خبرگزاری مهر-گروه دین و آئین- نگار احدپور اقبلاغ: امروز پنجم آبان سالروز درگذشت آیتالله سید روحالله خاتمی از یاران امام و انقلاب و امام جمعه فقید یزد است. سید روحالله خاتمی شامگاه دوشنبه دهم رمضان سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در اردکان دیده به جهان گشود. این فقیه عالیقدر در مدت حیات پربارش، به ترویج اخلاق، قسط و عدل و آزادی پرداخت و شاگردان و مستمعان ایشان همه فضائل نیکوی انسان را نه تنها از زبان وی که از منش و رفتار آن بزرگوار درک کردند.
وی از سیزده سالگی نیز به عنوان طلبه، مجدانه به آموختن علوم دینی در زادگاه خود تحت نظر پدر پرداخت. سید روحالله خاتمی تحصیلات تکمیلی خود را در حوزهی علمیه اصفهان به سرانجام رسانید و از آیت الله فشارکی اجازه اجتهاد گرفت و مرحومان حاج میرزا علی آقای شیرازی، شیخ محمد خوانساری، سید محمد نجفآبادی و حاج رحیم ارباب از جمله استادان او بودند. وی در اردکان، در فضایی مملو از اختناق ضد دینی دولت رضاخان به فعالیتهای مذهبی و روشنگرانه پرداخت و در کنار آن، هیچگاه از مبارزه با تحجر و مقدس مآبی غافل نشد. هنگامی که نخستین جرقههای انقلاب اسلامی با سخنان امام خمینی در سال ۱۳۴۱ شمسی شعلهور شد، به سرعت به ندای حضرت امام لبیک گفت و فعالیت سیاسی خود را شدت بخشید و یکی از ارکان انقلاب اسلامی را در یزد و اردکان پی افکند. پس از پیروزی انقلاب، وی با حکم حضرت امام به عنوان امام جمعه اردکان و پس از شهادت سومین شهید محراب آیت الله صدوقی به سمت امام جمعه یزد و نماینده امام در آن دیار منصوب شد. آیتالله سیدروحالله خاتمی سرانجام پس از عمری مجاهدت در پنجم آبان ماه ۱۳۶۷ شمسی در بیمارستان شهدای تجریش تهران به لقاءالله پیوست.
امام خمینی در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت این عالم فرزانه گفتند: اسلام و ایران یکی از پرفروغترین چهرههای تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم، خاتمی زنده دل، چهره تابناک مبارزات خستگی ناپذیر روحانیت روشن ضمیر در دهههای اخیر این مرز و بوم بود. او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار، و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی نظیر، مسلماً کم نظیر بود. او با گوشت و پوست خود مبارزه را میفهمید؛ و سختیهای آن را چون شربتی گوارا مینوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید؛ و یکی از طرفداران بی بیبدیل اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاک زیست و پاک مرد، و پاک در جوار رحمت ربّش آرمید.
به مناسبت سالروز درگذشت این فقیه پارسا، با حجت الاسلام محمد صدوقی، امام جماعت مسجد روضه محمدیه «حظیره» یزد و نوه آیت الله سید روح الله خاتمی، به گفت و گو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید.
*آیت الله خاتمی (نفر اول از سمت چپ)
حجت الاسلام محمد صدوقی در گفتگو با خبرنگار مهر عنوان کرد: مرحوم سید روحالله خاتمی از سیزده سالگی نیز به عنوان طلبه به آموختن علوم دینی در زادگاه خود تحت نظر پدر پرداخت. پس از تعلیمات مقدماتی، حوزه اصفهان را جهت ادامه تحصیل انتخاب کرده و به آن شهر سفر نمود. آیتالله خاتمی پس از دوازده سال سکونت در اصفهان و استفاده از محضر استادان گرانقدر حوزه علمیه این شهر راهی زادگاه خود شد. وی در نظر داشت به نجف سفر کرده و در آنجا ادامه تحصیل دهد، ولی چون مرزها بسته شده بود و امکانات لازم فراهم نبود، در اردکان اقامت گزید و فعالیت علمی و فرهنگی خویش را با تدریس فقه و اصول و همچنین برپایی مجالس وعظ و تبلیغ در مساجد آغاز نمود.
آغاز فعالیتهای سیاسی
صدوقی افزود: پس از جنگ جهانی دوم و به وجود آمدن فضای نسبتاً باز سیاسی، وی همراه عدهای دیگر از روحانیون، یکی از مدارس اردکان را ترمیم کرده و آن را به حوزه علمیه تبدیل نمود. در همین مکان آیتالله خاتمی به تدریس علوم دینی پرداخت و شاگردان بسیاری تربیت کرد و به حوزه علمیه قم روانه ساخت. وی که سخت نگران وضع علمی و موجودیت نهاد روحانیت بود و خطرهای فرا روی این نهاد را ملاحظه میکرد، در محدوده شهرستان کوچک اردکان، علاوه بر اینکه کار سخت ارشاد عموم مردم را بر عهده گرفته بود، به بازسازی و فعال کردن مدرسه و حوزه علمیه اردکان همت گماشت تا زمینه بیشتری را برای جذب استعدادهای جوان به علوم و معارف دینی فراهم سازد.
آیت الله خاتمی که سخت نگران وضع علمی و موجودیت نهاد روحانیت بود و خطرهای فرا روی این نهاد را ملاحظه میکرد، در محدوده شهرستان کوچک اردکان، علاوه بر اینکه کار سخت ارشاد عموم مردم را بر عهده گرفته بود، به بازسازی و فعال کردن مدرسه و حوزه علمیه اردکان همت گماشت تا زمینه بیشتری را برای جذب استعدادهای جوان به علوم و معارف دینی فراهم سازد
وی خاطرنشان کرد: آیتالله خاتمی فعالیتهای سیاسی اجتماعی خود را بلافاصله پس از اتمام تحصیلات و بازگشت به اردکان آغاز نمود. در بدو ورود با برگزاری مجالس وعظ و ارشاد به راهنمایی مردم پرداخت و با بازسازی مدرسه و تبدیل آن به حوزه علمیه فعالیت علنی خود را شروع کرد. جلسات دینی و معارف اسلامی او تا سال ۱۳۴۲ فعال بود؛ تا اینکه در این تاریخ به عنوان رابط مردم و امام فعالیت سیاسی خود را گسترش داد. وی همراه یاران خود اعلامیههایی را که از طرف امام میآمد در میان مردم پخش میکردند.
ارتباط تنگاتنگ با آیت الله صدوقی
وی تصریح کرد: با توجه به اینکه در شهرستان اردکان سازمان امنیت (ساواک) خیلی فعال نبود، کار تبلیغات سیاسی و پخش اعلامیهها و آگاهسازی مردم به راحتی صورت میگرفت؛ بدین وسیله ارتباط او با سایر نقاط ایران و روحانیون به صورت مستمر برقرار بود. وی با آیتالله صدوقی ارتباط دائمی داشت و با همکاری یکدیگر قیام ۱۵ خرداد و وقایع بعدی را در استان یزد پیگیری میکردند. در اثر فعالیت مداوم او و برخورداری از بینش سیاسی بالا، روز به روز بر نفوذ وی افزوده گشت. در همین زمان ساواک، میزان نفوذ وی در اردکان را خوب ارزیابی میکند.
صدوقی افزود: این گسترش، نفوذ ساواک را نگران کرده و باعث پیگیری مسئله شد. با دستور ساواک، مأموران شهربانی ملزم میشوند تا درباره فعالیتهای آیتالله خاتمی با استفاده از کلیه امکانات موجود مراقبت دقیق را به عمل آورده، وی را زیر نظر داشته باشند. با این حال، هیچیک از این ترفندها کارساز نشده و آیتالله خاتمی همچنان فعالیت سیاسی خود را ادامه داد. وی در هیچیک از جشنها و مراسمی که دولت برگزار میکرد حاضر نمیشد و به این ترتیب مخالفت علنی خود را با رژیم خودکامه طاغوت برملا ساخت. این امر به نوبه خود خشم مقامات محلی و دولتی را برانگیخته و وی را بیشتر تحت فشار قرار میدادند.
مبارزه با طاغوت و زمینه سازی پیروزی انقلاب اسلامی
نوه آیت الله خاتمی در این بخش خاطرنشان کرد: طبق یکی از اسناد، بخشدار اردکان طی نامهای به فرماندار یزد، اعلام میکند که آیتالله خاتمی در مراسم و نیایشهایی که از طرف دولت برگزار میشود شرکت نمیکند. به این ترتیب فعالیت سیاسی آیتالله خاتمی تا دوران انقلاب ادامه پیدا میکند. در طول سالهای ۴۲ تا ۵۷ وی ارتباط خود را با امام خمینی حفظ کرده و بهصورت مستقیم در جریان حوادث قرار داشت. در این زمان اطلاع از اخبار ایران و جهان از طریق رسانههای گروهی، که برای عدهای کاری عبث و بیهوده تلقی میشد، برای وی یک فرض واجب بود. همین مسئله موجب گردید که دید وسیع سیاسی و روشن اندیشی وی کماکان حفظ شده و تقویت گردد.
وی تصریح کرد: آیتالله خاتمی به همراه آیتالله صدوقی و جمعی دیگر از علما، اعلامیهای را به مناسبت فاجعه کشتار مردم اصفهان و شیراز و سایر شهدای ایران صادر کردند. در کنار آن، بسیج نیروهای انقلابی و سازماندهی او در استان یزد و اردکان نیز از جمله اقدامات دیگر آیتالله خاتمی بود. وی هیچ گاه صحنه و پایگاه وعظ و سخنرانی را ترک نکرد و به طور مرتب در مسجد جامع اردکان به سخنرانی علیه رژیم میپرداخت. در یکی از این جلسات با حضور سه هزار نفر از مردم اردکان، آیتالله خاتمی بالای منبر رفت و ضمن حمایت از امام خمینی به شاه حمله کرده و رژیم وی را فاسد نامید و تصریح کرد که این نوع حکومت مورد قبول ما شیعیان نیست. همچنین به مناسبت چهلم کشتهشدگان تهران، مجلسی توسط آیتالله خاتمی برگزار شد که پس از آن مردم به خیابانها ریخته و شعارهایی را بر علیه رژیم بر دیوارها نوشتند.
وی عنوان کرد: در بین سالهای ۱۳۵۳ ۱۳۵۷ که عدهای از مبارزان ضد رژیم در منطقه میبد، انارک و نائین به صورت تبعیدی زندگی میکردند و هیچکس جرأت نمیکرد به آنان نزدیک شود، آیتالله خاتمی بدون هیچ واهمهای چندین بار از این افراد دیدار کرد و به آنان روحیه داد. از جمله تبعیدشدگان به منطقه مذکور میتوان به آیتالله پسندیده اشاره کرد که آیتالله صدوقی و خاتمی به دیدار او رفتند و از وی دلجویی کردند. علاوه بر آن، به دیدار دیگر علمای مبارز چون حضرت آیت الله خامنهای در دوران تبعید در ایرانشهر رفتند.
صدوقی خاطرنشان کرد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آیتالله خاتمی از سوی امام به امامت جمعه شهرستان اردکان منصوب شد. وی در این سنگر نیز فعالیتهای خود را ادامه داده و بدون اینکه در کارهای اجرایی دخالت مستقیم و غیرمستقیم نماید، به ارشاد مسئولین و نهادهای دولتی میپرداخت. با شروع جنگ وی چندین بار به جبههها رفته و به بسیجیان روحیه دادند. پس از شهادت آیتالله صدوقی، وی با حکم امام، امامت جمعه شهر یزد و سمت نمایندگی امام در استان را برعهده گرفت. آیتالله خاتمی نسبت به امام دید وسیعی داشت و عشق و علاقه وی نسبت به امام در حدی بود که از امام به عنوان «مراد» خودش نام میبرند.
اندیشههای روشنفکری آیت الله خاتمی
وی با اشاره به اندیشه خاص حضرت آیت الله خاتمی تصریح کرد: او یک عمر با تحجّر و واپس گرایی مبارزه کرد و یکی از طرفداران بیبدیل اسلام ناب محمّدی (صلی الله علیه وآله) در عصر فریب و خودپرستی بود. آیت الله خاتمی یکی از چهرههای اندیشمند و متفکر عصر خود بود که با سخنرانیها و خطابههای خود در زمینههای مختلف، اسلام ناب محمّدی (صلی الله علیه وآله) را در قلب مؤمنان جای میداد.
صدوقی با اشاره به دیدگاه آیت الله خاتمی در مورد نقش روحانیت در انقلاب اسلامی گفت: ایشان در خصوص نقش روحانیت در انقلاب اسلامی فرمودند، «گمان نمیکنم برای هیچکس شبههای باشد که در این انقلاب اسلامی، تنها عامل مؤثر در برپایی انقلاب روحانیت است. دیدیم که این انقلاب مردمی است و در آن، تمام مردم از هر قشری شریک و سهیم اند و دارند فعّالیت میکنند. در جنگ، اقتصاد، فرهنگ و در همه شئون، همه مردم در صحنه هستند. هیچ نیرویی نمیتواند این طور جامعه را برانگیزد که همه افراد جامعه و همه اقشار جامعه در انقلاب شرکت داشته باشند». آیت الله خاتمی نسبت به اندیشههای تازه، جستجوگر بود و بخصوص در حوزه آثار دینی هر پدیدهای را که برآمده از اندیشهای نو بود مورد بررسی و تحلیل قرار میداد. او همواره دیگران را به خواندن و اندیشیدن و به مقتضای آن عمل کردن تشویق میکرد و به ایستادگی در برابر رژیم وابسته ضد آزادی از یکسو و سنّت پرستان اندیشه ستیز از سوی دیگر فرمان میداد. او معتقد بود که برای زنده نگه داشتن دین باید از تواناترین اندیشهها و تجربههای بشری مدد گرفت. او بر این باور بود که دین اگر نتواند دیندار را در دنیا سربلند کند و زندگی افتخارآمیزی برای او بیافریند دچار کاستی و محکوم به شکست است.
آثار و تالیفات آیت الله خاتمی
صدوقی در خصوص آثار و تالیفات این عالم پارسا تصریح کرد: از مرحوم آیت الله سید روح الله خاتمی دو اثر، یکی ”روزه راستین” شرح دعای روزهای ماه مبارک رمضان و دیگری ”آینه مکارم” شرح دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیهالسلام، به چاپ رسیده است.
آیت الله خاتمی؛ روشنفکری متدین و فقیهی پارسا
نوه آیت الله روح الله خاتمی در پایان با بیان اینکه جامعه ایران، به روحانیونی همچون آیت الله خاتمی نیاز دارد، گفت: به سخنانی از بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) در خصوص پدربزرگ بسنده میکنم که در پیامی به مناسبت درگذشت ایشان فرمودند او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی نظیر، مسلماً کم نظیر بود. او با گوشت و پوست خود، مبارزه را میفهمید و سختیهای آن را چون شربتی گوارا مینوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید و یکی از طرفداران بیبدیل اسلام ناب محمدی (ص) در عصر فریب و خودپرستی بود.