به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش در خبرگزاری مهر به موضوع اهمیت تفکر و اندیشه در زمانه بحران و سختیها پرداختیم و با مقصود فراستخواه، جامعه شناس کشورمان هم در این باره گفتگو کردیم. بنا داریم به این موضوع به صورت دنباله دار بپردازیم و گزارش و گفتگوهایی با این محوریت تهیه کنیم.
کسی به فکر «اندیشه» نیست
پیش از این هم اشاره کردیم، برترین اندیشهها و تفکرهای ناب، اغلب مواقع از دل سختیها و بحران متولد میشود و اکثر نظریههای مهم فلسفی و جامعه شناسی مربوط به دورههای زمانی ست که یک بحران و مشکلی وجود داشته است. این درحالیست که در جامعه امروز ما، مسائل معیشتی، مشکلات اقتصادی، اخبار مربوط به کرونا و حواشی آن انچنان در جامعه اولویت و پررنگ شده است که کسی به فکر اندیشه نیست. به قول شفیعی کدکنی، شاعر معاصر کشورمان «آنچنان بر ما به نان و آب تنگسالی گشت که کسی به فکر آوازی نباشد» البته بهتر است در اینجا به جای آواز بگوییم «که کسی به فکر اندیشه نباشد.».
به هرروی از نشانههای کم توجهی به تفکر و اندیشه در زمانه فعلی میتوان به رکود حاکم در نشریات حوزه اندیشه اشاره کرد. اگرچه رکود در انتشار نشریات امری عمومی است و دامن بسیاری از نشریات عمومی و پرتیراژ را هم گرفته ولی این مسئله در خصوص نشریات اندیشهای پررنگتر هم است.
در سالیان نه چندان دور مثلاً در حوالی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ سالهای اوج و شکوفایی انتشار نشریات حوزه اندیشه بود و مجلات متعددی پا به این حوزه گذاشتند اما به مرور زمان چراغ پرفروز آنها کمسوتر شد. به طوریکه بسیاری از نشریاتی که در ابتدا به صورت ماهانه منتشر میشدند به دوماهنامه و سپس به فصلنامه تغییر رویه دادند. ضمن اینکه پس از سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ انتشار برخی از نشریات به صورت موقت و یا برای همیشه متوقف شد. با اینحال این رکود و کم رمقی در دو سال اخیرو خصوصاً با بحران کرونا بیشتر هم شد.
در حال حاضر مطرح ترین نشریات حوزه اندیشه عبارتند از فرهنگ امروز، اطلاعات حکمت و معرفت، سیاست نامه، عصر اندیشه، ترجمان، بخارا، اندیشه پویا، نگاه نو، آگاهی نو، قلم یاران و فرهنگبان هستند. در میان این نشریات دو نشریه فرهنگ امروز و اطلاعات حکمت و معرفت که هر دو از نشریات جدی حوزه اندیشه هستند در طول زمان، دوره انتشارشان تغییر کرد و فاصله انتشار هرشماره کم و کمتر شد تا جایی که الان فصلنامه شدند و در سال چهاربار منتشر میشوند.
لیستی که روزبروز بیشتر آب میرود
اگر قرار بود این لیست را چند سال قبل بنویسیم حتماً بلندتر از اینها میشد چون متاسفانه تعداد نشریات اندیشهای که در دو سه سال اخیر کار خود را پایان دادند زیاد شد و به عنوان مثال، کانون اندیشه جوان به عنوان مرکزی که به صورت تخصصی به موضوعات اندیشهای میپردازد حدود دو سال است که نشریه خود که قبلاً که با عنوان «زمانه» منتشر میشد را دیگر منتشر نمیکند. نشریات قدیمی دیگری مثل کیهان فرهنگی و سوره هم همینطور.
البته در این میان نشریات دیگری با موضوع اندیشه در داخل مراکز، نهادها و موسسههای آموزشی منتشر میشود؛ مراکزی مثل فرهنگستان علوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و نهادهای علمی بسیار دیگری به صورت دورههای مختلف نشریه با محتوای اندیشه منتشر میکنند ولی چون وارد عرصه عموم و کیوسکهای مطبوعاتی نمیشود، کارکرد یک نشریه اندیشهای را ندارد پس در این گزارش به این نوع نشریات کاری نداریم.
اولین دلیل روشن و واضحی که برای این رکود میتوان در نظر گرفت فشار اقتصادی که مردم متحمل میشوند و از ان طرف گران شدن نشریات است که هردو به حق است ولی ظاهراً چارهای برای هیچکدام از این مشکلات وجود ندارد. اما از این مسئله که به عنوان دم دستی ترین و البته مهمترین و اصلی ترین دلیل کم رونقی نشریات اندیشهای است بگذریم، دلایل دیگری هم برای این رکود پیدا میکنیم که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم.
یکی اینکه با تورم، گرانیهای یکباره و گران شدن قیمت کاغذ بسیاری از نشریات و روزنامهها به مشکل برخوردند و بقای آنها منوط به دستیابی به کاغذ با قیمت مناسب شد و از آنجایی که نشریات حوزه اندیشه همیشه در حاشیه و خاص یکسری مخاطب ویژه بودند بیشتر در تیررس این اتفاق قرار گرفتند و به این ترتیب بسیاری از نشریات حوزه اندیشه توان ادامه انتشار نداشتند و از کار دست کشیدند. نتیجه این مسئله یا کوچ اهالی آن نشربه به فضای مجازی و شخصی بود و یا کوچ به یک نشریهای که توانسته در این معرکه جان سالم به در ببرد.
رونق تولید محتوای شخصی به جای انتشار در نشریه
اما یکی دیگر از مسائلی که برای کم رمق شدن نشریات اندیشهای میتوان مطرح کرد این است که بنظر میرسد در حال حاضر مرجعیت رسانهای این نشریات از بین رفته است و بسیاری از اهل اندیشه و اساتید ترجیح میدهند مطالب و یادداشتهای خود را در صفحات مجازی خود یا صفحات مجازی حوزه اندیشه منتشر کنند تا در نشریات تخصصی حوزه اندیشه. به بیان دیگر این روزها تولید محتوا بیشتر جنبه شخصی پیدا کرده است. ضمن اینکه نشریات ما در سالهای اخیر کمتر نوآوری و خلاقیت داشتند و در نتیجه این یکنواختی هم نوعی رکود به دنبال دارد. یکی از چارهها و راهکارهای این معضل تعریف قالب و رویکرد جدید و تعامل بیشتر با نخبگان و فرهیختگان و مخاطبان است. لازم است که ما دوباره نشریاتی داشته باشیم که شناسنامه دار و با هویت باشند.
مورد دیگر اینکه وقتی در یک جامعه رفع مسائل و مشکلات معیشتی و اقتصادی اولویت برهمه چیز شود و به سایر امور زندگی افراد اعم از مسائل فرهنگی و اندیشهای سیطره پیدا کند، موضوعاتی مثل تفکر و اندیشه به شکل یک فانتزی درمی آیند و یا شاید بهتر باشد بگوییم به حاشیه رانده میشود. نتیجه این به حاشیه رانده شدن این است که در سالهای قبل اگر دونفر ازبزرگان حوزه اندیشه با یکدیگر بحث و مناظره میکردند به حوزه عمومی کشیده میشد و افراد بسیاری نسبت به آن واکنش نشان میدادند یا مثلاً اگر یک نفر یادداشتی مینوشت، فرد دیگری پاسخ او را با یک یادداشت دیگر میداد و محصول این گفتگوها و یادداشتها تولید اندیشه و یا حداقل واداشتن به تفکر بود اما در سالهای اخیر کمتر شاهد چنین اتفاقاتی هستیم و نوعی بی تفاوتی در حوزه اندیشه شاهد هستیم که بسیار هم مضر است.
به تغییر فکر کن
اما سوالی که همیشه در بخش پایانی گزارشها پرسیده میشود اینکه چه باید کرد؟
برای تغییر در رویه کنونی نشریات اندیشهای چارهای جز ادامه دادن به کار نیست به بیان دیگر نباید تسلیم مسائل و مشکلات معیشتی و اقتصادی شد و با خودمان بگوییم که در این اوضاع چه کسی به اندیشه و تفکر وفرهنگ فکر میکند اتفاقاً باید فکرکرد که در چنین شررایطی چطور رشد کرد و از این تنگنای به وجود آمده خلاص شد. ضمن اینکه باید آسیب شناسی این وضعیت با همکاری اهالی اندیشه و صاحبان نشریات بازمانده فعلی صورت بگیرد و راهکارهایی برای برون رفت از این وضعیت ارائه شود. پیش از هرچیز لازم است که نشریات ما به روال قبل دوباره صاحب شناسنامه شود و برای اساتید و اندیشمندان مرجعیت پیدا کند و مثل سالهای قبل افراد برای مطلع شدن اخبار واتفاقات حوزه اندیشه سراغ فلان نشریه اندیشهای بروند و بدانند چیزی که دنبال آن برای دانستن هستند را فقط در آن نشریه پیدا میکنند و نه در هیچ صفحهای در فضای مجازی.
ضمن اینکه لازم است صاحبان نشریاتی که کارشان را متوقف کرده اند هم مجدد به بازار نشر، نشریات اندیشهای بپیوندند و اگر لازم است تغییراتی را اعمال کنند و با یک شکل نو مجدد کار خود را آغاز کنند تا چراغ این خانه خاموش نشود. به عنوان مثال به تازگی نشریه ترجمان که حدود ۸ سال مدیریت آن به عهده مرتضی روحانی بود، مدیریتش تغییر کرد و مهدی ایزدخواه که مدرس دانشگاه علامه طباطبائی است مدیرعامل جدید ترجمان شد. این چنین تغییراتی علاوه براینکه یک نشریه را از حالت یکنواختی خارج میکند باعث میشود مخاطب هم دچار رخوت و تکرار نشود و با رویکردهای جدید آشنا شود، چون تغییر اساساً با خلاقیت همراه است و همین تغییرات خود میتواند اصلی ترین کلید راهگشا برای بقای نشریات اندیشهای باشد.
خلاصه که باید خطاب به نشریات اندیشهای باقیمانده و از دور خارج شده گفت: دست و پا بزن ولی غرق نشو.