به گزارش خبرگزاری مهر، هفتمین قسمت از برنامه تلویزیونی سوره، فصل حسن بن علی (ع) به موضوع «درباره معاویه» اختصاص داشت. میهمان این برنامه، حسن ترکاشوند پژوهشگر تاریخ و کلام اسلامی بود.
دیانی بحث در این برنامه را با این پرسش آغاز کرد که برای شناخت سیره امام حسن (ع) ما ناگزیریم که نگاهی به معاویه داشته باشیم به عنوان «دیگری» و دشمن امام بزرگوار. از چه راهی می توان عقاید و دین شناسی معاویه را شناخت؟
ترکاشوند گفت: معاویه بن ابی سفیان به عنوان یکی از شخصیتهای بزرگ و تاثیرگذار در جهان اسلام شناخته شده است. ایشان در تغییر مسیر جامعه اسلامی نقش بی بدیلی داشته است با این وجود هنوز اما و اگرهایی برای برخی از مسلمانان وجود دارد و برخی هنوز نگاه مثبتی به معاویه دارند و معتقدند که معاویه به عنوان خلیفه و صحابه پیامبر باید تکریم شود. اما در مقابل این دسته از افراد عده دیگری هستند که نگاه منتقدانه به معاویه دارند و معتقدند رفتارهای معاویه باید بازگو شود تا مسلمانان با چهره واقعی او آشنا شوند و با شناخت وی، قدر و فضیلت اهل بیت علیهماالسلام بیشتر دانسته شود.
وی افزود: به نظرم یکی از بهترین راه هایی که می توان به باورهای معاویه دست پیدا کرد، مراجعه به فرمایشاتی است که از رسول اکرم (ص) نقل شده و در کتب اهل تسنن و شیعه هم آمده است و به نوعی یک روایت مشترک هستند. راه دیگر، شناخت سخنان بزرگان و صحابه جهان اسلام است. با خواندن متن سخنان معاویه هم گاهی چهره واقعی معاویه نمایان میشود. تحلیل عملکرد او در مقابل حوادث و اتفاقات مختلف هم می تواند به این شناخت کمک کند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام در ادامه به معرفی معاویه پرداخت و توضیح داد: معاویه بیست سال قبل از هجرت پیامبر اکرم (ص) متولد شده است. یعنی زمان بعثت پیامبر هفت ساله بوده و زمان هجرت ۲۰ ساله بود. در سال هشتم هجرت و زمان فتح مکه موقعی که ۲۸ سال سن داشته مسلمان شد و در رجب سال ۶۰ هجری از دنیا رفت و در دمشق دفن شد.از انجایی که خانواده در شناخت یک فرد بسیار مهم است باید خانواده و خاندان معاویه هم بشناسیم. معروف است که بنی امیه از قریش و هم تبار پیامبر هستند. جد سوم پیامبر، عبد مناف بود که فرزندی به نام هاشم و هاشم فرزندی به نام عبدالمطلب داشت. عبدالمطلب هم فرزندان بسیاری داشت که یکی از آنها عبدالله پدر پیامبر اسلام (ص) بود. بنی هاشم از این تیره هستند. میگویند عبدمناف فرزندی دیگری هم به نام عبد الشمس داشته که چند پسر داشته است. یکی از پسران وی امیه اکبر بوده که ابوسفیان فرزند امیه است و معاویه هم پسر ابوسفیان و جزو امویان است. البته یک قول دیگری هم است و آن هم اینکه عبدالشمس، برادر واقعی هاشم نبوده و برده ای بوده که عبدالمناف از روم خریداری کرده و بعدا او را به فرزند خواندگی خود قبول کرده است بنابراین از تیره قریش نیست و به این تیره منتسب شده است. فرمایشی هم در تایید این گفته از قول حضرت علی (ع) ذکر شده است چنانچه در آیه شریفه ۶۰ سوره اسرا هم وقتی بحث از شجره ملعونه مطرح میشود اشاره به بنی امیه است.
ترکاشوند ادامه داد: معاویه تربیت یافته ابوسفیان است. ابوسفیان حدود ۱۰ سال از پیامبر اکرم (ص) بزرگتر بود و ۲۰ سال بعد از پیامبر هم عمر کردند. بعد از جنگ بدر ابوسفیان رئیس مکه شد ویکی از هشت زندیقی است که احزاب را رهبری میکرد. ابوسفیان در سال هشتم هجری در زمان فتح مکه مسلمان شد، زمانیکه لشکرمسلمانان به سمت مکه میآیند ملاقاتی بین ابوسفیان و پیامبر (ع) صورت میگیرد که این گفتگو نشان میدهد ابوسفیان تا آن زمان هنوز اعتقادی به نبوت پیامبر (ص) نداشته است.بنابراین اقرار ابوسفیان به اسلام واقعی نبوده است. نمونه این ماجرا در گذشته هم بوده و وقتی جنگ حنین صورت میگیرد، ابوسفیان و معاویه همراه با قبیله هوازان حضور داشتند. عدهای از مکی ها که شکست خوردند ترسیدند و فرار کردند و ابوسفیان از این فرار خوشحال شد و گفت: این فرار تا دریای سرخ تداوم پیدا خواهد کرد. درواقع به نوعی از اذیت شدن پیامبر و مسلمانان ابراز خوشحالی میکند در حالیکه ظاهرا مسلمان بود و باید از مسلمانان حمایت و یا لااقل نسبت به شکست پیامبر سکوت میکرد ولی اینطور نیست و اظهار خوشحالی میکند.
پژوهشگر تاریخ اسلام اضافه کرد: وقتی عثمان به خلافت رسید ابوسفیان در جلسه ای حضور پیدا میکند و میگوید از وقتی خلافت به دست خلیفه اول و دوم افتاد، من هم در آن طمع کردم حالا که قدرت به دستتان رسیده است، آن را مثل توپ بین خودتان پاس دهید و قدرت را بین خودتان دست به دست کنید و نگذارید از بین خارج شود. به خدا قسم نه بهشتی در کار است و نه دوزخی. یعنی بی اعتقادی خودش به آموزه های دینی را صراحتا اعلام میکند.حالا ببینید که معاویه فرزند چنین فردی است و از او تبعیت میکند. مادرش هم که هند جگرخوار است و همه او را میشناسند.
وی ادامه داد: معاویه تا ۲۸ سالگی بت پرست و مشرک بوده است. وقتی ابوسفیان مسلمان میشود، معاویه در مکه حضورنداشته ولی وقتی باخبر میشود که پدرش مسلمان شده، نامه توبیخ آمیزی خطاب به پدرش مینویسد و او را به خاطر مسلمان شدنش سرزنش میکند. در جریان مفاخره که معاویه تدارک دیده بود امام حسن (ع) هم حضور دارشت. ایشان در این مجلس رو به معاویه میکند و می گوید: «معاویه تو کافر بوده ای و بت ها را میپرستیدی و حالا داری امیرالمومنین که به هردو قبله نماز میخوانده را سرزنش میکنی؟» این روایت نشان میدهد که معاویه چقدر روی باور مشرکانه خودش پافشاری میکرده است.
ترکاشوند گفت: فرمایشاتی از پیامبر و امیرالمومنین (ع) داریم که حکایت از بی دینی معاویه دارد. معنی منافق هم همین است که در ظاهر یک چیز بگویی ولی در باطن گونه دیگری رفتار کنی. نامه ای بین معاویه و قیس بن سعد رد و بدل شده که قیس بن سعد در این نامه میگوید: معاویه تو بت پرستی و با بی میلی به اسلام روی آوردی وبه اختیار خودت از اسلام بیرون رفتی اما ما انصار و یاران دینی هستیم که تو از آن بیرون رفتی. همه این روایاتی که تاکنون گفتم روایات مشترک اهل سنت و شیعه است. عبدالله بن عمر هم در روایت دیگری نقل میکند که یکبار پیامبر به ایشان گفته الان مردی از در وارد میشود که به غیر از دین ما از دنیا میرود و همان موقع معاویه از در وارد شد.
امیرالمومنین در جنگ صفین می فرمایند: معاویه و عمروعاص اهل دین و اهل قرآن نیستند و من بهتر از همه شما این دونفر را میشناسم چون هم دوره کودکی و هم بزرگسالی با اینها بودم. علی (ع) کسی است که آیه تطهیر و حدیث ثقلین در مقامش نازل شده است. وقتی به رفتار معاویه هم مراجعه میکنیم میبینیم که اعتقادی به عصمت پیامبر (ص) هم نداشته است. همه مسلمانان معتقدند که پیامبر اسلام بعد از نبوت و بعثت معصومند بنابراین ایشان قطعا گناه کبیره انجام نمیدادند. در اخبارالملوک نقل شده که معاویه وقتی صدای اذان را شنید، خطاب به پیغمبر (ص) گفت: تو راضی نشدی مگر اینکه نام خودت را کنار نام خدا قرار دادی. قرار گرفتن نام پیامبر در کنار نام خدا را خواسته خود پیامبر میداند و نه خواسته خود خدا، در واقع میگوید پیامبر براساس خواسته نفسانی خودش اقدام به چنین کاری کرده است.
در ادامه برنامه دیانی از ترکاشوند در خصوص نسبت معاویه با قرآن سوال پرسید و گفت نسبت معاویه با قرآن را چگونه میتوان بررسی کرد؟
ترکاشوند گفت: یکی از اقدامات امام حسن (ع) این بود که این ماجرا که برخی میگویند معاویه کاتب وحی است را اصلاح کند چون معاویه کاتب نامه های پیامبر بوده است نه کاتب وحی. این ماجرا حکایت از این دارد که اعتقادی به عصمت پیامبر نداشته است و برعکس خودش را معصوم و عالم میدانست. در حالیکه ما معتقدیم پیامبر در مرحله دریافت، حفظ و ابلاغ وحی معصوم است. معاویه وقتی خودش را کاتب وحی میداند به نوعی امکان تحریف قرآن را هم فراهم میکند.
این پژوهشگر تاریخی در پایان بحث به موضوع امامت و خلافت از منظر معاویه پرداخت و توضیح داد: براساس نگاه مسلمانان فلسفه امامت این است که امام و خلیفه مسلمین، عدالت و احکام الهی را در جامعه پیاده و از اسلام دفاع کند و این یک نگاه حداقلی است که همه مسلمانان قبول دارند. بعد از صلح که شرایط نامساعد بوده است، معاویه خطبه ای میخواند و خطاب به مردم عراق، کوفه و لشکر امام حسن (ع) می گوید: من با شما جنگ نگردم که نماز بخوانید و روزه بگیرید و زکات بدهید من خواستم که برشما حکومت کنم که خدا این خواسته را عطا کرد. در اینجا به صراحت اعلام میکند که هدفش از خلافت در جامعه اسلامی حفظ دین و اجرای احکام دینی نیست بلکه اعمال قدرت است و ضرورتی نمیبیند که حکومت در امور دینی دخالت کند و این همان نگاه سکولاریستی.