حجت‌الاسلام شریفی و علی پایا در نشست مجازی «علوم انسانی اسلامی: محال اندیشی یا واقع بینی؟» به گفتگو و تقابل درباره علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی پرداختند.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست مجازی «علوم انسانی اسلامی: محال اندیشی یا واقع بینی؟» همراه با معرفی و نقد کتاب «علم دینی، علم بومی و علم اسلامی: محال اندیشی یا دوراندیشی» دیروز پنج شنبه ۲۷ آبان برگزار شد.

در این نشست حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمدحسین شریفی دبیر علمی کنگره علوم انسانی اسلامی و علی پایا نویسنده و پژوهشگر به ارائه اظهارنظر پرداخت و سید محمدتقی موحد ابطحی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در قامت کارشناس مجری حضور داشت.

پایا در ابتدای این نشست گفت: مدعای علوم انسانی اسلامی امکان پذیر نیست. هرگونه سرمایه گذاری برای علوم انسانی اسلامی به معنای هدر دادن منابع است و این اقدام در مسیر نادرستی خواهد بود. ما با تفکیک‌ها به واقعیت نظر می‌کنیم و این نکته مهمی است. ضمن اینکه یکی از تفکیک‌های مهم، تفکیک قائل شدن میان علم و تکنولوژی است که در صورت صحیح انجام نگرفتن به طور قطع ما را دچار خطا می‌کند. گمانه من درباره ماهیت علم و تکنولوژی بر این اساس است که این دو برساخته ما هستند اما با یکدیگر متفاوت اند.

وی افزود: هیچ علم مرتبه اولی وجه تجویزی ندارد. علم مرتبه اولی یعنی همه علومی که به جهان طبیعت یا به جهان برخاسته آدمی توجه دارد و به دنبال شناخت آن به انسان است. علم مرتبه اولی صرفاً وجه توصیفی دارد به این معنا که واقعیت چیست و می‌تواند بر مسیر صواب یا غیر صواب باشد. علوم انسانی و اجتماعی از یک وجه علم و از وجه دیگر تکنولوژیست. علوم انسانی از وجه علمی بیان می‌کند که مقصود از وضع انسانی سپهری است که انسان‌ها با پیرامون شان تعامل دارند اما کارکرد کل تکنولوژی‌های انسانی و اجتماعی کنترل و تغییر است.

این فیلسوف در ادامه گفت: تعبیر علوم انسانی و اجتماعی دو وجهی است، دقیق نیست. این علوم فقط یک شان دارند و آن هم نشان دادن وضع و حال انسان است. در میان علوم، علم مرتبه دوم هم وجود دارد. موضوع علوم مرتبه‌های بالاتر علم و موضوع علوم مرتبه اول، جهان طبیعت است. وجه تجویزی در علوم مرتبه دومی و بالاتر صرفاً معرفتی است. ضمن اینکه در میان علوم مرتبه اول، معرفت شناسی وجه تجویزی ایجابی ندارد ولی این علوم را می‌توان از وجه تجویزی سلبی استنتاج کرد.

شان علم گزارشی از واقع نمایی است. به علم هر صفتی اضافه شود، آن را از علم بودن ساقط می‌کند و هرچه غیر از واقع نمایی به آن اضافه شود شان علم را از بین می‌برد. پایا گفت: شان علم گزارشی از واقع نمایی است. به علم هر صفتی اضافه شود، آن را از علم بودن ساقط می‌کند و هرچه غیر از واقع نمایی به آن اضافه شود شان علم را از بین می‌برد. به علت آن‌که ما موجوداتی با ظرفیت‌های ادراکی محدود، غیر معصوم و تاریخ مند هستیم، ناخودآگاه تاثیرات فرهنگ و سنت زمانه در ظرف اندیشه ما وارد می‌شود. بنابراین هر زمان کاوش خود را برای شناخت واقع آغاز نماییم، جنبه‌های برگرفته از تاریخ به طور ناخودآگاه وارد نظام اندیشه‌ای ما خواهد شد. در علوم انسانی و اجتماعی میزان ورود موضوعات ایدئولوژیک و ارزشی در قیاس با علوم طبیعی به مراتب بیشتر است به همین جهت در این علوم، نقادی بسیار سخت‌تر می‌شود.

در ادامه این گفت و گو حجت‌الاسلام شریفی در پاسخ به مباحث مطرح شده توسط پایا گفت: معتقدم هرگونه کم توجهی به ایده علوم انسانی اسلامی باعث هدر رفتن فضای علمی می‌شود. سرمایه گذاری‌های هنگفتی در کشور بر روی علوم انسانی غربی صورت گرفته که در قیاس با سرمایه‌ای که در دانشگاه مادر درباره علوم انسانی اسلامی صورت می‌گیرد به یک دهم هم نمی‌رسد.

وی افزود: سرمایه گذاری بر علوم غربی زیان آور است و از این طریق ایده دستیابی به حقیقت حاصل نمی‌شود. معتقدم اسلامی بودن و یا غیر اسلامی بودن تکنولوژی، واقع شدنی است. ضمن اینکه نهاد علم هم می‌تواند اسلامی یا غیر اسلامی باشد چون از مقوله تکنولوژی محسوب می‌شود. آقای پایا در مخالفت با علوم انسانی اسلامی مواردی را مطرح می‌کنند که به اعتقاد من این دلایل از اثبات مدعا ناتوان هستند. در کتاب وی انگیزه طرح ایده علوم انسانی اسلامی ایجاد احساس عقب ماندگی و شوک پیشرفت از غرب و پدید آمدن بحران هویت در مسلمانان مطرح شده است در حالی که چنین تحلیل‌هایی درباره منشا طرح ایده علوم انسانی اسلامی حتی به فرض اینکه درست هم باشد در نتیجه بطلان بودن این ایده می‌تواند باشد. این نکته را می‌توان مغالطه از منشا عنوان کرد. درحالیکه شما باید ایده را نقد کنید.

دبیر علمی کنگره علوم انسانی اسلامی در ادامه گفت: به اعتقاد آقای پایا اغلب مدافعان علم دینی به دنبال شبه مسائل هستند نه مسائل اصلی. به گفته شما این افراد در پی آن بودند که از انرژی جنیان برای حل مشکلات کشورهای اسلامی استفاده کنند اما من معتقدم چنین نقدی اصلاً منصفانه نیست و بیشتر برای شوخی و مزاح مناسب است. چنین اظهار نظری مبنای افرادی است که به دنبال تمسخر هستند. از نظر پایا مدافعان علمی دینی اهل تعامل نیستند. به نظر من بیشتر مخالفان علم دینی اهل تعامل نیستند و با بدترین الفاظ و کلمات علوم انسانی اسلامی را مورد تمسخر قرار می‌دهند در واقع من در میان مدافعان این علوم افراد ستیزه جو نمی‌شناسم. این ایده شما که علم دینی منجر به تضعیف دین می‌شود از انگیزه دین دوستی شما ناشی می‌شود اما منجر به رای ناصواب شده است. این مدعا بر فرض درستی آن مدعای خودسوزی است چون دیر یا زود جای خود را به فرضیه جامع‌تر می‌دهد اما آیا چنین نظریه‌ای می‌تواند عقلانی باشد آقای پایا علم دینی را علم ایدئولوژیک می‌داند و متعلقات ایدئولوژیک را در سطح جنسیتی می بیند و آن را سد راه بسط معرفت در نظر می‌گیرد اما به نظر من ایده علوم انسانی اسلامی قرائت‌های متنوعی دارد و کلی صحبت کردن، کار شایسته ای نیست. آیا استفاده از همه ابزارها برای تفسیر واقعیت‌ها، مسئله‌ای ایدئولوژیک است. تمام هم و غم ایده علوم انسانی اسلامی، کشف بهتر واقعیت است. ما مدعی هستیم علوم انسانی اسلامی ابزاری دقیق برای فهم دقیق‌تر در اختیار ما قرار می‌دهد. اغلب آموزه‌های اسلامی به معنای ایدئولوژیک نیستند و سخنان بی منطق هم از سوی اسلام پذیرفته نیست. این ایده شما که علم دینی منجر به تضعیف دین می‌شود از انگیزه دین دوستی شما ناشی می‌شود اما منجر به رای ناصواب شده است. این مدعا بر فرض درستی آن مدعای خودسوزی است چون دیر یا زود جای خود را به فرضیه جامع‌تر می‌دهد اما آیا چنین نظریه‌ای می‌تواند عقلانی باشد؟

شریفی گفت: به نظر شما فرآیند علم از حدس و فرض آغاز می‌شود و منشاء حدس از جمله اسطوره در نظام‌های باور می‌تواند وجود داشته باشد اما شما بر اساس چه منطقی حدس از اسطوره‌ها را هم سطح حدس ناشی از ادیان می‌دانید آن هم ادیان حق و غیرتحریفی. آقای پایا یکی از مهمترین آسیب‌های علوم انسانی و اجتماعی را فهم غیردقیق از چیستی آن می‌داند. بسیاری از متخصصان علوم انسانی هم تعریف درستی از این مقوله ندارند. در کتابی که آقای پایا به نگارش درآورده سه تفاوت علوم انسانی و اجتماعی با سایر علوم مطرح شده که شامل تفاوت در موضوعات، پیچیدگی و دو وجهی بودن علوم انسانی اجتماعی می‌شود. چنانچه این تمایزات را در نظر بگیریم ضرورت وجود علوم انسانی اسلامی هم مطرح می‌شود.

وی با اشاره به اینکه پایا ناکارآمدی علوم انسانی در ایران را ضعف در انسان شناسی می‌داند گفت: آیا به نظر شما دین نظری درباره ماهیت آدمی ندارد و یا ما نظریه انسان شناسی قرآنی نداریم. شما معتقدید علوم انسانی اسلامی محال اندیشی است، درحالیکه اسلام فهمی از انسان ارائه می‌دهد که مورد تایید همه است و علومی مانند فلسفه اسلامی و اخلاق اسلامی در همین رابطه هستند. من انسان‌شناسی را بنیان علوم انسانی می‌دانم ضمن اینکه مسائل علوم انسانی چند وجهی هستند و چنانچه مسئله‌ای اقتضا کند با چند روش پاسخ داده شود می‌تواند به فهم بیشتر کمک کند بنابراین توجه به مبانی علوم انسانی نشان می‌دهد که این علوم قابل دفاع و ضروری هستند.

پایا در ادامه این گفتگو در پاسخ به بخشی از انتقادات وارد شده به اظهارات شریفی گفت: آیا تاکنون هیچ نمونه‌ای برای علوم انسانی اسلامی محقق شده است؟ اگر علوم انسانی اسلامی هم تولید شد و پیچیدگی‌های عالم انسانی را توضیح داد آن مجموعه فقط می‌تواند عنوان علم را داشته باشد نه اینکه صفت اسلامی یا اروپایی را به همراه داشته باشد. اصرار بر علمی که عنوان اسلامی دارد ضرورتی ندارد.

‏وی در پاسخ به این سوال که آیا دین نظریه‌ای درباره انسان ندارد گفت: ما در قرآن نظریه نداریم چون نظریه برای انسان است که به واقعیت دسترسی ندارد. خداوند کتاب قرآن را مانند کتاب طبیعت مشحون از معرفت قرار داده یعنی طبیعت و قرآن واجد عمق منطقی زیادی هستند. اگر ما نظریه‌ای را در قرآن درباره اخلاق پیدا می‌کنیم از فهم ناقص ما ناشی می‌شود. به عنوان نمونه اگر نظریه‌ای درباره انسان شناسی از قرآن شناسایی می‌شود آن با عنوان نظریه آقای شریفی مطرح می‌شود. ما با استناد به اینکه در دین چه مواردی وجود دارد نباید خود را به اشتباه بیندازیم.

سپس حجت الاسلام شریفی در پاسخ به بخشی از انتقادات پایا به اظهاراتش گفت: وی معتقد است اصطلاحات اهمیتی ندارند و به علم کمکی نمی‌کنند. اگرچه تعاریف قراردادی هستند اما از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند و سنگ بنای حرکت علم محسوب می‌شوند. شما تعریف علم را مشخص نکردید در حالی که تعاریف بسیار مهم هستند. آقای پایا مطرح می‌کند دین درباره سرشت و سرنوشت انسان توصیفی ندارد در حالی که اینگونه نیست. داروین درباره پیدایش انسان اظهارنظر کرده و آن را تصادفی می‌داند. وی انسان را شامپانزه ارتقا یافته عنوان کرده و معاد را هم قبول ندارد.

وی گفت: انسان شناسی داروینیستی غیر از انسان شناسی قرآنی است. تصویر واقعی از انسان باید دغدغه‌مند باشد زیرا تصویر قرآنی از انسان قانع کننده تر خواهد بود. طبق گفته آقای پایا وصف اسلامی برای علم مناسب نیست. علم دینی متکی بر معرفت شناسی قرآنی است. ما بر چه اساس و منطقی خود را از بعضی از آموزه‌ها باید محروم کنیم. مرزهای مشترک میان علوم انسانی موجود و آموزه‌های اسلامی و قرآنی وجود دارند و ما نباید از آنها عقب بنشینیم. ما باید برای کشف حقیقت به دنبال تبیین حقایق از قرآن برویم ضمن اینکه برداشت از آن هم باید ضابطه مند باشد.