به گزارش خبرگزاری مهر، سید محمدتقی موحد ابطحی دبیر کمیسیون فلسفه و روش شناسی ششمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی با اشاره به اینکه بازگشت به دین در عرصه علم اختصاص به ایران ندارد، گفت: غرب در مواجهه با اولین جریان علوم انسانی پوزیتیویستی به طور انتقادی با آن برخورد کرد. وجود جریان های عمده در علوم انسانی که شامل پوزیتیویستی، تفسیری و انتقادی می شوند و در غرب هم جریان دارند در ویژگی سکولار بودن با یکدیگر اشتراک دارند و دارای شعار مشترک حذف دین هستند.
وی با اشاره به اینکه در نیمه دوم قرن بیستم بازگشتی به سوی دین در عرصه علم ورزی در غرب ایجاد شد، افزود: و این استقبال از دهه های گذشته تاکنون ادامه پیدا کرده است. بنابراین پیشینه بحث تحول خواهی نسبت به علوم انسانی به غرب هم می رسد.
موحد ابطحی با بیان اینکه به موضوع تحول خواهی در علوم انسانی اسلامی در کشور کم توجهی شده است، افزود: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در چند سال گذشته گزارشی ارائه کرده بود مبنی بر اینکه سرفصل های دروس علوم انسانی کشور از ۳۰ سال گذشته تغییری نداشته اند یعنی ما در عرصه علوم انسانی حتی مصرف کننده دستاوردهای به روز شده غربی هم نیستیم چه برسد به اینکه موضوع بومی سازی و اسلامی سازی را مطرح کنیم.
وی عرصه هایی که نیازمند به حمایت های کلان در علوم انسانی اسلامی نداشته را همراه با توفیقات برجسته ای عنوان کرد و افزود: به عنوان نمونه برای طرح فرضیه اقتصاد اسلامی باید برنامه های اقتصادی ارائه شود و پیاده سازی این دستاوردها کار دشواری است ولی حوزه ای مانند روانشناسی که کمتر به حمایت های کلان نیاز داشته است، موفقیت های زیادی در عرصه علوم انسانی اسلامی به دست آورده است.
ابطحی با اشاره به اینکه ضرورت وجود علم دینی از باب دیندارانه زندگی کردن در عرصه فردی مطرح می شود گفت: در صورتیکه ما به طور فردی خود را دیندار بدانیم یعنی قرار است دین عرصه های مختلف حیات ما را هدایت کند پس در عرصه علم ورزی برای تصمیم گیری، توصیه دین درنظر گرفته می شود و رفتن به سراغ کسب درآمد بالاتر برای انتخاب رشته معیاری برای دینداری محسوب نمی شود، بلکه دانشی که برای جامعه اسلامی ضرورت بیشتری دارد انتخاب می شود.
این پژوهشگر حوزه علوم انسانی اسلامی تصریح کرد: ما در همه مراحل دین ورزی با دوراهی ها و چند راهی هایی مواجه می شویم که اگر دین دار باشیم، معیارهای دینی برای انتخاب مسیر درنظر گرفته می شود. اگر در عرصه علم ورزی و در هر جایی که نیازمند به تصمیم گیری وجود دارد، در حوزه انتخاب نظریه و روش تحقیق، معیار دینی دخالت کند، خروجی آن منجر به ایجاد علم دینی می شود.
موحد ابطحی با بیان اینکه ضرورت وجود علم دینی از باب دیندارانه زندگی کردن در عرصه اجتماعی نیز قابل طرح است، گفت: اگر ما باور داریم که قرار است مناسبات اجتماعی در جامعه بر مدار دین تعریف شود، یکی از این مناسبات هم علم ورزی اجتماعی است زیرا علم شامل پدیده های اجتماعی است و متولی آن نهادهای اجتماعی هستند که باید بر مدار دین تعریف شوند.
وی اظهار کرد: اگر قرار است در عرصه های فردی و اجتماعی دیندارانه زندگی کنیم، یکی از این عرصه ها، عرصه علم ورزی است و نتیجه چنین اقدامی ایجاد علم دینی است. انیشتین سالها در برابر جریان غالب در مکانیک کوانتومی ایستاد چون باور داشت خداوند تاس نمی اندازد یعنی باور دینی در انیشتین در برابر جریان غالب احتمالی در مکانیک کوانتومی ایستاد اما ما چنین کاری انجام نداده ایم. اگر ما بتوانیم این تفکر را به فضای علمی منتقل کنیم کمک زیادی به فهم جریان علم دینی خارج از چارچوب ایدئولوژیک کرده ایم.
موحد ابطحی در پایان سخنانش تاکید کرد: ما در درس معارف، انسان را صاحب اراده می دانیم اما در دروس علوم انسانی از نظریه هایی استفاده می کنیم که اراده انسان در آن جایی ندارد. چنین مواردی باعث می شود به اقتضای باورهای دینی خود، رفتار علمی نداشته باشیم که چنین مواردی باید اصلاح شود.