به گزارش خبرگزاری مهر، به مناسبت روز جهانی فلسفه، نشست امکان فلسفه در ایران در کافه فلسفه برگزار شد.
در ابتدای نشست، علی دهباشی در مقدمهای کوتاه به تاریخچه و اهداف نامگذاری روز جهانی فلسفه اشاره کرد و گفت:سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به عنوان پیشنهاد دهندۀ این روز، رهبری برنامههای جهانی آن را برعهده دارد؛ در واقع این روز متعلق به همه کسانی است که به فلسفه اهمیت میدهند. توجه به نقش مهم فلسفه برای ایجاد رفاه انسانی، پیشبرد و ترویج صلح در جامعه یکی از اهداف یونسکو برای نامگذاری این روز است.
وی افزود: توجه به نقش مهم فلسفه برای ایجاد رفاه انسانی، پیشبرد و ترویج صلح در جامعه یکی از اهداف یونسکو برای نامگذاری این روز است.
محمدتقی طباطبایی، در این نشست با بیان اینکه فلسفه یک ضرورت برای زندگی و فکر کردن یک امر غیر دستوری و برخاسته از خود زندگی است، گفت: فلسفه از بیرون به زندگی تحمیل نشده است. از اینرو پرسش از «امکان فلسفه» و هر نوع پرسش دیگری که کار فلسفی را به جغرافیای ایران محدود کند، پرسش نابجایی است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: هرگونه کار فلسفی از آنجایی که کوششی برای سخن گفتن درباره انسان است، محدود به هیچ جغرافیایی نیست. از سوی دیگر میتوان این پرسش را به این شکل بهینهسازی کرد که فلسفه با توجه به وضع کنونی ما، چه کار باید انجام دهد یا چه کار میتواند انجام دهد؟
طباطبایی ادامه داد: ما در یک وضعیت انسداد و فقدان اندیشه هستیم اما این یک وضعیت است نه یک نظریه، اهل فلسفه باید برای خروج از این وضعیت بکوشد تا باورهای بنیادینی را که در عرصه تفکر امتناع ایجاد کردهاند کشف کنند و این وضعیت امتناع را تغییر دهد.
وجود متفکران ایرانی معتقد به فقدان فلسفه و فکر فلسفی و یا انسداد آن
سپس امیر مازیار، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و دانشآموختۀ دکترای فلسفه هنر طرح این موضوع را عجیب دانست از این جهت که تعداد پرشماری استاد و دانشجوی فلسفه در ایران مشغول فعالیت هستند، به قول علما وقوع شیء مهمترین دلیل بر وجود آن است.
وی در ادامه به متفکرانی اشاره کرد که در ایران معتقد به فقدان فلسفه و فکر فلسفی یا انسداد آن هستند.
این دانشآموخته دکترای فلسفه هنر با اشاره به اندیشمندان غربی چون هگل که به پایان فلسفه باور دارند، گفت: به اعتقاد او فلسفه یک امر جمعی و در واقع تفکر جمعی است از این منظر آیا فلسفه در ایران زنده است؟ این پرسش در وضعیت معاصر ایران بسیار معنادار است، چون در تاریخ و گذشته ما تفکر فلسفی وجود داشته و چهرههایی چون فارابی و غزالی و ملاصدرا متفکران زمان خود بودند.
مازیار ادامه داد: اما در عصر معاصر، ما امتداد و تداوم تفکر فلسفی را نداریم. اگر تفکر فلسفی را خودآگاهی به جهان و وضعیت خود تعریف کنیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که آگاهیهایی که تولید میکنیم خیلی ناظر به خود نیست. ما آثاری درباره متفکران قدیم خود یا متفکران جهان تولید میکنیم که خوب است اما این آثار به یک اندیشه معاصر درباره ایران و جهان یا وضع اندیشه در ایران معاصر انجامیده؟ به نظر میرسد در این عرصه درخششهای کوتاهی داشتیم که تداوم منجر نشده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه هنر گفت: اگر بخواهیم تفکر خودآگاهانه را آغاز کنیم به وساطت مفاهیم و به ایده نیاز داریم. بهنظر میرسد تکرار تفکر فلسفی قدیم و خوانش ملاصدرا و نظایر آن یا حتی خواندن کانت، نمیتواند ما را به خودآگاهی نسبت به وضعیت خودمان برساند.
فلسفه تقلیلیافته از بحرانهای این علم در ایران
در ادامه این نشست میثم سفیدخوش، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اعتقاد به اینکه فلسفه یک امر ساخته شده است و میتواند یک روز هم در معرض فنا قرار بگیرد، گفت: برخی دانشهای فلسفه نظری و برخی عملیاند. به گمان من اگر دانش فلسفه را مستقل از اجزای آن تصور کنیم، دانشی عملی است.
وی افزود: یکی از بحرانهای فلسفی در ایران است که دانشی تقلیل یافته است و دایره بحث محدود شده است. چون اگر بهعنوان مثال دانشجویی خارج از موضوعات متافیزیکی موضوعی انتخاب کند، با چالش مواجه خواهد شد. اما درباره پرسش این نشست، به گمان من درباره امکان فلسفه در ایران میتوان گفت که هر گونه امکانی برای فلسفه در نسبت با سایر علوم قابل بررسی است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه مطلق دانش اعم از فلسفه یا سایر علوم باید شکل بگیرد تا امکان فلسفه نیز محقق شود بیان کرد: البته چنین چیزی در خلاء اتفاق نمیافتد. فلسفه عبارت است تلاش برای صورتبندی مطلق دانش و آنچه ضرورت بسامان کردن زندگی انسان امروز است، مطلق دانش است. به این ترتیب فلسفه بهعنوان یک دانش سازنده، کارش در جهت پیوند دادن دانشها و جهتدهی کلی آن است.