به گزارش خبرنگار مهر، حکمرانی در هر عصری متأثر از عوامل متعددی است که یکی از این عوامل تکنولوژی است. گزارهای که در عصر اخیر به شدت تفکر، شناخت و معرفت بشر را نه تنها دستخوش تغییر نموده، بلکه به کنترل خود درآورده و بسیاری از حاکمیتها را به زاویه برده و عملاً ناکارآمد کرده است. لذا نظریهپردازی در حوزه حاکمیت بدون شناخت تکنولوژی و قدرت آن، یکی از آسیبها در عرصه طرحریزی حاکمیت است.
در این باره با محمدعلی شکوهیانراد، متخصص مطالعات سایبرنتیک، مدرس دانشگاه تهران و پژوهشگر آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر این دانشگاه گفتگو کردهایم.
چار چوب مفهومی، نظری و اجرایی سه مرحله به هم پیوسته در هر علمی است
شکوهیانراد با اشاره به اینکه غرب مطابق یک دستهبندی، اعصار بشر را به شش قسمت تقسیم میکند گفت: این تقسیمبندی به ترتیب شامل عصر سنگ، عصر فلز، عصر کشاورزی، عصر صنعت، عصر اطلاعات و عصر شناخت است. البته لازم بهذکر است که دستهبندی فوق منطبق با مبانی انسان غربی است و در جهانبینی توحیدی، نسبت انسان با ولایت و اولیا امر سنجیده میشود، نه با آنچه غرب سنجیده و خروجی آن کاملاً متفاوت و برتر است.
متخصص مطالعات سایبرنتیک افزود: هر کدام از این اعصار دارای ویژگیها و جزئیات زیادی هستند. اختلاف اساسی هر عصر نسبت به عصر قبل و بعد از خود در دو حوزه است: سطح رشد دانش و پیشرفت تکنولوژی آن عصر. بهعبارت دیگر در هر کدام از این اعصار از سویی مجموع دانش انسانی تجمیع شده و فضای علمی آن عصر را ایجاد کرده و از سوی دیگر، مبتنی بر همان دانشها، تکنولوژیها و ابزارهایی ایجاد و عرضه شده که سبک زندگی انسان از سطح فردی تا تمدنی را تغییر داده است. حال هر زمان که متأثر از فراگیری همین تکنولوژیها در جامعهی بشری، تغییر مهمی رخ داده و نقطه عطفی ایجاد شده، یک عصر جدید بر پایهی عصر رایج پدید آمده است. برای مثال عصر کشاورزی، بر پایهی دانش و تکنولوژی بهکارگیری فلزات جهت ساخت ابزارهای مورد نیاز و همهگیری این موضوع در اواخر عصر فلز بنا شده است، چون انسان با استفاده از دانشها و ابزارهای حاصل از عصر فلز توانسته چرخهی غذایی خود را بهصورت روشمند از کشاورزی و دام تأمین نماید.
وی ادامه داد: برخی از اعصار چند قرن و برخی از اعصار زیر یک قرن طول کشیدهاند و هر چه به امروز نزدیک میشویم طول اعصار کمتر میشود چون سرعت پیشرفت دانش و تکنولوژی رفته رفته بیشتر شده است. خود رشد سطح دانش و بعد میزان پیشرفت تکنولوژی در هر عصر، وابسته به مفاهیم پایهای است که در آن عصر ایجاد شده است. بهعبارت دیگر مفاهیم، شکلدهنده مبانی تمدن انسانی در هر عصر هستند و اگر مفاهیم شناخته شوند بسیاری از مسائل از جنبه فهم و قضاوت برای امروز سادهسازی میشوند چون امروز با حجم انبوهی از مفاهیم مواجه هستیم که هر کدام متعلق به یکی از اعصار ششگانه است. برای نمونه مفاهیم اطلاعات، مهندسی اطلاعات، شبهه، حوزه شناخت، جنگ شناختی، قدرت نرم، جنگ نرم، عملیات فرهنگی، ارتباطات، محاسبات، سایبرنتیک، فرماندهی و کنترل، هوش مصنوعی، نظریهی بازی، بازیگونهسازی، پروتکل، روانشناسی، عملیات روانی، اطلاعات، ضد اطلاعات و … امروز بارها و بارها مورد استفاده قرار میگیرند بدون آنکه نسبت دقیقی میان آنها در نظر گرفته شود.
شکوهیانراد تصریح کرد: برای تمام این مفاهیم علاوه بر تعریف مشخص، باید دستهبندی و ارتباطات صحیحی داشته باشیم و منظومه مدون مفاهیم را بهحسب اعصار استحصال کنیم. برخی از این مفاهیم به عصر صنعت باز میگردد، برخی به عصر اطلاعات و برخی به عصر شناخت. اینکه هنوز نتوانستیم با این مفاهیم از حیث در هم آمیختگی تعیین تکلیف کنیم، برای این است که ریشهشناسی نکردهایم که هر کدام از این مفاهیم از کجا میآیند و در چه شرایط جهانشناختی تبیین شدهاند.
این پژوهشگر تاکید کرد: عمده مفاهیم امروزی که در اختیار ما است و بهتبع آنها، دانش و تکنولوژی ایجاد شده؛ متعلق به سه عصر آخر است. به سادگی میتوان دریافت که هر کدام از این اعصار مفاهیم، دانش و تکنولوژی خاص خودش را دارد. بدین معنا که ابتدا یکسری مفاهیم، کلیات آن عصر را شکل داده است. در مرحله بعد از هر کدام از این مفاهیم، دانش نظری تدوین شده و نهایتاً منطبق با آن دانشها، تکنولوژیها بهمنظور عملیاتیسازی دانشها ایجاد شدهاند.
متخصص مطالعات سایبرنتیک گفت: سه مرحله به هم پیوسته در هر علمی شامل چارچوب مفهومی و حوزه فلسفی، چارچوب نظری و حوزه دانش و چارچوب عملی و روشهای اجرایی شدن آن دانش نظری است. حال موضوع این است که بر اساس مفاهیم و سپس دانش و تکنولوژی برخاسته از آن، شکل تمدن در هر عصر شکل گرفته است که بهدنبال آن، سبک زندگی مشخصی پدید میآید. به عبارتی اولاً بین هر دو عصر از منظر سبک زندگی، تفاوتهای جدی وجود دارد و ثانیاً این تفاوتها حاصل همهگیری و رواج مفاهیم، دانشها و تکنولوژیهای هر عصر است. این تغییر سبک زندگی مستقیماً بر سه حوزه اثرگذار است: چهارچوب زندگی فردی، جامعهپردازی و تمدنسازی و نظم جهانی.
وی تصریح کرد: بهعبارت دیگر در هر عصر، جهان دارای نظم مشخصی است که از همهگیری دانش و تکنولوژیهای آن عصر پدید آمده و آن بخش از مقاطع زمانی که نظم جهان در حال تغییر است، بشر با دوره گذار از عصر حاضر به عصر بعدی مواجه میشود که هم اکنون ما نیز در دوره گذار عصر اطلاعات به شناخت هستیم. دقیقاً بدین معنا که به لحاظ مفهومی، دانش و تکنولوژی وارد عصر شناخت شدهایم، اما نظم جهانی هنوز بر اساس عصر اطلاعات است و تا قبل از یک سال آینده انتظار میرود نظم نوین جهانی منطبق با عصر شناخت شکل پذیرد.
مفاهیم، دانش و تکنولوژی هر عصر پلکان شکلگیری عصر بعدی است
شکوهیانراد گفت: تصور عامه این است که هر یک از اعصار وقتی به عصر بعدی میرسد، کاملاً تمام شده و هر چیزی که در آن عصر رایج بوده، منسوخ میگردد اما این برداشت، صحیح نیست. دانش، تکنولوژی و نظم رایج در هر عصری منسوخ نمیشود بلکه پلکان شکلگیری دانش، تکنولوژی و نظم عصر بعد از خود میشود و در آن ادغام میگردد تا عصر بعدی را بسترسازی نماید.
این پژوهشگر افزود: توجه بفرمائید همین الان در مناطق شمالی کشور، کشاورزی مبنای زندگی بخش چشمگیری از خانوادهها است. به همین دلیل از نظم فیزیکی و معماری شهرهای کوچک و روستاها گرفته تا مدل جامعهسازی استانهای شمالی، منطبق با همان مدل عصر کشاورزی است و زمین قابل کشت، تعیینکننده وضعیت خانوادهها است. به وضوح ملاحظه میکنید که منازل حول زمینهای کشاورزی شکل گرفتهاند و وقت عمده اعضای خانواده از طلوع آفتاب تا هنگام غروب، صرف زحماتی میشود که روال کشاورزی به آن نیاز دارد.
روانشناسی دانش عصر صنعت است و در عصر اطلاعات کارایی چندانی ندارد. بههمین دلیل است که مراکز مشاوره، خروجی مطلوبی که تا سالهای گذشته داشتند را امروز ندارند. این بهمعنای منسوخ شدن روانشناسی نیست بلکه روانشناسی امروزی بهدلیل سیطره اطلاعات و شناخت، به «روان-سایبرنتیک» (PsychoCybernetic) تبدیل شده که افرادی نظیر ماکسول مالتز روی مبانی آن کار کرده و صاحب تألیف هستند
متخصص مطالعات سایبرنتیک در ادامه گفت: در مدل سیاسی عصر کشاورزی، زمین تعیین کننده قدرت بود و زمین کشاورزی بیشتر معادل قدرت و نفوذ بیشتر در اجتماع محسوب میشد که به آن فئودالیسم گفته میشود، مدلی که تا پیش از انقلاب اسلامی و چند سال پس از آن کماکان در ایران موضوعیت داشت. در عصر کشاورزی اصلیترین مفهوم، مفهوم غذا بود، لذا تولید غذا و چرخه غذایی، دغدغه اصلی این عصر است و قدرت، برگرفته از کنترل بر چرخه غذا و زمینهای کشاورزی و مراتع دامپروری میباشد.
وی افزود: همچنین همین الان در شهرکهای صنعتی بزرگ و مناطق تولیدی، سبک و مدل زندگی عموماً با مدل عصر صنعت هماهنگی دارد و زندگی اجتماعی حول کارخانهها و کارگاهها شکل گرفته است.
عصر صنعت و نقش صنایع زیرساختی در قدرت
شکوهیانراد با اشاره به شروع عصر صنعت بهطور تقریبی از اوایل قرن ۱۹ میلادی گفت: در این عصر سعی شد مدل صنعتی شدن در همه کشورها پیاده شود. نگاه اصلی چنین بود که ضمن حفظ خودکفاییهای کشاورزی و دامپروری، اکنون در حوزه صنایع زیرساختی نیز به خودکفایی دست یابند. اما بعضی برداشتهای اشتباه در دیگر کشورها باعث شد تا صنعت را جایگزین کشاورزی کنند که یک خطای راهبردی است.
این پژوهشگر خاطر نشان کرد: این خطای راهبردی از همان فهم اشتباه اعصار است که تصور میشد هر عصر جدیدی به معنی منسوخ شدن عصر قبلی است و این نگاه را نداشتند که ویژگیهای عصر قبلی را باید حفظ کرده و در ویژگیهای عصر جدید ادغام نمایند.
مهندسی اصلیترین مفهوم عصر صنعت / مدیریت و روانشناسی از دانشهای عصر صنعت
شکوهیانراد تصریح کرد: مهمترین مفهوم در عصر صنعت مفهوم مهندسی است، البته مهندسی به معنای Engineering و نه به معنای تعیین هندسه که در فهوای واژه مهندسی قرار دارد. این مفهوم، صنایع مختلف را شکل میدهد. در این حین مفهومی به نام مدیریت (Management) اهمیت پیدا میکند و دانش آن در عصر صنعت پایهگذاری میشود چون صنعت نیاز به روشهای مدیریتی جدید دارد. مفهوم روانشناسی هم متعلق به همین عصر است چون انسانی که درگیر زندگی ماشینی و صنعتی شده، به شدت دچار مشکلات روانی گردید و افت جدی کیفیت نیروی کار را بهدنبال داشت. لذا افرادی از زمان فروید در راستای تقویت نیروی کار برای منافع سرمایهداری براساس صنعت سعی کردند روان انسانی که در تعامل با عصر صنعت مثل یک ماشین در کارخانه کار میکرد را بازسازی کنند تا سیستم سرمایهداری بابت کاهش کیفیت نیروی کار دچار مشکل نشود.
متخصص مطالعات سایبرنتیک در ادامه گفت: روانشناسی دانش عصر صنعت است و در عصر اطلاعات کارایی چندانی ندارد. بههمین دلیل است که مراکز مشاوره، خروجی مطلوبی که تا سالهای گذشته داشتند را امروز ندارند. این بهمعنای منسوخ شدن روانشناسی نیست بلکه روانشناسی امروزی بهدلیل سیطره اطلاعات و شناخت، به «روان-سایبرنتیک» (PsychoCybernetic) تبدیل شده که افرادی نظیر ماکسول مالتز روی مبانی آن کار کرده و صاحب تألیف هستند. لذا دانش و تکنیکهای روانشناسی در عصر اطلاعات نمیتواند مانند سابق مؤثر واقع شود.
وی عنوان کرد: علاوه بر آن متأثر از صنعت، مفاهیم جدیدی در علوم سیاسی شکل میگیرد مانند کشورهای جهان اول و کشورهای جهان سوم. در عصر صنعت به کشورهایی جهان اول میگفتند که به صنایع مادر و زیرساختی مثل صنعت فولاد، راه آهن و ریل و حوزهی اتمی دست پیدا کرده باشند و کشور جهان سوم هم کشوری بود که این صنایع را وارد میکرد و صنایع قطب اصلی مراودات بینالمللی بود؛ بهگونهای که یک کشور، تأمینکننده مواد خام بود، دیگری صنایع تبدیلی و دیگری نقش توزیعکننده را داشت. یکسری مفاهیم صنعتی دیگر مثل ترانزیت یا حمل و نقل، دیپلماسی صنعتی، بیمهی بینالملل و … هم متأثر از عصر صنعت به وجود آمد که همچنان مطرح هستند.
حاکمیت در عصر اطلاعات از طریق کنترل اطلاعات
شکوهیانراد گفت: در اواخر دوره صنعت، مفهوم مهندسی الکترونیک مطرح میشود که مبنای زیرساخت فنی عصر اطلاعات است. مهندسی الکترونیک وقتی حول مفهوم کامپیوتر در حدود هفتاد سال پیش به این سو ایجاد و گسترده شد با اینکه همه صنایع در آن زمان داشت پیشرفت میکرد و جلو میآمد اما دیگر این عصر، عصر صنعت نبود چون عصر اطلاعات با تکنولوژیهای جدید، گردشِ اطلاعات را مبنا قرار داده بود نه مواردی مثل ترانزیت کالا را. البته باز هم تأکید میکنم این به معنای منسوخ شدن ترانزیت نیست بلکه دیگر مثل سابق اولویت نیست و اکنون گردش اطلاعات بهصورت کنترل شده، مبنا قرار گرفته است.
وی افزود: در عصر اطلاعات، دیگر کشورهای جهان اول بدین معنا نیست که صنایع زیرساختی داشته باشند بلکه کشورهایی هستند که دانش کنترل اطلاعات را به صورت بومی برای جامعه خود تعریف کرده و براساس کنترل اطلاعات حکمرانی نمایند.
این پژوهشگر گفت: چون کلیدواژه اصلی در عصر اطلاعات، خود مفهوم اطلاعات است، لذا دانشی در رأس دانشها قرار گرفت که کنترل اطلاعات را تئوریزه میکند و آن دانش، سایبرنتیک نام دارد. ما در سالهای گذشته تلاش داشتیم از سمتی این دانش را به کشور معرفی کنیم چون مبنای امروزی تفکر دشمن است و از سمت دیگر مانع پیاده شدن آن شویم چون این دانش نگاه دینی ندارد و مدل دشمن است. اما لازم است آن را دقیقاً بشناسیم و در ابعاد سلبی طرحریزی حاکمیت بهکار بگیریم. ضمناً در مبانی دین مبین اسلامی، دانشی وجود دارد که ضمن معادل بودن با سایبرنتیک از حیث کارکرد در جامعهسازی، سطح آن بسیار بالاتر بوده و عمق بسیار بیشتری دارد که در این فرصت محدود، مجال پرداختن به آن نیست.
متخصص مطالعات سایبرنتیک گفت: عصر اطلاعات نیز در اغلب شهرها و روستاها حاکم است و عموم مردم کشور ما مبتنی بر حوزه اطلاعات و تکنولوژی اطلاعاتی زندگی میکنند و وضعیت جامعه به شکلی است که اگر یک وعدهی غذایی، با تأخیر به شهروندان برسد خسارت روانی آن کمتر از فشار روانی قطعی اینترنت به مدت یک ساعت است، که بیانگر تغییر سبک زندگی بر اساس مفاهیم، دانشها و تکنولوژیهای عصر اطلاعات است.
دانش سایبرنتیک
شکوهیانراد در تشریح دانش سایبرنتیک گفت: این دانش، دانش کنترل پدیدههای هوشمند از طریق کنترل جریان اطلاعات است. برای رسیدن به این هدف به دو مورد نیاز است: یکی زیرساخت اطلاعاتی که بتوان براساس آن آگاهی مد نظر را از جایی که حاکمیت دارد کنترل میکند به فرد فرد مخاطبان برساند تا جامعهسازی آگاهیمحور صورت پذیرد. لذا در حوزه تکنولوژی در عصر اطلاعات، فضای سایبر ایجاد میشود.
حاکمیت در عصر شناخت بسیار پیچیده است. اگر نگاهی به برخی افراد انقلابی کنیم میبینیم که سابق بر این به جامعه خط میدادند و در شبهات رفع شبهه میکردند اما در موضوعی مانند واکسن کرونا گیر کردند و از این کنش و کششها دو جریان موافقین واکسن و مخالفین واکسن شکل گرفته است و هر دو هم از امام جامعه هزینه میکنند
وی ادامه داد: فضای سایبر اطلاعات مد نظر را از مرکز کنترل اطلاعات میگیرد و به تمام کاربرها میرساند. در این فضا عملاً به همه ما به عنوان کنترل شونده و کاربر نگاه میشود. در زبان انگلیسی فقط دو جا عبارت user به انسان اطلاق میشود، یکی در حوزه فضای سایبر و دیگری هم در حوزه مصرف مواد مخدر. وجه شبه هر دو این است که بعد از مدتی از استفاده هر دو، قدرت تعقل مستقل فرد از دست میرود و کاملاً وابسته به چیزی میشود که به او میدهند. به نوعی ایجاد تخدیر میکند و تخدیر فضای سایبر از مواد مخدر بیشتر است، چون در حین اینکه تصور میکنیم در صحت و سلامت تحلیلی هستیم، به جایی میرسیم که با کوچکترین شائبهای دچار اختلال محاسباتی شده و تسلیم جریان اطلاعات میشویم.
این پژوهشگر گفت: دیگری برآوردی است نسبت به اینکه جامعه در مسائل مختلف چگونه میاندیشد؟ این برآورد اطلاعاتی بدین منظور است تا مشخص گردد برای دریافت یک خروجی مشخص از جامعه، چه اطلاعاتی را باید به آن داد؟ بهاصطلاح باید الگوریتم محاسبات ذهنی جامعه در موضوعات مختلف مشخص گردد.
نقش دو مفهوم نظریه بازی و پروتکل از عصر اطلاعات در فرآیند جامعهسازی و حکمرانی
شکوهیانراد یکی از جدیترین ابزارهای غرب برای اینکه آینده مطلوب خودش را پیشبینی و پیاده کند نظریهی بازیها یا Game Theory است. کارایی این نظریه تا حدی است که متن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که در سال ۱۳۹۳ توسط اندیشکدههای آمریکایی منتشر شد -در کشور ما به اشتباه برجام نامیده شد-، بر اساس نظریهی بازی چیده شده بود که در نهایت در تابستان ۱۳۹۴ امضا شد و خسارت محض را برای ملت ایران رقم زد.
این پژوهشگر گفت: در قطعنامه ۲۲۳۱ (برجام) طرف مقابل دقیقاً بر اساس نظریه بازیها، تمام رفتارهای احتمالی و اقدامات متقابل ایران را پیشبینی کرده بود. البته به تجربه و به کرات ثابت شده که چنین روندی در مقابل مسئولان انقلابی کشور به جواب مطلوب غربیها منتج نمیشود. نظریه بازیها تمام حالتهای محتمل را پیشبینی و از قبل درباره آنها فکر میکند که اگر فلان اتفاق افتاد و حریف فلان رفتار را کرد چه کار کنیم؟ و حرکات رقیب را از قبل پیشبینی و پاسخهای متقابل را هم آماده میکند. این از کارکردهای نظریه بازیها بود منتهی نظریه بازیها متعلق به عصر اطلاعات است و اطلاعات را چینش کرده و مهندسی میکند و سعی دارد حالات مختلف را پیشبینی کند.
شکوهیانراد عنوان کرد: عصر اطلاعات مفهوم ویژهای به نام پروتکل هم دارد که در کشور ما در موضوع کرونا خیلی بر سر زبانها افتاد اما قبلتر از آن هم وجود داشت مثل پروتکل الحاقی در مباحث هستهای. پروتکل یعنی مقرراتی که به انجام آن راضی میشویم و الزاماً حقوقی نیست، الزاماً جرمانگاری ندارد ولی همه آن را انجام میدهیم. مفهوم پروتکل متعلق به انتهای عصر اطلاعات است و از دانش سایبرنتیک هم استخراج شده است.
متخصص مطالعات سایبرنتیک گفت: در بعد فیزیکی و جغرافیایی ممکن است کنترل کننده اطلاعات در سمتی از جهان و کنترلشوندهها در سایر مناطق جهان باشند، لذا نیاز به فضایی است که بتوان اطلاعات را از کنترلکننده به کنترلشوندهها انتقال داد. اینجا مفهوم ارتباطات مطرح میشود که مشخصاً در ساز و کار رسانهای بروز دارد. در واقع رسانه در عصر اطلاعات، ارتباطات میان کنترل کننده و کنترلشونده را برقرار میکند. یعنی ساخت ارتباطات هیچ هویت مستقلی از خودش ندارد بلکه بهعنوان یک ابزار مورد استفاده قرار میگیرد تا محتوای مد نظر کنترل کننده را به مخاطب برساند. رسانه در عصر اطلاعات سعی بر جامعهسازی دارد و عنصر جامعهساز است.
حکمرانی با تغییر دستگاه محاسبات ذهنی در عصر شناخت
این پژوهشگر گفت: ما تا عصر اطلاعات را خوب میشناسیم اما عموم جامعه اعم از مردم و مسئولان حتی نام عصر شناخت را نشنیدهاند و کماکان تصور میکنند در عصر اطلاعات هستیم. همین ابتدا عرض کنم که در دستهبندی علوم، دانش شناخت ضمن آنکه یک دانش عمیق در مجموعه علوم انسانی است، ضمناً جزو دانشهای حاکمیتی است که در راستای دانش سایبرنتیک، حاکمیت شناختی را طراحی و مدلسازی میکند.
وی افزود: در عصر شناخت، اطلاعات که سابقاً بهواسطه دانشها و تکنولوژیهای عصر اطلاعات گسترده شده، اکنون مبنای تغییر شناخت قرار میگیرد. تاکنون تنها فردی که خیلی دقیق و عالمانه به این موضوع اشاره کردهاند رهبر معظم انقلاب هستند؛ آنجایی که به «تغییر دستگاه محاسبات ذهنی» اشاره میکنند، نشان میدهد ایشان در منطق حاکمیتی، عصر شناخت را مد نظر دارند و از مسئولان هم، پدافند شناختی کشور را مطالبه میکنند.
متخصص مطالعات سایبرنتیک تصریح کرد: ایشان در دیدار پژوهشگران ستاد توسعه علوم شناختی در بهمن ۱۳۹۷ جملات کلیدی و مطالبات بسیار دقیقی دارند که نشان میدهد در حوزه علوم شناختی، بر لبه تفکر و جهانبینی دشمن اشراف تام دارند، آنجا که میگویند «سعی بکنید این علوم حسّاس که با ذهن و فکر و استدلال و تصمیم و معرفت و مانند اینها ارتباط پیدا میکند، موجب گمراهی جوانها نشود؛ حواستان باشد!». درحالی که متخصصان، علوم شناختی را عموماً در حوزههایی مثل علوم اعصاب و روانشناسیِ سابق جستجو میکنند و متوجه مفاهیم نوین علوم شناختی نیستند.
شکوهیانراد عنوان کرد: حاکمیت در عصر شناخت بسیار پیچیده است. اگر نگاهی به برخی افراد انقلابی کنیم میبینیم که سابق بر این به جامعه خط میدادند و در شبهات رفع شبهه میکردند اما در موضوعی مانند واکسن کرونا گیر کردند و از این کنش و کششها دو جریان موافقین واکسن و مخالفین واکسن شکل گرفته است و هر دو هم از امام جامعه هزینه میکنند؛ در حالی که پرداختن اجتماعی بیش از اندازه به این موضوعات، موجب انحراف از جریانات اصلی کشور و منطقه و جهان شده و سرمایهی اجتماعی انقلاب اسلامی را نیز مستهلک مینماید. در این جنگ شناختی کرونا با توجه به منویات و مطالبات ولیامر مسلمین، راه اصلی این است که راهبردها و پروتکلهای بومی تدوین و ابلاغ شده و اتکا به داروها و درمانهای داخلی باشد، نه آنچه دشمن تجویز کرده است.
ایجاد شناخت در دیگر ملتهای جهان بر اساس مبانی دینی، ناظر به انقلاب اسلامی است نه صرفاً جمهوری اسلامی. در جنگ شناختی هم هیچ اصراری نیست که براندازی سخت و مستقیم مثل سال ۱۳۸۸ مطرح باشد
متخصص مطالعات سایبرنتیک گفت: بهخود آییم و ببینیم گروهی که سابق بر این در کنار هم و بهصورت هماهنگ با هم داشتند جریان لیبرال کشور را رصد میکردند، جوری که کابینه دولت لیبرال سابق تکان میخورد در رسانههای ما ثبت و مطالبه میشد؛ حال آن قدر بر سر ماجرای واکسن از موضوعات دیگر غافل شدهاند که کسی از خود نمیپرسد مسئولان متخلف و خطاکار دولت سابق چه شدند؟ الان کجا و مشغول چه اموری هستند؟ به نوعی به خودمان مشغول و از جریان لیبرال غافل شدیم.
وی افزود: این انشقاق و شکاف آسیبهای زیادی دارد چون قدرتی که سابقاً پشت سر امام جامعه بود و در مسائلی مثل FATF، سند ۲۰۳۰ و … برای حفظ و پیادهسازی امر ولی، سینه سپر میکرد و از دولت و دیگران به شکل جدی مطالبه مینمود، الان نسبت به سایر رخدادهای درون و برون مرزی به صورت کامل هشیار نیست.
شکوهیانراد گفت: جنگ شناختی، شناخت را بر هم میزند و تغییر محاسبات ذهنی ایجاد میکند. این از مصادیق گردش اطلاعات در سایبرنتیک است که مانند موضوع کرونا منتهی به فرماندهی - کنترل و کنترل ذهن میشود، یعنی شخصی که اطلاعات دست او است به عنوان صاحب اطلاعات و کنترلکننده و صاحب رسانه با جهت دادن به اطلاعات و پخش آن در جامعه دارد فرماندهی و حکمرانی را رقم میزند و افراد تحت فرماندهی را کنترل مینماید؛ هر چند افراد تحت کنترل این حس را نداشته باشند که فهم و تحلیل آنها تحت کنترل است.
متخصص مطالعات سایبرنتیک افزود: با وجود رسانه، قدرت به سبک گذشته از نوع قدرت سخت و قهری و نظامی نیست و با مفهوم جدیدی به نام قدرت هوشمند مواجه هستیم. قدرت هوشمند روی موجود هوشمند مثل انسان پیاده میشود که اطلاعات را درک میکند اما کنترل به نحوی انجام میشود که نفهمد تحت کنترل است. با این شیوه حکمرانی بر جهان امکانپذیر است و نظم نوین جهانی مد نظر غرب، عملاً از چنین منطق پایهای تبعیت میکند.
از ماهیت و مبانی فلسفی علوم شناختی غافلیم
این پژوهشگر تاکید کرد: از سال ۲۰۱۲ وارد عصر شناخت شدهایم اما متخصصان کشور به آن اشارهای ندارند. عصر شناخت با عصر اطلاعات تفاوت دارد. به لحاظ مفاهیم، خود شناخت ترجمهی Cognitive است. علوم شناختی ناگهان در ایران مطرح شد اما بسیاری علت آن را نمیدانند با اینکه ۸ سال است کنفرانسهای سالیانه علوم شناختی برگزار میشود. چقدر در این کنفرانسها، مبانی فلسفی و حاکمیتی علوم شناختی و آثار آن در جامعهپردازی و تمدنسازی بررسی شده است؟! عموماً کنفرانسها و همایشهای علوم شناختی در ایران به جنبههای فنی آن مانند نوروساینس و علوم اعصاب، نورو مارکتینگ و … میپردازند. در واقع ما از ماهیت علوم شناختی سوال نمیپرسیم، بلکه فقط در پی آن هستیم که مثل سیستمهای بینالمللی شویم.
عصر اطلاعات، عصر بمباران اطلاعاتی و عصر شناخت عصر تغییر محاسبات ذهنی جوامع است
شکوهیانراد عنوان کرد: همانطور که گفتیم کار رسانه این است که اطلاعات را از کنترلکننده به کنترلشونده و مخاطب برساند. هر انسانی مبنای اعتقادی و فکری خاص خود را دارد. حتی دو فرد دو قلوی همسان که وراثت ژنتیکی و محیط تربیتی یکسانی دارند، تفسیر و خوانش واحدی از یک متن ندارند. این یعنی دستگاه محاسباتی هر فردی، خاص خود او است و الگوریتم پردازش ذهنی هر کسی مختص و منحصر بهفرد است، برای همین هیچ دو نفری عیناً مثل هم فکر نمیکنند.
وی افزود: اتفاقی که در عصر اطلاعات میافتاد این بود که اطلاعات از طریق رسانه به دست مخاطب میرسید و هر فرد که دستگاه محاسبات ذهنی خودش را داشت، نسبت به اطلاعات دریافتی قضاوت مینمود. تبعاً هر چقدر فرد به لحاظ اعتقادی قویتر و عمیقتر و ممحضتر شده باشد، سختتر اثر میپذیرد و فیلتر او برای بررسی درستی یا غلطی اطلاعات قویتر است.
متخصص مطالعات سایبرنتیک خاطر نشان کرد: در عصر اطلاعات دستگاه محاسبات ذهنی افراد یا جوامع تغییر نمیکرد و عموماً بمباران اطلاعاتی (Mass Information) انجام میشد تا توان تحلیل از مخاطب گرفته شود اما در عصر شناخت، رسانه به گونهای کار میکند و به گونهای با مخاطب بیش از خانوادهی او عجین میشود که اصلیترین منشأ تأثیرپذیری دستگاه محاسبات ذهنی فرد را تشکیل میدهد.
وی افزود: رسانههای شناختی کاملاً شخصی است و هر کسی، خودش انتخاب میکند چه اخباری را از چه کانالها و مراجعی دریافت کند. بههمین دلیل اعتماد کامل دارد و شناختش تحت تأثیر قرار میگیرد. اینجا است که مفهوم محاسبات در عصر شناخت بجای مفهوم ارتباطات در عصر اطلاعات مینشیند؛ نه بهمعنای منسوخ شدن ارتباطات بلکه بدین معنا که محاسبات، نقش مهمتری در عصر شناخت دارد.
نحوه جامعهسازی و حاکمیت در عصر شناخت
شکوهیانراد گفت: مفهوم محاسبات کلیدواژه اصلی عصر شناخت است. بر این اساس مفهوم دیگری با عنوان بازیگونهسازی ( gamification) مطرح میشود که در رقم زدن حاکمیت در عصر شناخت بسیار بکار گرفته میشود.
بازیگونهسازی یا بازیطورسازی یعنی وقتی میخواهید یک فضای واقعی را رقم بزنید، آن را در قالب یک بازی محیطی طراحی میکنید، انگار که مخاطب مد نظر شما دارد این بازی را انجام میدهد و نتیجه، آن چیزی میشود که شما میخواهید.
این پژوهشگر در ادامه گفت: قبلاً جای بازیگونهسازی، نظریهی بازیها بود که شناخت را عوض نمیکرد بلکه فقط پیشبینی و محاسبهی احتمالات میکرد. اما در بازیطورسازی کاری میکنند که مخاطب در حداقل زمان از یک سوی محور به سوی دیگر محور حرکت میکند. فرض کنید فردی میخواهد ساختمان با ارزشی را از دست مالک آن خارج کند. مالک در حالت عادی ساختمان را ممکن است با قیمت چند برابر هم نفروشد لذا خواهان ملک باید بازی طراحی کند که خروجی آن، فروش ساختمان به قیمت پایین شود.
وی افزود: لذا در طراحی بازی، از طریق منابعی که مالک به آنها اعتماد دارد، اطلاعات همراستا با نیت خود را به وی میرساند تا دستگاه محاسباتی او را مختل کند. نظیر اینکه میدانی اینجا در طرح قرار گرفته و اگر نفروشی قیمتش از این هم کمتر میشود. کما اینکه چهار کارشناس مسکن هم کلاً اطلاعات اشتباه به مشتری بدهند در مدت زمان کمی شما به این میرسید که خانه را بفروشید درحالیکه کل این فرایند فقط یک بازی بوده است!
متخصص مطالعات سایبرنتیک گفت: در سال ۱۳۹۶ رأی ملتی عوض شد و کسی را رئیسجمهور کردند که چهار سال از آن ضربه خورده بودند. چیزی که از ۲۵ اردیبهشت تا شب ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ بر سر میلیونها نفر آمد که نسبت به رأی خود، استحکام شناختی نداشتند. بهعبارت دیگر بهجز قسمت انقلابی و غیرانقلابی که تکلیفش با انتخابات مشخص بود، میلیونها نفر بودند که برای کسب رأی آنها هدف گذاری و مخاطبشناسی دقیقی از سوی دولت وقت انجام شد.
شکوهیانراد تصریح کرد: در گام بعدی ذائقههای این بخش از جامعه را شناسایی کرده و فهمیدند برخی دغدغه سیاسی، برخی دغدغه اقتصادی و برخی دغدغه فرهنگی دارند. نهایتاً در گام سوم روششناسی کردند، بدین طریق که برای کسانی که دغدغه سیاسی داشتند هشتگ «آیتالله اعدام» و «سایه جنگ»، برای کسانی که دغدغه اقتصادی داشتند هشتگ «دلار پنج هزار تومانی» و برای کسانی که دغدغه فرهنگی داشتند هشتک «دیوارکشی» را تعریف کرده و بهصورت گسترده در جامعه خصوصاً از طریق تلگرام، تزریق کردند که باعث شد در حدود ۷۲ ساعت، چند میلیون رأی از سبد رأی رقبای دولت به نفر آقای روحانی جابجا شود.
این پژوهشگر تاکید کرد: بنابراین نه تنها این مفاهیم وجود دارد بلکه ما درگیر و مواجه با خروجیهای آن هستیم و این تنها یک نمونه بود. در مراتب بالاتر، این روال بهدنبال زدایش انقلاب اسلامی و به تبع آن تغییر حکمرانی اسلامی از طریق اثرگذاری شناختی است که نیازمند طرحریزی جدی پدافند شناختی است. بهعبارت دیگر از نیازهای جدی جمهوری اسلامی ایران در عضر شناخت، طرحریزی مبانی آفندی و پدافندی قدرت شناختی کشور بر اساس مبانی شناختی انقلاب اسلامی است.
تغییر جوامع و حکمرانی در عصر شناخت به وسیله رسانه
شکوهیانراد گفت: رسانه از عصر اطلاعات به عنوان واسط اطلاعات بین کنترل کننده و کنترل شونده یا مخاطب شروع شده است. این نسبت میتواند بین یک فرد و فرد دیگر یا بین یک حاکمیت و چندین میلیون شهروند یا سیستم جهانی نسبت به ۸ میلیارد جمعیت کره زمین باشد. هر سه حالت از منطق واحدی پیروی میکنند فقط مقیاس و گستره آن عوض میشود. در اینجا رسانه تحلیل نمیکند فقط اطلاعات روی آن بارگذاری میشود تا به مخاطب برسد.
متخصص مطالعات سایبرنتیک ادامه داد: اما در عصر شناخت، رسانه صرفاً یک واسطه نیست بلکه تغییردهنده محاسبات ذهنی جوامع است و میتواند انسانها را از طرقی نظیر تغییر مرجعیت فکری، حتی نسبت به جایگاه کانونی ولایتفقیه واگرا نماید. همین بستر برای ما نیز بر اساس مبانی قوی انقلاب اسلامی در نسبت با دشمن در جنگ شناختی فراهم است که مطمئن باشید در نسبت به مخاطب، بهمراتب قویتر از مبانی شناختی دشمن عمل مینماید زیرا ابتناء بر حق دارد.
عصر شناخت و رقم خوردن مطلقگرایی و مهدویت
این پژوهشگر درباره نحوه عمل در عصر شناخت گفت: ما باید از این شرایط استفاده کنیم. میتوانیم از همین بستر، مردم جهان را با سرعت زیادی به سمت مهدویت و زمینهسازی ظهور سوق دهیم. وارد شدن جهان به عصر شناخت حکایت «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» است. ما نیاز به چنین چیزی داشتیم که مهدویت را به جهان نه فقط معرفی اطلاعاتی بلکه معرفی شناختی کنیم. سؤالمان این بود چگونه به انسان غربی که همه چیز را نسبی میفهمد و چیزی به اسم توحید و مطلق بودن برایش از حیث معرفتی، معنا ندارد، معرفی کنیم کسی را که بهصورت مطلق تمام مشکلات جهان را حل و تمام امور را اصلاح میکند و به فردی جز ایشان نیازمند نیستیم؟ برای انسان غربی که معرفت مادی دارد چگونه میتوان یک منجی مطلق را جا انداخت؟
وی تصریح کرد: اکنون خود غرب در عصر شناخت کاری کرده که بشر را آرام آرام دارد به سمت مطلقگرایی میبرد. مثلاً در ماجرای کرونا مطلقگرایی در حال پیاده شدن است هر چند به شیوه غلط. اما یکجا به نام سازمان بهداشت جهانی دارد کل دنیا را کنترل میکند در حالی که سابق بر این اگر به انسان غربی گفته میشد یک حاکمیت واحد بر کل جهان میآید نمیپذیرفت. اما الان دو سالی هست که دارد مشاهده میکند یک جایی میتواند کل جهان را کنترل کند -ولو غلط است-. ما الان در حالی با مفهوم رسانه مواجهیم که رسانه، سازنده دستگاه محاسبات ذهنی مخاطبش است نه صرفاً اطلاعات دهنده به دستگاه محاسبات ذهنی مخاطب.
وی تاکید کرد: لذا توجه کنیم در عصر شناخت اگر رسانههای شناختی کنترل نشوند، چیزی به اسم حالت خنثی هم وجود نخواهد داشت و این، مصداق کامل حدیث «العلم سلطان» امیرالمومنین علی (ع) است و اینجا مشخص میشود که «یا کنترل میکنید یا کنترل میشوید» به چه معنا است.
عصر شناخت و امکان استحاله ایدئولوژیها
شکوهیانراد گفت: اگر میخواهیم در گام دوم انقلاب اسلامی، به اهداف مد نظر امام جامعه برسیم باید فرامرزی عمل کنیم، چون ایجاد شناخت در دیگر ملتهای جهان بر اساس مبانی دینی، ناظر به انقلاب اسلامی است نه صرفاً جمهوری اسلامی. در جنگ شناختی هم هیچ اصراری نیست که براندازی سخت و مستقیم مثل سال ۱۳۸۸ مطرح باشد. این را امام خامنهای چند سال پیش اشاره نمودند که دشمن حتی با اینکه یک فردی در رأس نظام بر سر کار باشد که روحانی است، مشکلی ندارد؛ بلکه مهم این است که ماهیت انقلابی و ایدئولوژی دینی را استحاله کند.
وی افزود: همین فضا برای ایران اسلامی و محور انقلاب اسلامی در منطقه و سایر نقاط جهان فراهم است و میتوان به ایدئولوژیهای باطل، خصوصاً لیبرالیسم حملات شناختی نمود و ذیل آفند شناختی قرار داد. مهم این است که در عصر شناخت، ابتکار عمل و خلاقیت راهبردی جنگ شناختی را در اختیار بگیریم و صرفاً واکنشگرا نباشیم.
گسترش حکمرانی انقلاب اسلامی در فراتر از مرزها نیازمند رسانه شناختی است
شکوهیانراد درباره آینده انقلاب اسلامی در عصر شناخت گفت: به لحاظ مدل حاکمیتی، مدل حاکمیتی که الان باید داشته باشیم تا انقلاب اسلامی بتواند به شکل فرامرزی توسعه و گسترش پیدا کند، میشود رسانهای که براساس مدل شناختی فعالیت دارد، یعنی معرفت و شناخت مخاطب را شکل میدهد نه اینکه صرفاً یکسری اطلاعات بدهد. این نوع محتوا در این رسانه با رسانهای که فقط اطلاعات میدهد خیلی فرق میکند.
وی تاکید کرد: میزان محتوای رسانههای شناختی کم اما خیلی دقیق و حساب شده و براساس مخاطبشناسی است، طوری که همان یک حرکت رسانهای مؤثر واقع میشود. این چیزی است که در طرحریزی حاکمیت باید به آن توجه کنیم. امام انقلاب سالها است که دارند بر این مهم تاکید میکنند اما هنوز محقق نشده است. بهعبارت دیگر در طرحریزی حاکمیت جمهوری اسلامی بر اساس شرایط امروزی، پس از نهاد ولایتفقیه که کانون و قلب حکمرانی است، رسانه مهمترین عنصر حاکمیتی است که در راستای ایجاد شناخت برای جامعه در نسبت با امر ولی باید فعالیت جامعهسازانهی خود را انجام دهد.