به گزارش خبرگزاری مهر، سیزدهمین برنامه تلویزیونی سوره، فصل بنی امیه به موضوع «عالمان اموی» اختصاص داشت و مهمان این برنامه حجت الاسلام احمد رهدار هئیت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) بود.
دیانی در ابتدای برنامه از رهدار پرسید که امویان در تجربه ای که رقم میزنند، عالمان اموی چه میکنند؟ در کجای دستگاه بنی امیه قرار دارند؟
رهدار پاسخ داد: سه دسته از عالمان اموی را باید از یکدیگر تفکیک کنیم. دسته اول، عالمانی که قبل از بنیامیه بودند ولی آثار آنها افق و جهت بنی امیه را تعیین میکند. دسته دوم عالمانی هستند که در زمان بنی امیه زیست میکنند، مسئولیت و اعتبار دارند. دسته سوم هم عالمان بعد از زمان بنی امیه هستند که تم فکریشان و تفکر آرمانیشان براساس تفکر بنی امیه و گویی امتداد تاریخی انها هستند و الگویشان بنی امیه است. نسبت عالمان و حکومت بنیامیه را زمانی میتوانیم کامل بحث کنیم که از هر سه دسته عالمان حرف بزنیم.
وی افزود: با کمی مسامحه باید عرض کنم که جریان عالمان دینی قبل از بنی امیه و نظریهپردازی آنها زمینه ساز تکوین دولت بنیامیه و تثبیت ساختار قدرت آنها شده است، عالمانی هستند که به جریان یهودی یا کعبالاحبار معروفند. در جریان برادران اهل سنت به لحاظ تاریخ سیاسی، خط اصلی تاریخی اهل سنت و بنیامیه خط تاریخی عثمان است نه ابوبکر و عمر. ابوبکر و عمر در زمان حیات خودشان قداست داشتند اما خلیفه سوم در زمان حیاتش قداست نداشته اما قدرت و اعتبار داشته است. کمی بعد از کشته شدنش، بنیامیه قداست سیاسی به آن میدهد و این خط هم ادامه پیدا میکند. ابوبکر و عمر برای دو طایفه کوچک قریش هستند و مناسبات قدرت قبیلگی را نداشتند. به همین دلیل خلیفه اول، برای قدرت گرفتن سراغ دو طایفه بنیهاشم و بنی امیه که قدرتمند بودند رفت. امتداد خط ابوبکر و عمر ابن زبیر است که با آن تمام میشود. اما خط فکری اهل تسنن، خط فکری عثمان است.
حجت الاسلام احمد رهدار هئیت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) ادامه داد: بعد از رحلت پیامبر (ص) حدود ۸۰ هزار صحابی از پیامبر به جا میماند. با رحلت پیامبر (ص) و فتوحات اسلامی پای خیلی از اقوام دیگر و ارتباطات علمی، سیاسی و تجاری به جهان عرب باز شد. مجموعه ظرفیت حاکمان، خلیفه اول، خلیفه دوم و حلقه اولی که دور این افراد بودند به اندازه ای نبود که بتوانند نزاع هایی که میشده است را درست قضاوت کنند و برای مسائل و مشکلات و قضاوت ها همه سراغ علی (ع) میرفتند. خلیفه از این ماجرا خشنود نبوده و می گوید: آیندگان درباره ما چه فکری میکنند وقتی همه چیز به دست علی (ع) است. در عین حال خودشان هم نمیتوانستند آن کار را انجام دهند چون علمش را نداشتند. بنابراین تصمیم گرفتند که یکسری از عالمان یهودی مدینه را بخرند و از آنها بخواهند مسلمان شوند حتی اگر اسلامشان نفاقی باشد ولی در تیم امویان قرار بگیرند نه در تیم علی بن ابی طالب (ع). درچنین شرایطی عالمان صحابی پیامبر به انزوا کشیده شدند.
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: جریانهایی مثل کعب الاحبار دو تا ماموریت داشتند؛ ماموریت اولشان به رغم اینکه تیزتر بود نگرفت ولی ماموریت دومشان گرفت و تا به امروز پیامدهایش ادامه دارد. ماموریت اول این جریان این بود که برای روایات خاص خاندان پنج تن آل عبا و اهل بیت، بدل بسازند. مثلا فخر رازی که در تفسیرنویسی خیلی معروف است ، درباره ماجرای لیله المبیت می گوید: درباره این ماجرا احتمال دارد، ابن ملجم جای پیامبر خوابیده باشد در حالیکه ابن ملجم مرادی در آن زمان یک کودک ۱۰ ساله بوده است. درواقع ماموریت اول آنها جعل روایت و مبتذل کردنشان بود. جهان اسلام باید یکبار باید برای عزت پیامبر (ع) و عزت اسلام از خیر یکسری از عالمان جهان اسلام بگذرد. من تمام فیلم ها و کاریکاتورهایی که دانمارک علیه پیامبر (ص) تولید کرد را به دقت دیدم و باید بگویم آنها اصلا در منابع و کتب اسلامی دست نبردند و منابعشان برای ساخت فیلم ها برخی از کتبی است که گفتم باید آنها را کنار بگذاریم. البته خوشبختانه نه آن زمان و نه الان این روایت ها انقدر مبتذل بود که مورد توجه جامعه قرار نگرفت چون با عقل جور در نمیآید.
حجت الاسلام رهدار تصریح کرد: ماموریت دوم کعبالاحبار که خیلی هم جواب داد، جعل روایات غیر سیاسی اعتقادی است. روایاتی از جنس قصه و جذاب از این قبیل که خدا چگونه آسمان ها را خلق کرده، معاد و برزخ چگونه است؟ حضرت آدم چگونه هبوط کرده است؟ و....نخستین جاعلان این جریان یا یهودی بودند یا برپایه اعتقادات و جهان شناسی یهودی روایات را جعل میکردند، به بیان دیگر یک دینداری کاملا یهودی داشتند.جریان کعب الاحبار، سپهر اعتقادی جریان تاریخی اهل سنت را به گونه ای جهت ندادهاند که در فردای تاریخ، فرزندان مسلمانان بتوانند در برابر فرزندان یهودیان قیام کنند. مصداق تاریخی موضوع هم اینکه در این صدسال اخیر فقط جریان شیعی با اسرائیل و به تعبیر امام (ره) با این غده سرطانی مخالفت کردند.
عضو هئیت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) در ادامه برنامه گفت: در دوره بنی امیه دو خط اصلی کلامی به وجود آمد؛ جریان معتزله (مکتب کوفه) و اشاعره (مکتب مدینه). خط معتزله تحت تاثیر شاگردان کلامی –فقهی امام علی (ع) است لذا از ابوحنیفه درتاریخ اسلام به عنوان شیعه کوفی یا شیعه محبتی یاد میشود. اما جریان معتزله تا قرن چهارم بیشتر ادامه پیدا نکرد و از قرن چهارم تا قرن چهارده جریان اشاعره حاکم بود. عبدالله بن سلام ازیهودیان و شخصیت های علمی است که در بدو ورود پیامبر (ص) به دین اسلام روی آورده است. در تصمیمات کلان دارالعماره اسلامی نقش دارد. ارتباط او با معاویه به گونه ای است که عبدالله بن سلام به این نیت طلاق داد که با دختر معاویه ازدواج کند و جزو خاندان او قرار بگیرد.
این استاد حوزه اضافه کرد: سعدبن ابی وقاص جمله ای دارد که میگوید: علی رغم معاشرت زیادی که با پیامبر (ص) داشتم ندیدم که پیغمبر خاتم کسی را با اسم، بخاطر علمش وعده بهشت بدهد اما پیامبر (ص) عبدالله بن سلام را بخاطر علمش وعده بهشت داده است. کعب الاحبار بسیار مورد احترام و اعتبار خلیفه دوم است. وی جزو تابعین بوده نه صحابه و جزو معدود تابعینی است که صحابه از وی نقل حدیث میکنند و خب این یک استثناست. در اختلاف نظرهای حدیثی در زمان بنی امیه، قول کعب الاحبار که یک تابعه یهودی بوده، مرجعیت داشته است. معاویه، کعب الاحبار را به عنوان یکی از علمای زمان خودش معرفی میکند. کعبالاحبار یک استفتاء درباره استفاده از بیت المال دارد که میگوید، حاکم برای استفاده شخصی میتواند از بیت المال برداشت کند.
وی در پایان گفت: عالم دیگری به نام «شهاب زُهَری» داریم که بنیانگذار مکتب تاریخ نگاری مدینه و فقیه و محدث است. او در مدینه به دنیا آمده ولی چون بیشتر عمرش را در شام گذرانده یک عالم شامی محسوب می شود. پدر این فرد، در جریان مختار مقابل مختار و پدربزرگش در جنگ بدر جزو لشکر مشرکین بوده است. نقش او اینقدر مهم است که امام سجاد (ع) خطاب به وی نامه تندی نوشته است مبنی براینکه تو داری عهدی که عالمان با خدا دارند را زیرپا می گذاری و با کارهایت قبح و زشتی تعامل با دستگاه ظلمه را میشکنی. بعد از کربلا، منفوریت خاندان بنی امیه حتی برای اهل سنت تثبیت شد.
بحث درباره موضوع عالمان اموی قرار شد در برنامه دیگری از سوره ادامه پیدا کند.