصلی حکومت را تقویت مدارس رایگان باکیفیت میدانم.
او همچنین در گفتگویی دیگر گفته است: حرکت به سمت خصوصی سازی، به نظر برخی از ما خوش آمده است و به نظر میرسد نوعی حرکت برای شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت است. باید به موضوع آموزش رایگان برای تمام شهروندان برگردیم.
مشکل اصلی کنکور، مافیای کنکور نیست!
وی در این ایام در خصوص مافیای کنکور هم حرف زده است. معتقد است مافیای کنکور مساله اصلی نیست چالش اصلی این است که باید سنجش آموزش و پرورش درست شود تا به صورت طبیعی کنکور و اهمیت آن کنار برود.
وی بر این مساله تاکید کرده است که طبق قانون طی چند سال آینده باید به این سمت برویم که سهم کنکور را کاهش دهیم. «اگر نظامهای ارزشیابی را برای تشخیص توانمندی افراد به وضعیت مطلوبی برسانیم آنگاه میتوانیم بگوییم شما که دنبال فرد توانمند هستید ما به شما آنها را نشان خواهیم داد»
تنها ورودی به دنیای معلمی باید از راه دانشگاه فرهنگیان باشد!
وی همچنین تاکید دارد تنها ورودی معلمان به نظام آموزشی باید دانشگاه فرهنگیان باشد. معتقد است میتوان دانشجو معلمان را از سال دوم با کم کردن تعداد واحدهای آموزشی شأن و طولانی کردن دوره ۴ ساله تحصیل به ۶ سال همزمان با تدریس وارد چرخه آموزش کرد تا بار کمبود معلم جبران شود و در عین حال اگر کسی خواست معلم شود با گذراندن دورهای در این دانشگاه بعد از آزمون و سپس گرفتن صلاحیت معلمی جذب حرفه معلمی شود.
وی در توئیتی دیگر نوشته است: حمایت شخص رئیس جمهور از آموزش و پرورش، مطالبه طولانی مدت خانواده و تربیت است. آیت الله رئیسی به من اطمینان دادند که این پشتیبانی وجود خواهد داشت و قول دادند که از چهار میلیون مسکن وعده داده شده به مردم، بخش مشخصی به فرهنگیان اختصاص داده خواهد شد.
چالش بروکراسی و کم بهره بودن وزارت آموزش و پرورش
همچنین وزیر آموزش و پرورش برنامه خود را به مجلس ارائه داده است که میتوانید آن را اینجا ببینید.
باغگلی چالش اصلی در آموزش و پرورش را ساختار متمرکز، بروکراتیک و کمبهرهور وزارت آموزش و پرورش، تصدیگری نابجای وزارت آموزش و پرورش در برخی از امور غیرضروری ازجمله مدرسهسازی، تألیف و چاپ و توزیع کتابهای درسی، اعمال استانداردها و الگوی یکسان و یکنواخت مدیریتی تربیتی برای همه مناطق و دانشآموزان، شفافیت پایین وزارت آموزش و پرورش در اموری نظیر فرآیندها، سازوکارها، مجوزهای صادره و آمارها، بهرهوری پایین منابع در اختیار ارتقای کیفی آموزش و پرورش، تقلیل مشارکت والدین به بعد اقتصادی آن، کوتاهی در بهروزرسانی و ترمیم سند تحول متناسب با شرایط جدید نظام تربیتی و اجتماعی و کاستیهای درونی آن در مواعد تعیین شده، وادادگی در مقابل اسناد و سیاستها و نهادهای بین المللی به ویژه اسناد توسعه پایدار سند ۲۰۳۰ میداند و برخی از چالشهای کیفیت و عدالت آموزشی را نیز پایین بودن میانگین معدل آزمونهای نهایی دوره متوسطه دوم و فاصله قابل توجه آن میان استانهای برخوردار و محروم، عدم دسترسی حداقل ۲ میلیون دانشآموز به خدمات آموزش و پرورش مجازی در دوره کرونا، کمبود فضاهای آموزشی و پرورشی مناسب و توزیع نامتوازن آن در مناطق مختلف و....
او بسته اقدامات ارتقای کیفیت و عدالت آموزشی، بسته اقدامات حکمرانی تربیتی، بسته اقدامات انگیزه بخشی و توانمندسازی نیروی انسانی به ویژه معلمان را پیشنهاد داده است که در فرصتی دیگر به آنها خواهیم پرداخت اما به نظر میرسد حالا به جای دانستههای پراکنده قبلی درباره وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، انبوهی از دادهها پیش روی کارشناسان، جامعه فرهنگیان و همچنین نمایندگان مجلس شورای اسلامی است تا آنها را به چالش بکشانند شاید در این میان چالش اصلی این باشد که چه میزان این برنامهها قابلیت عملیاتی شدن دارند!
به نظر میرسد دو اصل جوان بودن و نداشتن سابقه اجرایی وی در خود وزارتخانه آموزش و پرورش در مقابل اینکه وی از معدود وزرایی خواهد بود (در صورت تأیید صلاحیت) که تحصیلات مرتبط وی با حوزه تعلیم و تربیت است و در عین حال او آنقدر هم که منتقدان میگویند بی تجربه نیست و تجربه اجرایی از معلمی تا مدیریت فضاهای آموزشی در مدارس امام رضا (ع) را نیز دارد. اما شاید بیش از هر چیز باید پرسید که چه چیزی در باغگلی بوده است که رئیس جمهور به او اعتماد کرده و او را برای یکی از کلیدی ترین پستهای وزارتخانه انتخاب کرده است؟ حتماً رئیس جمهور بر جوان بودن وی و سابقه اجرایی وی اشراف کاملی داشته ول شاید تجربه مستقیم تر کار کردن رئیس جمهور با این مدیر فرهنگی در آستان قدس رضوی بخشی از شخصیت وی را برای او نمایان کرده باشد که در این فرصت کوتاه هیچ کارشناسی نخواهد توانست آن را تأیید کند چون نیازمند قرار گرفتن وی در میدان عمل و مشاهده مستقیم است.
آنچه تا کنون از دیدگاه بیان شده این است که اهداف او با اسناد بالادستی و نگاه حاکمیتی به آموزش ش و پرورش منافاتی ندارد. او بر مردمی بودن آموزش ش و پرورش، اجرای عدالت آموزشی، اصل رایگان بودن آموزش و بالا بردن کیفیت آموزشی تاکید دارد. شاید هر گزینهای با این بسته پیشنهادی و این شعارها وارد این گودی میشد کمتر دباره اش انتقاد میشنیدیم و بیشتر تمجید را به همراه داشت اما باید پذیرفت که جامعه فرهنگیان این روزها اعتماد کمتری به حرفها دارند. آنها نارضایتی خود از وضع موجود را در قالب مخالفت با پیشنهاد وزیری جوان که از دید آنها از خارج از وزارتخانه آموزش و پرورش آمده است نشان میدهند و در این میان اندک شماری هم هستند که منافعشان را در خطر میبینند. شاید باید یکبار از خودمان بپرسیم در صورت گرفتن عدم تأیید باغگلی از مجلس (این احتمال برای هر وزیری ممکن است) آیا لزوماً گزینه پیشنهادی بعدی نظر همه صاحبنظران را جلب میکند و مهمتر اینکه در این بازه زمانی مهم تا شروع مدارس این عدم ثبات کمکی به حل انبوه مشکلات میکند؟
باغگلی در گفتگو با خبرنگار مهر تاکید کرد: باید بپذیریم که آموزش و پرورش در هر جامعهای بستری است که اتفاقات مرتبط با آن جامعه در این بستر رخ میدهد. یعنی اگر قرار است اقتصاد ما پویا شود، امنیت ملی ما بالا برود، نشاط جامعه تغییر کند، گذرگاه آن حتماً اینجاست، چون داریم هویت فردی و اجتماعی و دینی و ملی و همه چیز کودکان و نوجوانانمان را در این تجربه شکل میدهیم. بنابراین هر قدر این عرصه از پویایی و خلاقیت بیشتری برخوردار باشد، هر قدر بومیتر و متناسب با شرایط باشد، هر قدر این هدف را بپذیرد که ما در دوران تحلیل داریم برای بچهها معنای زندگی تولید میکنیم، آن موقع میتواند تضمینکننده اتفاقات دیگر باشد. من خدمت آقای رئیسجمهور که بودم و قرار شد که این مسئولیت را بپذیرم، خدمتشان عرض کردم آموزش و پرورش وزارتخانهای نیست که مسئلهاش با وزیر و حتی با بودجه حل شود. به نظر من این طور نیست که اگر روزی به ما بگویند بیا هر قدر بودجه که میخواهی به تو بدهیم و به این ترتیب مسائل آموزش و پرورش حل است. اصلاً این طور نیست. ما یک عزم جدی در تمام ارکان دولت را لازم داریم. سند تحول به ما میگوید در عرصه تربیت عمومی جامعه تمام دستگاهها مسئول هستند، بنابراین امروز اگر فرمانده میدان تربیت در دولت، آقای رئیسجمهور نباشد، مسئله تربیت جمع نمیشود. این یکی از آن تفاوتهائی است که وقتی میگویم باید تفاوت داشته باشیم و آقای رئیسجمهور امروز این را پذیرفته که فرمانده عملیات میدان تعلیم و تربیت باشد و ما از ایشان قول گرفتهایم که در جلسات شورای عالی آموزش و پرورش فعالانه شرکت کند. شخصیت آقای رئیسی هم همین را ایجاب میکند.