لک‌زایی گفت: یکی از مبانی فکری و پایه‌های دینی امام صدر در مردمی بودن و حضور در جامعه عمل به این فرمایش امیرالمومنین(ع) است و هر نوع ظلمی که در جامعه رخ دهد منجر به ایجاد محرومیت می‌شود.

خبرگزاری مهر - گروه دین و آیین- زینب حسینی روش: امروز نهم شهریور، سالروز ربوده شدن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان و دو همراهش توسط رژیم معمر قذافی است. امروز در هر مجلس و محفلی نام امام موسی صدر توأم با یک افسوس بزرگ برده می‌شود؛ افسوس از دست دادن یک رهبر عالم و انقلابی. چهل و سه سال است که دیگر این عالم دینی را در میان خود نمی‌بینیم.

سید موسی صدر، چهاردهم خرداد ۱۳۰۷ در قم و در خاندانی متولد شد که به تعبیر خود او اجدادش، در دوران خود سرآمد علم و جهاد و اجتهاد و خدمت به خلق خدا بوده‌اند. او در نوجوانی تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد و با گذراندن دروس خارج در قم و نجف، به قوه استنباط و اجتهاد دست‌یافت. او در درس آیات بروجردی، محقق داماد، امام خمینی، سید محمد حجت، حکیم، خویی و علامه طباطبایی حضور می‌یافت. هم‌چنین با تحصیل در رشته «حقوق در اقتصاد» در دانشگاه تهران، از نخستین طلاب حوزه علمیه قم بود که تحصیلات دانشگاهی نیز داشت.

او به همراه تعدادی دیگر از فضلای حوزه علمیه قم نظیر آیات مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، موسوی اردبیلی و واعظ زاده خراسانی نخستین مجله رسمی حوزه علمیه با عنوان «مکتب اسلام» را با حمایت‌های آیت‌الله بروجردی تأسیس و منتشر کرد.

پس از درگذشت آیت‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین، رهبر شیعیان لبنان، به درخواست شیعیان لبنان و به دستور آیت‌الله بروجردی زعیم حوزه علمیه قم، به لبنان مهاجرت کرد. سید موسی صدر که پس از اقداماتش در لبنان، امام صدر خوانده می‌شد در لبنان دست به اقدامات گسترده‌ای زد، اگرچه مشکلات بی‌شمار بود ولی او متوقف نشد. او ضمن مقابله با فئودال‌ها و وضعیت نابسامان اجتماعی شیعیان و نظام طایفی به چهره اول لبنان تبدیل شد. تأسیس حرکت المحرومین، جامعه زنان، مؤسسه فنی جبل عامل، هیئت یاری جنوب لبنان، مجلس اعلی شیعیان و معهد الدراسات الاسلامیه بخشی از فعالیت‌های او در طول بیست سال فعالیت در لبنان بود.

تنها ۹ روز پیش از ربوده شدن، در اول شهریور ۱۳۵۷، با نگارش سرمقاله‌ای در روزنامه لوموند، با عنوان ندای پیامبران، سعی کرد جهانیان را بیش از پیش با انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب آشنا کند. امام خمینی از لحظات اول انتشار این خبر، به پیگیری‌های بین‌المللی گسترده پرداخت. همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌دفعات از امام موسی صدر یاد و تجلیل کرد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پیامی که به مناسبت برگزاری کنگره امام موسی صدر برگزار شده بود، کارنامه امام صدر را مشحون از جهاد علمی و عملی و انقلابی دانستند: «وحدت و هویت بخشیدن به شیعه‌ی لبنان و ایجاد هم‌زیستی و احترام متقابل میان پیروان ادیان و طوایف سیاسی در آن کشور از سویی و صراحت در معرفی رژیم غاصب صهیونیست به‌عنوان «شرّ مطلق» و اعلام حرمت همکاری با آن از سوی دیگر و بالاخره ابراز ارادت و صمیمت نسبت به رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، چه در عرصه‌ی فرهنگی و نوشتاری و چه با همکاری با عناصر مبارز ایرانی در مدتی طولانی، از این عالم بزرگوار که فرزند حوزه‌ی علمیه‌ی قم و بازمانده‌ی یکی از خاندان‌های بزرگ علمی در جهان تشیع است، شخصیتی همه‌جانبه پدید آورده بود.»

به مناسبت چهل و سومین سالگرد ربوده شدن این عالم بزرگوار، برای واکاوی و بررسی اندیشه اجتماعی امام سید موسی صدر با شریف لک‌زایی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به گفتگو نشستیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید:

*امام موسی صدر به عنوان عالم دینی و مسئولی اجتماعی-مذهبی بر اساس چه باورهایی حضور در میان مردم را ضروری می‌دانستند؟

امام موسی صدر در جامعه لبنان خود را رهبری دینی و اجتماعی می‌دانست و اراده داشت همچون یک عالم دینی در جامعه عمل کند؛ تحقق این هدف الزامات فراوانی را می‌طلبد و عرصه‌های مختلفی را شامل می‌شود. برای همین سطح توقعاتی که آن زمان از یک عالم دینی وجود داشت به شدت افزایش پیدا کرد، از این منظر امام موسی صدر به عنوان یک عالم دینی بر اساس آموزه‌های اسلامی در بین مردم حضور پیدا می‌کرد.

یکی از مبانی فکری و پایه‌های دینی امام موسی صدر در مردمی بودن و حضور در جامعه عمل به این فرمایش امیرالمومنین (ع) است که فرمودند: «خداوند از علما عهد و پیمان گرفته در برابر شکم‌بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند»، هر نوع ظلمی که در جامعه رخ دهد منجر به ایجاد محرومیت می‌شود، بنابراین وظیفه هر عالم دینی است تا در جهت زدودن فقر و محرومیت‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی از جامعه گام بردارد.

امام موسی صدر از این جهت به شدت در تلاش و تکاپو بود تا محرومین جهان و جامعه تحت ستم لبنان به ویژه شیعیان را از این وضعیت خارج کند. نگاه امام نگاهی تمدنی بود و از این رو در نگاه ایشان باید نیازهای انسان معاصر در سطوح مختلف برطرف شود و اگر چنین شود، تمدنی نوین شکل خواهد گرفت.

یکی از مبانی فکری و پایه‌های دینی امام موسی صدر در مردمی بودن و حضور در جامعه عمل به این فرمایش امیرالمومنین (ع) است که فرمودند: «خداوند از علما عهد و پیمان گرفته در برابر شکم‌بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند»

پیمانی که خداوند متعال از عالمان دینی گرفته در رهبر دینی همچون امام موسی صدر احساس مسئولیت ایجاد می‌کند، به همین خاطر امام خود را درگیر مسائل مردم و رفع مشکلات ایشان می‌کرد.

* نقش رهبر و عالم دینی چیست و همراهی ایشان با مردم چگونه باید باشد؟

نقش یک رهبر و عالم دینی هدایت و نزدیک کردن مردم به حق و حقیقت است از این جهت رهبر دینی همواره باید در میان مردم باشد تا آنان را به حق و حقیقت دعوت و نزدیک کند. متأسفانه این امر در جامعه کنونی ما مقداری لوث شده است. شخصیت‌هایی مانند امام موسی صدر، امام خمینی (ره) و برخی دیگر از بزرگان دین در دوره معاصر از عمق وجدان به این آموزه‌ها باور داشتند و در این مسیر گام برمی‌داشتند.

از دیدگاه فلسفی و در فضای حکمت متعالیه، طبیعتاً امام موسی صدر سیر چهارگانه اسفار را مدنظر داشتند، در سفر سوم و چهارم امام با عنوان رهبر دینی در میان خلق خدا حضور دارد و می‌خواهد مردم را به همان مراتبی که خود دست پیدا کرده، رهنمون شود و آن مرتبه تقرب به خداوند، راستگوئی، عدالت گری، عدالت خواهی، عدالت‌گستری، نفی ظلم و باور به آزادی است، در حقیقت رهبر دینی به دنبال برپا داشتن و ترویج ارزش‌ها در جامعه است تا بدین وسیله جامعه حقیقت‌گرا شده و به سمت تحقق آموزه‌های دینی حرکت کند.

نکته دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که از دین چه انتظار و توقعی می‌رود، نحوه فهم دین مهم است. توقع امام موسی صدر از دین این است که آلام و رنج‌های انسان‌ها را کاهش دهد چرا که دین تنها بعد معنوی ندارد، از نظر امام موسی صدر اگر کسی شغلی ندارد و معیشتش با مشکل مواجه است دین موظف است مشکل او را حل کند، نگاه اجتماعی امام موسی صدر بر این اساس است که دین باید در تمام عرصه‌ها حضور داشته باشد.

امام موسی صدر وضعیت روز جامعه را اینگونه توصیف می‌کند که امروزه وضعیت دین و دینداری مطلوب نیست و عالمان در صدر مداخله تمدن فعلی معاصر حضور ندارند، دین باید به گونه‌ای جلوه کند که حاملان دین در صف نخست تمدن و نگاه تمدنی قرار بگیرند.

نوع نگاه به دین بسیار مهم است؛ برخی میگویند دین به معنای ارتباط انسان با خدا است و ربطی به اجتماع ندارد، اما امام با این نظر موافق نیست و معتقد است دین باید بتواند فضایی ایجاد کند که در آن فضا آلام و رنج‌های انسان‌ها برطرف شود، آموزه‌های دینی پشتوانه تفکر امام موسی صدر است و حضور ایشان در میان مردم نیز حاصل همین نگاه اجتماعی به دین است.

*در اندیشه امام موسی صدر اهمیت حضور مستمر مردمی و حشر و نشر داشتن با طبقات مختلف مردم و حضور در منازل و اجتماعات و محافل مردمی آن هم نه به عنوان سخنران در چیست؟

امام موسی صدر در میان مردم حضور پیدا کردن را وظیفه یک عالم دینی می‌داند و معتقد است عالم دینی نباید منتظر بماند تا دیگران به سراغ او بیایند بلکه خود باید به سراغ مردم برود. ممکن است در مسئله‌ای کاری از دست امام برنیاید اما حضور و همراهی ایشان با جماعت و مردم تسکینی برای آنها محسوب می‌شود. رهبران دینی همواره در کنار مردم و مشکلات آنها هستند و وجه تمایزی برای خود قائل نیستند.

امام موسی صدر وضعیت روز جامعه را اینگونه توصیف می‌کند که امروزه وضعیت دین و دینداری مطلوب نیست و عالمان در صدر مداخله تمدن فعلی معاصر حضور ندارند، دین باید به گونه‌ای جلوه کند که حاملان دین در صف نخست تمدن و نگاه تمدنی قرار بگیرند

ایشان منصب رسمی دولتی نداشت و به عنوان یک رهبر دینی و اجتماعی فعال عمل می‌کرد از این جهت پایگاه او همواره در میان مردم بود. از لحاظ دینی سیره و روش پیامبران و اولیا خدا نیز همین گونه بوده است، آنها به سراغ مردم می‌رفتند، از نزدیک دردهای ایشان را شنیده و تسکین می‌دادند.

حضور در میان مردم آثار و ثمرات زیادی دارد، سخن گفتن بی واسطه با مردم، رهبر جامعه و عالم دینی را با مشکلات واقعی مردم آشنا می‌کند، وقتی عالم دینی در منبر و مسجد مردم را می‌بیند و یک طرفه سخن می‌گوید طبیعی است که نمی‌تواند درک درستی از مشکلات آنها داشته باشد اما وقتی در اجتماعات مردم حاضر می‌شود و با آنها به گفتگو می‌نشیند با جزئی‌ترین مسائل و مشکلات مردم از نزدیک آشنا شده و آنها را لمس می‌کند؛ بنابراین امام صدر خود را به عنوان یک عالم دینی جدای از مردم نمی‌دانست.

امام موسی صدر در برخی اجتماعات جوانان حضور پیدا می‌کرد و می‌گفت درها را ببندید و دهان‌ها را بگشایید و هر چه که می‌خواهید بگویید. آنچه که برای امام به عنوان یک حکیم مسلمان و پیرو حکمت متعالی مهم تلقی می‌شود، انسان است. امام موسی صدر در سخنرانی معروفشان در کلیسای کبوشیین، بیان کرد ادیان برای انسان آمدند، ادیان آمدند تا جایگاه انسان، وضعیت و فضای فکری، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انسان را ارتقا دهند؛ در این مسیر عالم دینی باید در کنار مردم باشد، رهبر و عالم دینی نمی‌تواند از مردم دور باشد و در راستای حل مشکل مردم عمل کند، این شدنی نیست. بنابراین ارتباط گسترده و مؤثر با مردم دستاورد بسیار مهم امام موسی صدر است.

البته در حوادثی که در لبنان رخ داد، امام موسی صدر در صف اول و در بین مردم حضور داشتند، از جمله در برخی از حوادث طبیعی و هر مسئله‌ای که پیش می‌آمد امام با اینکه هیچ مسئولیت دولتی نداشتند اولین نفری بودند که خود را به مردم آسیب دیده می‌رساندند. مثال دیگر از همراهی امام با مردم در منازعات و اختلافاتی بود که گاهی رخ می‌داد، در این مواقع نیز امام موسی صدر خود را برای حل اختلاف می‌رساند.

شاید در میان عالمان دینی کمتر افرادی باشند که همچون امام موسی صدر عمل کنند، سیره امام بسیار حائز اهمیت است و اهمیت آن در همراهی و گفتگو با مردم است، همراهی که می‌تواند جامعه را شکل دهد و اثرگذار باشد.

*امام موسی صدر چگونه می‌توانست بین حضور مردمی فوق‌العاده‌اش و همنشینی و رایزنی‌ها و همفکری‌هایش با نخبگان و اهل علم، هماهنگی برقرار کند؟

این یکی از هنرهایی است که عالم دینی و رهبر اجتماعی باید داشته باشد تا بتواند با همه گروه‌ها و سلیقه‌های گوناگون نشست و برخاست داشته باشد. یک رهبر دینی خط قرمز ندارد، رهبر باید بتواند با همه گروه‌ها و سلایق مختلف نشست و برخاست داشته باشد، این هنر یک عالم دینی و رهبر اجتماعی است، رهبر دینی جامعه نباید بین مردم مرزبندی قائل شود به این معنا که گروهی را نزد خود بپذیرد و گروه دیگر را طرد کند، رهبر دینی نباید بین شیعه و سنی، مسلمان و غیر مسلمان و یا حتی افرادی که بی‌خدا هستند در پذیرفتن نزد خود، فرق بگذارد.

برای یک عالم دینی مرزبندی معنا ندارد، بنابراین عالم دینی ارتباط بسیار گسترده‌ای با جامعه دارد. امام موسی صدر نیز این چنین بود، امام در جامعه لبنان با قشرهای مختلفی از جمله بانوانی که شاید پوشش شرعی و درستی هم نداشتند دیدار و گفت‌وگو داشت، البته امام این دیدارها را به عنوان یک رهبر دینی و اجتماعی انجام می‌داد. حتی وقتی نخبگان جامعه به امام پیشنهاد رهبری مجلس اعلای شیعیان را دادند، امام تصریح کرد که من حتی نمی‌خواهم رهبر مجلس اعلای شیعیان لبنان باشم؛ دلیل ذکر شده ایشان هم این بود که این سمت برای ایشان محدودیت ایجاد می‌کرد و ممکن بود در ارتباط امام با قشرهای مختلف خلل ایجاد کند.

مرحوم خسروشاهی نقل می‌کند که امام فرمودند من می‌خواهم کار ناتمام سید جمال‌الدین اسدآبادی را تمام کنم، بیشترین حجم حضور سید جمال با نخبگان دولتی، فکری، علمی، فرهنگی و سیاسی بود. سید جمال در این خصوص اینگونه تعبیر می‌کند که من بذر مطلوب را در شوره‌زار ریختم در حالی که باید در زمین حاصلخیز مردم می‌کاشتم؛ منظور امام موسی صدر از تمام کردن کار ناتمام سید جمال، مرتفع کردن همین خلاء است، به این معنا که هم باید با نخبگان همراه بود هم با توده مردم اعم از شهری و روستایی و هم نخبگان از اقشار مختلف و هم سیاست مداران.

این یکی از هنرهایی است که عالم دینی و رهبر اجتماعی باید داشته باشد تا بتواند با همه گروه‌ها و سلیقه‌های گوناگون نشست و برخاست داشته باشد. یک رهبر دینی خط قرمز ندارد

حضور امام موسی صدر در میان مردم مختص لبنان نیست، ایشان سفرهای متعددی به آفریقا و برخی نقاط دیگر داشته و در این سفرها نیز ارتباط مردمی خود را حفظ کردند.

جمع بین این دو حضور نیز مسئله مهمی است، اینکه امام موسی صدر چطور می‌توانست هم ارتباط خود را با نخبگان بخشهای مختلف حفظ کند هم با مردم از نزدیک در ارتباط باشد، امام به لحاظ علمی یک مجتهد مسلم بود و بر تحصیلات دانشگاهی نیز اشراف داشت، ایشان جز اولین طلبه‌هایی است که کارشناسی را در رشته حقوق و اقتصاد در دانشگاه می‌گذراند و با تحصیلات دانشگاهی آشنایی کامل داشت؛ این ویژگی یک عالم دینی است عالم دینی باید بتواند با اقشار مختلف ارتباط برقرار کند.

*تفاوت میان پوپولیسم و مردم گرایی مثبت در چیست؟ آیا واقعاً پوپولیسم آنقدر که برخی می‌گویند ترسناک است؟

تحلیل‌های متفاوتی درباره پوپولیسم وجود دارد اما آنچه که مسلم است این است که امروز اصطلاح پوپولیسم بار منفی دارد، اگر پوپولیسم را عوام گرایی معنا کنیم یعنی نیاز به پشتیبانی مردم در اینکه یک فرد، جریان یا گروه به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند، این مسئله به خودی خود می‌تواند منفی نباشد اما اگر صرفاً در خدمت اهداف شخصی، حزبی و گروهی قرار بگیرد یقیناً امری منفی و ناپسند است، این شیوه را نمی‌توان مردم گرایی نامید.

حضور امام در بین مردم به خاطر منافع شخصی نیست، امام موسی صدر در بیانی می‌فرمایند رهبر دینی و اجتماعی و رهبری یک جنبش باید در پایین‌ترین سطح از زندگی مادی باشد تا بتواند مشکلات جامعه را به خوبی لمس کند، امام در عزاداری‌ها، عروسی‌ها و مراسم‌های مذهبی مردم حضور داشتند، سخن و ممشای امام بیانگر این مطلب است که امام به دنبال منافع شخصی نبود و اصرار امام بر ارتباط نزدیک با مردم صرفاً بر اساس نگاه دینی است. به همین خاطر است که امام تصریح می‌کند من در سیاست و در انتخاب وزرا دخالت و توصیه‌ای نمی‌کنم.

گاهی حکومت برای رسیدن به اهداف و منافع خود مردم را به صحنه می‌آورد، این مسئله نیز اگر در راستای اهداف شخصی باشد مذموم است اما به صحنه آوردن مردم می‌تواند جنبه مثبت و حفظ منافع عمومی مردم را داشته باشد، تجمعات بسیار بزرگی که در سال‌های آخر حضور امام موسی صدر در صور و بعلبک اتفاق افتاد از این دسته است، اما امام به دلیل نگرانی که از ایجاد اختلافات و جنگ داخلی داشتند تجمع سوم را که قرار بود در بیروت انجام شود، لغو کرد.

امام موسی صدر مردم را برای تأمین اهداف و منافع مردم به صحنه می‌آورد و از آنان کمک می‌گرفت اما هیچگاه از حضور مردم در راستای منافع شخصی استفاده نکرد. در پوپولیسم دقیقاً عکس این اتفاق می‌افتد یعنی اشخاص، احزاب و گروه‌ها مردم را به صحنه می‌آورند تا به اهداف و منافع شخصی خود برسند و بعد از رسیدن به هدف مردم را رها می‌کنند.

نکته دیگری که بیانگر حقیقی بودن رابطه امام با مردم است این است که امام به مردم توجه می‌کند و در بین مردم حضور دارد اما آنها را تقدیس نمی‌کند، امام موسی صدر می‌فرماید وقتی من در جمعی هستم و آنجا عکسی می‌گیریم و قول و قراری می‌گذاریم به دیگران هم اعلام می‌کنم چه دیگران بپذیرند چه نپذیرند، من کسی نیستم که تعهدی را که پذیرفتم مخفی نگه دارم و کتمان کنم. همچنین امام در جای دیگری می‌فرمایند ما از حق و حقیقت طرفداری می‌کنیم و همیشه در این مسیر گام برمی‌داریم، اگر من در این مسیر تنها هم بمانم دست از حق برنمی‌دارم و تغییر نظر و عقیده نخواهم داد.

درست است که امام می‌خواست مسائل و مشکلات مردم حل شود اما مردم را تقدیس نمی‌کرد مبنی بر اینکه هر حرف و خواسته‌ای که مردم داشته باشند لزوماً درست است، امام ضمن اهمیتی که برای مردم قائل بود مرزبندی‌های دین را نیز رعایت می‌کرد و از دین به خاطر مردم نمی‌گذشت، بر خلاف پوپولیسم که در آن تقدیس مردم با هدف دستیابی به اهداف شخصی وجود دارد.

*یکی از دلایلی که برخی از چهره‌های سیاسی و مذهبی کمتر در جمع مردم حضور پیدا می‌کنند، مسائل امنیتی است، امام موسی صدر این مسئله را چطور حل کرده بودند، آیا تهدیدات امنیتی متوجه ایشان بود و آیا این تهدیدات توانسته بود در رویکرد امام صدر تغییری ایجاد کند؟

گروه‌های مختلفی در لبنان فعال بودند و گاهی با امام اختلاف داشتند، از این جهت امام موسی صدر دائماً در شرف تهدیدات بودند، بارها تیر اندازی‌های مختلفی صورت گرفته و ایشان از ترورها جان سالم بدر برده بود. اگر چه این اتفاق بارها افتاده بود اما امام در عین اینکه ترتیبات امنیتی را رعایت می‌کرد به این تهدیدات وقعی نمی‌نهاد و حضورشان در بین مردم دچار خدشه نشد، علی رغم همه تهدیدات و ترورها همچنان امام اولین کسی بود که در حوادث طبیعی و انسانی خود را به مردم می‌رساند و به حوادث گوناگون واکنش نشان می‌داد.

اهمیت رهبری و مردم گرایی در موقعیت‌های سخت خود را نشان می‌دهد، امام در این باره فرمودند ما در راه خدمت به مردم از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نمی‌کنیم و این تا مرز شهادت ادامه دارد.

برخی از بزرگان انقلاب مانند مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را داشتند. متأسفانه به بهانه امنیت مقامات رسمی دولتی و غیر دولتی، بین مردم و مسئولان و رهبران دینی و اجتماعی جامعه فاصله ایجاد می‌شود، وقتی ارتباط با مردم قطع شود آن فرد مسئول تنها شده و گرفتار غرور می‌شود، دیگران را در تصمیماتش مشارکت نمی‌دهد و ممکن است مشاوره‌ها به صورت جهت‌دار به او داده شود بنابراین چنین مسئولی نمی‌تواند وضعیت جامعه را به درستی بشناسد و آسیب شناسی کند.

توصیه بنده این است که جوانان عزیز آثار امام را مطالعه کنند، مطالعه آثار امام فهم متفاوتی از دین به انسان می‌دهد و سبب آشتی مجدد با ارزشهای دینی می‌شود، دیدگاه و فهم امام صدر از دین می‌تواند موجب ارتقا جامعه شود.